چگونه مقالاتی بنویسیم که هم گوگل عاشقش شود هم مخاطب؟

اینترنت یک قبرستان عظیم است؛ قبرستانی پر از مقالات، وبلاگ ها و گزارش هایی که با شور و اشتیاق نوشته شده اند اما هرگز خوانده نشده اند. آنها در سکوت در صفحات دوم و سوم نتایج جست‎وجوی گوگل، به آرامی دفن شده اند و هیچ‎کس هرگز به سراغ شان نخواهد رفت. این سرنوشت تلخ اکثر محتواهایی است که هر روز به صورت آنلاین منتشر می شود.

در دنیای امروز دیگر چالش اصلی تولید محتوا نیست. هر کسی می تواند یک مقاله بنویسد و آن را منتشر کند. چالش واقعی خلق چیزی است که در این هیاهوی بی امان، شنیده، دیده و مهمتر از همه، به خاطر سپرده شود. بسیاری از کسب و کارها با این تصور اشتباه که «هرچه بیشتر بنویسیم، بهتر است» منابع خود را صرف تولید حجم انبوهی از محتوای متوسط و فراموش شدنی می کنند. اما برندهای هوشمند بازی را به گونه ای دیگر انجام می دهند. آنها می دانند که نوشتن مقاله در عصر دیجیتال، یک هنر است که با علم آمیخته شده. این یک فعالیت هماهنگ میان داستان سرایی خلاقانه برای انسان ها و بهینه سازی فنی برای ربات های موتور جست‎وجو است. موفقیت در این حرکت نیازمند یک نقشه راه دقیق و یک ذهنیت استراتژیک است.

گام صفر: قبل از نوشتن، گوش کنید

مهمترین مرحله در نوشتن یک مقاله موفق قبل از تایپ کردن اولین کلمه اتفاق می افتد: مرحله گوش دادن. شما نمی توانید مقاله ای بنویسید که مشکلی را حل کند، اگر ندانید که آن مشکل واقعا چیست. در اینجا، دو ابزار شنود قدرتمند در اختیار شماست.

مطلب مرتبط: استفاده هوش مصنوعی برای تولید اخبار و مقالات

اولین ابزار همدلی است. سعی کنید خودتان را جای مخاطب بگذارید. وقتی او یک عبارت را در گوگل جست وجو می کند، واقعا به دنبال چیست؟ چه سوالی در پس سوال ظاهری او پنهان شده است؟ به این مفهوم قصد کاربر (User Intent) می گویند. کاربری که عبارت «بهترین کفش های دویدن» را جست وجو می کند، فقط یک لیست نمی خواهد. شاید او یک دونده مبتدی است که نگران آسیب دیدگی است. شاید یک ورزشکار حرفه ای است که به دنبال افزایش سرعت خود است. مقاله ای که بتواند به این نیاز پنهان پاسخ دهد، میلیون ها بار ارزشمندتر از یک فهرست ساده است.

ابزار دوم، داده ها هستند. ابزارهایی مانند سمراش (Semrush) یا احرفز (Ahrefs) به شما اجازه می دهند تا بفهمید مردم واقعا به دنبال چه چیزی هستند. چه کلماتی را جست وجو می کنند؟ چه سوالاتی می پرسند؟ این کار دیگر حدس و گمان نیست؛ این استفاده از داده برای درک عمیق بازار است. برندهای محتوایی بزرگی مانند هاب اسپات  (HubSpot) امپراتوری خود را بر پایه همین اصل بنا کرده اند. آنها ابتدا با دقت به بازار گوش می دهند و سپس مقالاتی دقیق و جامع برای پاسخ به همان سوالات می نویسند.

معماری محتوا: سئو، ستون فقرات مقاله شما

بسیاری به سئو یا بهینه سازی موتور جست وجو به چشم یک ترفند فنی برای فریب دادن گوگل نگاه می کنند. این دیدگاه سال هاست که منسوخ شده است. امروزه، سئو در واقع هنر ساختارمند کردن دانش شما به زبانی است که هم برای گوگل و هم برای انسان ها قابل فهم باشد. نادیده گرفتن سئو، مانند ساختن یک ساختمان زیبا بدون فونداسیون است؛ شاید در ابتدا چشمگیر باشد، اما با اولین لرزش فرو می ریزد.

فکر کردن براساس کلمات کلیدی، اولین قدم است. شما باید بدانید که مخاطب‎تان از چه عباراتی برای پیدا کردن راه حل مشکلش استفاده می کند. اما استراتژی های مدرن فراتر از این عمل می کنند. آنها براساس خوشه های موضوعی (Topic Clusters)  فکر می کنند. به جای نوشتن یک مقاله پراکنده درباره «بازاریابی دیجیتال»، شما یک مقاله اصلی و جامع به عنوان صفحه ستون (Pillar Page) می سازید و سپس چندین مقاله کوتاه تر درباره موضوعات مرتبط مانند «بازاریابی شبکه های اجتماعی» یا «تبلیغات گوگل» نوشته و به آن صفحه اصلی لینک می دهید.

این کار دو مزیت بزرگ دارد. اول، به گوگل نشان می دهد که شما در این حوزه یک متخصص واقعی هستید، نه یک نویسنده اتفاقی. دوم، یک تجربه کاربری فوق العاده برای خواننده ایجاد می کند و او را به یک کتابخانه کامل از دانش شما هدایت می کند.

