این روزها ما در یک اقیانوس بی کران از محتوا و اطلاعات غرق شده ایم. هر روز هزاران مقاله، ویدئو، پادکست و پست جدید در شبکه های اجتماعی برای جلب چند ثانیه از توجه ما فریاد می زنند. در این هیاهوی تمام نشدنی، بیشتر صداها در میان همهمه گم می شوند. در چنین دنیایی کارشناس بودن دیگر به تنهایی کافی نیست. همه کارشناس هستند. همه به انبوهی از اطلاعات دسترسی دارند. سوال بزرگ این نیست که «چه کسی پاسخ ها را می داند؟»، بلکه این است که «چه کسی بهترین سوال ها را می پرسد؟»، «چه کسی مسیر آینده را نشان می دهد؟» و «وقتی همه گیج شده اند، باید به صدای چه کسی گوش دهیم؟». پاسخ به این سوالات، در یک مفهوم استراتژیک و بسیار قدرتمند نهفته است: رهبری فکری (Thought Leadership).
رهبری فکری به معنای داشتن یک مدرک دکترا یا 30 سال سابقه کار نیست. اینها شما را به یک کارشناس تبدیل می کنند، نه لزوما یک رهبر فکری. یک رهبر فکری کسی است که نه تنها دانش عمیقی در یک حوزه دارد، بلکه از این دانش برای خلق یک دیدگاه جدید، به چالش کشیدن باورهای رایج و شکل دادن به گفتوگوی آینده صنعت خود استفاده می کند.
او مانند یک فانوس دریایی در یک شب توفانی است. در حالی که دیگران در حال تقلا با امواج سردرگمی هستند، او با نوری قدرتمند و ثابت، مسیری امن و یک جهت مشخص را نشان می دهد. ساختن این جایگاه، یک استراتژی بازاریابی یا یک تاکتیک برندسازی شخصی نیست؛ بلکه یک تعهد بلندمدت برای تبدیل شدن به ارزشمندترین و معتبرترین صدای یک حوزه است. این کار موتور پنهانی است که می تواند رشد یک کسب وکار را به شکلی پایدار و ارگانیک تضمین کند. ما در ادامه برخی از اصول تبدیل شدن به یک رهبر فکری را با شما در میان خواهیم گذاشت.
طرح ایده های تازه

اولین و مهمترین تمایز میان یک کارشناس و یک رهبر فکری در رویکرد آنها به دانش نهفته است. یک کارشناس مانند یک کتابدار خبره است. او به طرز خارق العاده ای، تمام کتاب ها و اطلاعات موجود در کتابخانه را می شناسد، می تواند آنها را دسته بندی کند و بهترین منابع را برای هر سوالی به شما معرفی نماید. این نقش، بسیار ارزشمند است، اما محدود به دانش موجود است.
در مقابل، یک رهبر فکری، مانند یک کاشف و نقشه کش است. او از مرزهای کتابخانه خارج می شود، وارد سرزمین های ناشناخته می شود و با اتصال دادن ایده های به ظاهر بی ربط به یکدیگر و تحلیل روندهای پنهان، نقشه آینده را ترسیم می کند.
سِت گودین، یکی از بزرگ ترین رهبران فکری دنیای بازاریابی، هیچ وقت به گزارش کردن اخبار بازاریابی بسنده نکرد. او با ابداع مفاهیمی مانند بازاریابی اجازه ای چارچوب جدیدی برای فکر کردن به این صنعت خلق کرد. سایمون سینک، با ایده قدرتمند «با چرا شروع کنید»، یک دیدگاه کاملا جدید به مفهوم رهبری و انگیزه معرفی نمود. برای تبدیل شدن به یک رهبر فکری، نباید فقط گزارشگر آنچه هست باشید؛ شما باید معمار آنچه می تواند باشد، شوید. از خودتان بپرسید: کدام باور رایج در صنعت من، اشتباه یا تاریخ مصرف گذشته است؟ چه روندی در حال شکل گیری است که هنوز هیچ کس به آن توجه نکرده؟ و اگر می توانستم یک ایده جدید را به صنعت خود هدیه دهم، آن ایده چه بود؟ پاسخ شما به این سوالات سنگ بنای رهبری فکری شماست.
مطلب مرتبط: چطور حوزه کاری تان را تغییر دهید؟
انتخاب حوزه تخصصی

شما نمی توانید رهبر فکری تمام دنیا باشید. حتی نمی توانید رهبر فکری یک حوزه گسترده مانند کسب وکار یا «فناوری» باشید. این اقیانوس ها بیش از حد بزرگ و پر از کوسه های غول پیکر هستند. راز موفقیت انتخاب یک اقیانوس کوچک یا یک گوشه تخصصی (Niche) است که بتوانید در آن، به معتبرترین و شناخته شده ترین صدا تبدیل شوید. شما باید «صاحب» یک گفت وگو شوید.
به جای اینکه تلاش کنید درباره بازاریابی دیجیتال صحبت کنید، بر روی استراتژی بازاریابی ویدئویی برای کسب و کارهای کوچک حقوقی تمرکز کنید. به جای پرداختن به موضوع کلی سلامت روان می توانید رهبر فکری حوزه مقابله با فرسودگی شغلی در میان متخصصان فناوری شوید. هرچه جایگاه شما مشخص تر و تخصصی تر باشد، سریع تر می توانید در آن به یک مرجع تبدیل شوید.
این کار به شما اجازه می دهد تا با مخاطبانی صحبت کنید که دقیقا به دنبال تخصص شما هستند و پیام تان در میان هیاهوی عمومی گم نمی شود. پس از اینکه بر اقیانوس کوچک خود مسلط شدید، به تدریج می توانید قلمرو خود را گسترش دهید.
ساختن یک تریبون و سخنرانی مداوم

