در دنیای کسب و کار یک تراژدی خاموش و بسیار پرهزینه وجود دارد: سازمانی که مملو از افراد بااستعداد، باهوش و سختکوش است، اما در عمل نتایجش ناامیدکننده و متوسط باقی می ماند. بسیاری از مدیران، با مشاهده این وضعیت، به اشتباه به دنبال جذب ستاره های بیشتر می گردند؛ به این امید که تزریق استعداد فردی بیشتر به صورت جادویی نتایج ر...
در ذهن بسیاری از ما تصویر کلاسیک یک فروشنده ماهر ترکیبی از یک مناظره کننده چیره دست و یک شعبده باز روانشناس است. فردی که با کاریزما، زبانی چرب و نرم و پاسخی آماده برای هر اعتراضی می تواند شما را متقاعد کند چیزی را بخرید که شاید تا چند دقیقه قبل، حتی نمی دانستید به آن نیاز دارید.
در این دیدگاه سنتی فروش یک نبرد ا...
ارتباط مانند کلیدی جادویی درهای موفقیت را در زندگی شخصی و حرفه ای ما باز می کند. چه در یک گفت وگوی دوستانه، چه در جلسه ای نحوه ارتباط ما می تواند روابط را عمیق تر کند یا به آنها آسیب بزند. اگر گاهی احساس می کنید پیام تان به درستی منتقل نمی شود یا ارتباط تان به نتیجه نمی رسد، نگران نباشید. مهارت های ارتباطی قابل یادگیری...
راه اندازی یک کسب و کار جدید، مسیری پر از هیجان، شب زنده داری و بلندپروازی است. در ذهن هر کارآفرین ایده ای ناب و محصولی انقلابی وجود دارد که قرار است دنیا را متحول کند، اما در این مسیر پر پیچ و خم، جایی که شور و اشتیاق به تنهایی کافی نیست، بسیاری از استارت آپ ها در دامی خطرناک گرفتار می شوند. این دام چیزی نیست جز بازار...
پایان دادن به یک رابطه شغلی شباهت عجیبی به یک پروژه مهندسی پیچیده دارد. تصور کنید دو مهندس در حال ساختن یک پل بر روی دره ای عمیق هستند که دو مرحله از زندگی حرفه ای آنها را به هم متصل می کند. مهندس اول با دقت، برنامه ریزی و احترام به سازه ای که ترک می کند، پلی زیبا و مستحکم می سازد؛ پلی که نه تنها او را با امنیت به سوی...
چند سال قبل یک مهندس جوان رویای ساعتی را در سر داشت که بتواند با گوشی هوشمندش صحبت کند. او با این ایده به سراغ سرمایه گذاران سنتی سیلیکون ولی رفت و با یک پاسخ سرد و یکپارچه روبهرو شد: «هیچ کس یک ساعت هوشمند نمی خواهد». درهای سرمایه گذاران خطرپذیر یکی پس از دیگری به روی او بسته شد. مهندس قصه ما ورشکسته...
ادوارد یکی از بهترین متخصصان شرکت خودش است. او قابل اعتماد، فوق العاده سختکوش و همیشه برای کمک به دیگران آماده است. هرگاه پروژه ای با شکست روبه رو می شود، او اولین کسی است که مسئولیت آن را می پذیرد تا از تیم محافظت کند. وقتی همکارانش به بن بست می خورند، ادوارد تا دیروقت در دفتر می ماند تا به آنها کمک کند. در جلسات او ب...
یک پازل هزار تکه بسیار زیبا را در نظر بگیرید. تصویر روی جعبه، چشم نواز و بی نقص است؛ یک چشم انداز هماهنگ و یکپارچه. حالا تصور کنید که هر بخش از این پازل، توسط یک تیم جداگانه در یک اتاق مجزا ساخته می شود. احتمالا نتیجه کار یک تصویر از هم گسیخته، ناهمگون و بی معناست؛ تصویری که هیچ شباهتی به آن چشم انداز رویایی روی جعبه ن...
فرهنگ مدرن به طور مداوم در حال ترسیم نقشه های گنج برای ماست. این نقشه ها مسیر رسیدن به یک زندگی ایده آل را به ما نشان می دهند و وعده می دهند که اگر به اندازه کافی سخت کار کنیم، به اندازه کافی سریع بدویم و به اندازه کافی هوشمندانه عمل نماییم در نهایت به جزیره افسانه ای خوشبختی خواهیم رسید. جامعه این جزیره را با نام های...
در سال های ابتدایی قرن بیستم یکی از حیاتی و پیچیده ترین مشاغل در هر کلانشهری اپراتور تلفنخانه بود. این افراد در قلب یک معبد از سیم ها و دوشاخه ها می نشستند. تمام جریان اطلاعات شهر از میان ذهن و انگشتان آنها عبور می کرد، اما با ظهور تلفنخانه های خودکار این شغل به طور کامل ناپدید شد. نکته تکان دهنده اینجاست: تکنولوژی نیا...