عنوان جذاب: دروازه بان محتوای شما

دیوید اگیلوی، اسطوره دنیای تبلیغات، می گفت وقتی عنوان خود را می نویسید، 80 درصد پول خود را خرج کرده اید. این جمله در دنیای دیجیتال، بیش از هر زمان دیگری صحت دارد. عنوان شما اولین و شاید آخرین شانسی است که برای جلب توجه مخاطب در یک صفحه شلوغ از نتایج جست وجو دارید.

مطلب مرتبط: استفاده هوش مصنوعی برای تولید اخبار و مقالات

یک عنوان خوب، یک قول مشخص می دهد. به خواننده می گوید که در ازای وقتی که می گذارد، دقیقا چه ارزشی دریافت خواهد کرد. استفاده از اعداد (مثلا: ۵ اشتباه رایج در...)، مطرح کردن یک سوال جذاب یا ایجاد حس فوریت، همگی تاکتیک های موثری هستند، اما جوهر اصلی یک عنوان عالی، ترکیبی از شفافیت و کنجکاوی است. برای مثال، به جای یک عنوان خسته کننده مانند «نکاتی درباره مقاله نویسی»، یک عنوان قدرتمند مانند «۷ تکنیک مقاله نویسی که نویسندگان برتر از آنها استفاده می کنند» را امتحان کنید. این عنوان نه تنها قول یک منفعت مشخص را می دهد، بلکه حس کنجکاوی خواننده را نیز برمی انگیزد.

ساخت یک تجربه خواندنی، نه فقط نوشتنی

هیچ‎کس مقالات آنلاین را کلمه به کلمه نمی خواند؛ حداقل نه در ابتدا. مردم محتوا را اسکن می کنند. آنها به دنبال پاسخ سریع برای سوال خود هستند. وظیفه شما به عنوان نویسنده این است که این فرآیند اسکن را برای‎شان تا حد ممکن آسان کنید. اگر در این کار موفق شوید، آنها به شما اعتماد کرده و برای خواندن جزییات بیشتر، باز خواهند گشت.

این کار با شکستن متن به پاراگراف های کوتاه انجام می شود. هر پاراگراف باید تنها یک ایده اصلی را منتقل کند. دیوارهای بلند و فشرده متن، هر خواننده ای را فراری می دهد. از زیرتیترها (مانند همین هایی که در این مقاله می بینید) برای تقسیم کردن محتوا به بخش های منطقی استفاده کنید. زیرتیترها مانند تابلوهای راهنما در یک بزرگراه عمل کرده و به خواننده کمک می کنند تا به سرعت بخشی را که به دنبالش است، پیدا کند.

استفاده از لیست های شماره دار یا بولت پوینت، تصاویر، اینفوگرافیک ها و ویدئوها، راه های دیگری برای شکستن یکنواختی متن و ارائه اطلاعات به شیوه ای قابل هضم هستند. برندهایی مانند وایرد (Wired) یا وکس (Vox) استاد تبدیل موضوعات پیچیده به محتواهای جذاب و بصری هستند، زیرا می دانند که تجربه خواندن به اندازه خود کلمات اهمیت دارد.

از ویرایش تا انتشار: هنر ظریف پایانی

نوشتن پیش نویس اول، تنها نیمی از کار است. مرحله ویرایش، همان جایی است که یک متن خوب، به یک متن عالی تبدیل می شود. در این مرحله، شما باید بی رحم باشید. کلمات اضافی را حذف کنید. جملات پیچیده را ساده کنید. مطمئن شوید که هر جمله، ارزشی به کل متن اضافه می کند.

خواندن متن با صدای بلند، یک تکنیک فوق العاده قدرتمند است. گوش شما اشتباهاتی را می شنود که چشم‎تان از آنها عبور کرده است. جملات ناموزون و کلمات تکراری، در هنگام بلندخوانی خود را لو می دهند.

پس از ویرایش، هرگز از مرحله بازخوانی نهایی یا همان غلط گیری غافل نشوید. چند اشتباه تایپی ساده می تواند تمام اعتبار شما را به عنوان یک متخصص زیر سوال ببرد. این مرحله، نشان دهنده احترام شما به خواننده و اهمیتی است که برای کار خود قائل هستید.

نتیجه گیری

در نهایت، نوشتن یک مقاله موفق در عصر دیجیتال، کمتر به الهامات شاعرانه و بیشتر به یک فرآیند مهندسی شده شباهت دارد. این یک فرآیند سیستماتیک است که با گوش دادن به نیاز مخاطب شروع می شود، با یک ساختار محکم و بهینه شده ادامه می یابد، با یک روایت جذاب و انسانی جان می گیرد و با یک ویرایش دقیق به کمال می رسد.

مطلب مرتبط: چطور برای بازاریابی مقاله بنویسیم

این یک سرویس است، نه یک سخنرانی. شما نمی نویسید که خودتان را به نمایش بگذارید، شما می نویسید که به خواننده تان کمک کنید تا هوشمندتر، بهتر یا سرگرم تر شود. وقتی این تغییر ذهنیت اتفاق بیفتد، تمام تکنیک هایی که مرور کردیم، به طور طبیعی در جای خود قرار می گیرند. در نهایت، اینترنت به محتوای بیشتری نیاز ندارد. اینترنت به محتوای مفیدتر، معتبرتر و انسانی تر نیاز دارد. مقاله بعدی شما، کدام یک از اینها خواهد بود؟

منابع:

https://www.semrush.com