چرا بهترین کتاب برای کارفرمایان مدرن، کتابی از سال ۱۹۳۰ است / ۵ راهی که نیاز دارید رهبر تیم خود شوید

یکی از بهترین کتاب هایی که خوانده ام یک کتاب کسب وکار است که صراحتا درباره کارفرمایی نیست. نام کتاب «چگونه می توان دوست یافت و در مردم نفوذ کرد» نوشته دیل کارنگی است. اکثر افراد موفقی که شخصا می شناسم- و حتی افراد موفق معروف در سطح جهانی مانند وارن بافت و موسس مترو فرد دلوکا- بخش بزرگی از موفقیت خود را مدیون این کتاب دانسته اند و من می فهمم چرا.

درس های این کتاب هرگز قدیمی نمی شوند و خواندنش بسیار راحت است. در واقع، می توانید در عرض چند شب، بعد از اینکه از سر کار به خانه برمی گردید آن را تمام کنید. هر وقت به صفحات آن بازمی گردم، تا حدی خجالت زده می شوم. این کتاب، اشتباهاتی را که مکرر تکرار می کنیم پوشش می دهد. ما به عنوان فرد، همیشه گرایش «من» داریم، اما این کتاب ما را تشویق می کند تا گرایش خود را تغییر داده و جمله «چگونه می توانم برای تان کاری انجام دهم؟» را در نظر بگیریم.

در اینجا مقدمه کوتاهی درباره این اصول کلاسیک که از دیدگاه یک کارفرما به آن نگاه شده است ارائه می شود.

خود را جای دیگران بگذارید

ما از زمان مدرسه، تمرین همدلی را یاد گرفته ایم، اما تعداد کمی از ما آن را در دنیای کسب وکار به کار می بریم. این یک اصل است که خودمان را در جایگاه دیگران تصور کنیم و مسائل را از دیدگاه آنها ببینیم. این تمرین خوبی است، زیرا تلاش می کنیم از دید مشتری یا یک کارمند به مشکل نگاه کنیم.

سعی نکنید حق با شما باشد، یا بدتر از آن سعی نکنید بگویید دیگران اشتباه می کنند

هیچ وقت راجع به این مسئله فکر نکرده بودم تا زمانی که کتاب کارنگی را خواندم. در این کتاب گفته شده هر وقت کسی برخلاف میل خود به چیزی متقاعد شده باشد، هنوز هم بر سر نظر خود باقی است، بنابراین هیچ دستاوردی در آن وجود ندارد. در واقع، هنگامی که هدف مان این باشد که ثابت کنیم دیگران در اشتباهند، بازی را باخته ایم.

هنوز هم افراد زیادی این کار را می کنند. اجازه دهید داد و ستد خود با دیگران را در نظر بگیریم. معمولا چقدر می خواهیم حق با ما باشد؟ اختلاف نظر در نحوه توسعه یک محصول را در نظر بگیرید. باید از خودمان بپرسیم، آیا سعی می کنیم محصول را بهتر کنیم یا اینکه بحث را ببریم؟ باید پذیرای بازخورد باشیم.

سعی کنید افرادی را که با آنها کار می کنید دوست داشته باشید

اگر واقعا از افراد خوش مان بیاید، آنها این را احساس می کنند. محبوب ترین شخصیت اطراف شما کیست؟

از بحث و جدل در تمام موارد اجتناب کنید

به دنبال مسائل مشترک باشید. معمولا وجود دارند. یک نکته اینکه اگرچه مسائلی مانند این تقریبا بچگانه به نظر می رسد، اما اصول این کتاب از زمانی که در سال های ۱۹۳۰ چاپ شد تا کنون، درست هستند. تفاوت واقعی؟ اکثر افراد موفق این مسائل را زندگی می کنند.

اسم کوچک افراد را به کار ببرید و آنها را فراموش نکنید

افراد، نام های شان را دوست دارند. این گرایش در این کتاب شرح داده شده است، حتی در پیشنهادها درباره نحوه نوشتن نامه با تمرکز بر شخص مقابل. برای مثال، به جای شروع کردن نامه با «ما دنبال راه حلی برای شما بودیم»، بهتر است بر نام فرد مقابل تاکید کنید: «ویکتوریا، می دانیم که شما دوران سختی را سپری می کنید.» این، بخشی از نگاه کردن به همه چیز از طریق لنز «چگونه می توانم کاری برای تان انجام دهم؟» است.

بنابراین، کارفرمایان بسیاری این کتاب را پیشنهاد می دهند، این کتاب به پرخواننده ترین کتاب تبدیل شد. کارنگی به صورت حکایت و داستان می نویسد و مسائل را به شکلی بیان می کند که در ذهن ما بمانند. اگر اصول این کتاب را با دانش خاص مان در صنعت خود ترکیب کنیم، ابزار اساسی برای شروع هر نوع کسب و کاری را خواهیم داشت.