ایده های درخشان، تا زمانی که در ذهن شما محبوس باشند، هیچ ارزشی ندارند. یک رهبر فکری، نه تنها یک متفکر، بلکه یک ارتباط گر و آموزگار سخاوتمند است. او باید به طور مداوم و از طریق یک تریبون مشخص، دیدگاه های خود را با دنیا به اشتراک بگذارد. این کار، نیازمند ساختن یک موتور تولید محتوا است. بد نیست این نکات را در این رابطه مورد توجه قرار دهید:
• سلاح خود را انتخاب کنید: شما مجبور نیستید در تمام پلتفرم ها حضور داشته باشید. بر روی فرمتی که با شخصیت و مهارت های شما بیشترین همخوانی را دارد، تمرکز کنید. اگر یک نویسنده عالی هستید، یک وبلاگ، یک خبرنامه یا ستونی در لینکدین می تواند تریبون شما باشد. اگر در مقابل دوربین راحت هستید، یک کانال یوتیوب یا ویدئوهای کوتاه در شبکه های اجتماعی می تواند انتخاب شما باشد. اگر یک قصه گوی صوتی هستید، به سراغ پادکست بروید.
• ثبات داشتن: رهبری فکری یک دوی سرعت نیست؛ یک ماراتن است. انتشار نامنظم محتوا، هرگز شما را به یک مرجع تبدیل نمی کند. شما باید یک ریتم مشخص و قابل پیش بینی برای مخاطبان خود ایجاد کنید. فرقی نمی کند که یک مقاله در هفته باشد یا یک پادکست در ماه؛ مهم این است که به آن پایبند باشید. این ثبات، اعتماد و انتظار را در مخاطب ایجاد می کند و باعث می شود که برای شنیدن دیدگاه بعدی شما بازگردند.
ایجاد مرکز گفت وگو!

آخرین و شاید مهمترین مرحله، عبور از یک سخنران یک طرفه به یک تسهیلگر گفت وگو است. یک رهبر فکری واقعی، فقط به دنبال پخش کردن ایده های خودش نیست؛ او به دنبال ساختن یک جامعه در اطراف آن ایده هاست. او فضایی را ایجاد می کند که در آن، دیگران نیز تشویق به فکر کردن، بحث کردن و به چالش کشیدن می شوند.
مطلب مرتبط: تفاوت بین رهبری تجاری و مدیریت چیست؟
• به مکالمه گوش دهید: قبل از اینکه صحبت کنید، ببینید دیگران در صنعت شما درباره چه چیزی صحبت می کنند. در چه جاهایی سردرگمی یا اختلاف نظر وجود دارد؟ اینها بهترین فرصت ها برای ورود شما به گفت وگو هستند.
• گفت وگو را دعوت کنید: در انتهای محتوای خود، همیشه یک سوال بپرسید. نظر دیگران را جویا شوید. از آنها بخواهید تجربیات خود را به اشتراک بگذارند.
• در دسترس و پاسخگو باشید: به کامنت ها، ایمیل ها و پیام ها پاسخ دهید. در گفت وگوهایی که در شبکه های اجتماعی پیرامون موضوع شما شکل می گیرد، شرکت کنید. وقتی مردم ببینند که شما نه تنها یک متفکر، بلکه یک شنونده و یک عضو فعال از جامعه هستید، اعتبار و نفوذ شما به شدت افزایش می یابد.
سخن پایانی
ساختن رهبری فکری یک بازی بلندمدت است که پاداش آن، بسیار فراتر از چند مشتری جدید است. این یک استراتژی برای ساختن یک دارایی نامشهود اما بی نهایت ارزشمند است: «اعتماد در مقیاس انبوه». وقتی شما به عنوان یک رهبر فکری شناخته شوید، دیگر نیازی نیست به دنبال فرصت ها بدوید؛ فرصت ها خودشان به دنبال شما خواهند آمد. مشتریان برای همکاری با شما، رسانه ها برای شنیدن نظرات شما و بهترین استعدادها برای کار کردن در کنار شما، پیشقدم خواهند شد.
این بازاریابی در بالاترین و اصیل ترین سطح خود است. بازاریابی ای که نه بر پایه تبلیغات پرسر و صدا، بلکه بر پایه سخاوت در به اشتراک گذاشتن دانش، شجاعت در داشتن یک دیدگاه منحصربه فرد و تعهد به بهتر کردن صنعتی که در آن فعالیت می کنید، بنا شده است. این، ساختن یک میراث از ایده هاست که بسیار بیشتر از عمر یک محصول یا یک شرکت، باقی خواهد ماند.
منابع:
https://alcaldiasancristobal.gob.ve/
https://pkmmuka.cianjurkab.go.id/
https://collegiogeometri.mb.it/