شما قطعا چنین تیم هایی را دیده اید: مجموعه ای از ستارگان درخشان که هر کدام به تنهایی یک نابغه در حوزه خود محسوب می شوند. رزومه های شان بی نقص، مهارت های شان زبانزد و هوش فردی شان غیرقابل انکار است. روی کاغذ این تیم شکست ناپذیر به نظر می رسد؛ یک تیم رویایی که قرار است کوه ها را جابه جا کند، اما در عمل یک جای کار می لنگد...
برای بیش از دو دهه متخصص سئو در سازمان های مدرن نقشی شبیه به یک کیمیاگر داشت. او فردی بود که ادعا می کرد زبان اسرارآمیز و دائما در حال تغییر گوگل را می فهمد و با ترکیبی از هنر، دانش فنی و صبر استراتژیک می توانست یک وبسایت را از گمنامی مطلق به صدر نتایج جست وجو برساند.
ارزش این متخصصان در دانش انحصاری آنها ب...
یک بار دیگر زمین زیر پای بازاریاب های دیجیتال در حال لرزیدن است، اما این بار این یک لرزش جزئی یا یک تغییر الگوریتم موقت نیست؛ این یک گسست بنیادی در خود قاره دیجیتال است. ما در حال ورود به عصری هستیم که در آن گوگل دیگر یک کتابدار دقیق و منظم که ما را به سمت قفسه های مختلف کتاب (همان سایت ها) هدایت می کند، نیست. گوگل در...
فرض کنید در یک خیابان شلوغ قدم می زنید. از کنار چند مغازه رد می شوید که همه شان کفش ورزشی می فروشند. قیمت ها تقریبا مشابه اند. ظاهر اجناس هم تفاوت زیادی ندارند، اما به محض اینکه چشم تان به یک کفش با نشان تیک مانند برند نایکی می افتد، مکث می کنید. چرا؟ چون آن تیک ساده فقط یک لوگو نیست. مجموعه ای از خاطرات، احساسات، اطمی...
در دنیای شلوغ و پر از نوتیفیکیشن بازاریابی دیجیتال صندوق ورودی ایمیل برای نسل زد حکم یک قلعه را دارد؛ یک حریم خصوصی و به شدت محافظت شده که ورود به آن نیازمند کسب اجازه، اثبات ارزش و از همه مهمتر داشتن اصالت است.
این نسل اولین بومیان واقعی دنیای دیجیتال هستند. آنها با اینستاگرام، تیک تاک و ارتباطات آنی بزرگ شده ا...
سایت شما یک بروشور آنلاین پرزرق و برق نیست. این یک موجود زنده دیجیتال است. این مهمترین دفتر کار شما، ویترین اصلی فروشگاه و اغلب اولین نقطه ای است که یک مشتری بالقوه کسب و کار شما را ملاقات می کند. این یک کارمند خستگی ناپذیر است که ۲۴ ساعت شبانه روز و هفت روز هفته در خط مقدم معرف برند شماست.
حالا سوال کلیدی این است: ای...
ما در عصر راندمان زندگی می کنیم. روزهای کاری ما به بلوک های زمانی در تقویم، لیست هایی از وظایف در نرم افزارهای مدیریت پروژه و کانال های ارتباطی هدفمند در پلتفرم هایی مانند اسلک خلاصه شده است. ما به طرز شگفت انگیزی در کار کردن با یکدیگر خوب شده ایم. ما پروژه ها را پیش می بریم، ددلاین ها را رعایت می کنیم و به صورت غیرهمز...
دنیای بازاریابی در یک بن بست تکراری گرفتار شده است. مصرف کنندگان مدرن باهوش تر و بدبین تر از همیشه هستند. آنها به راحتی تبلیغات را نادیده می گیرند، از بنرهای پرزرق و برق عبور می کنند و به پیام های حساب شده و صیقل خورده برندها با دیده تردید نگاه می کنند.
در این میدان نبرد برای جلب توجه، جایی که اعتماد به یک کالای...
در فرهنگ سازمانی سنتی یک دیوار بلند و اغلب نامرئی میان دپارتمان های فروش و بازاریابی وجود داشت. در یک سوی این دیوار تیم بازاریابی قرار داشت؛ گروهی خلاق که با کمپین های هوشمندانه و محتوای جذاب در حال پر کردن بالای قیف فروش با سرنخ های جدید (لیدها) بودند. در سوی دیگر تیم فروش، یعنی گروهی عمل گرا و رقابتی، این سرنخ ها را...
عبارت «مصاحبه شغلی» برای اکثر ما ترکیبی از اضطراب، امید و عدم قطعیت را به همراه دارد. حس می کنیم قرار است زیر یک نور شدید بنشینیم و به سوالاتی پاسخ دهیم که انگار برای به دام انداختن ما طراحی شده اند. در این تصور سنتی مصاحبه یک جلسه بازجویی است که در آن باید به هر قیمتی خود را بی نقص نشان دهیم. اما این تصویر...