5 سوال اساسی که موسسان شرکت از اعضای هیات مدیره خود نمی پرسند؟

    به قلم: Elena L. Botelho and Kim R. Powell

اخیرا برای مشاوره موسس یک شرکت 50 میلیون دلاری که اختلافش با اعضای هیات مدیره شرکت به حد انفجار رسیده بود، به شیکاگو دعوت شدیم. بعد از گذشت یک ساعت از جلسه گفت: «فقط به من بگویید چطور از دست هیات مدیره خلاص شوم؟»

از او پرسیدیم که آیا تا به حال سعی کرده است شخصا عهده دار مدیریت شرکت شود؟ آیا با چگونگی فرآیند سرمایه گذاری در سبد سهام آشناست؟ و اینکه می داند این تجارت چگونه انجام می گیرد؟ اعتراف کرد که هیچ چیز در این مورد نمی داند.

چنین چیزی تقریبا غیرممکن است. از سال 1995 تیم ما به حدود 17000 مقام اجرایی در شرکت های مختلف مشاوره و ارزیابی داده است. این موارد شامل 2000 مدیرعامل و کاندیداهای مدیرعاملی شرکت هاست که حدود 17 درصد آنها خود موسسان شرکت ها هم بوده اند. از 100 مدیرعاملی که با آنها برای این مقاله مصاحبه کردیم، بیش از نیمی از آنها (57 درصد) معتقد بودند که هیات مدیره باعث افزایش ارزش و اعتبار شرکت می شود، درحالی که 43 درصد دیگر بر این باور بودند که هیات مدیره تاثیر مخربی بر اعتبار و ارزش شرکت دارد یا حداقل بی تاثیر است.

کارآفرینان، به خصوص در سال های اولیه، زمان زیادی را صرف اثبات مفاهیم و عملکرد خود می کنند و همین کار زمینه ای برای نادیده گرفتن یکی از اصلی ترین قواعد تجارت می شود. اگر خواهان به دست آوردن حمایت اطرافیان هستید، باید ابتدا به این نکته توجه کنید که آنها چه شخصیتی دارند و چه مسائلی برای شان مهم است.

اعضای هیات مدیره هم مثل همه ما انسان هستند. آنها هم مثل ما تحت تاثیر تنش های روحی، ترس و خواسته های شان هستند. زمانی که موسس شرکت به مواردی که در نظر اعضای هیات مدیره اش مهم هستند، بی توجهی کند یا بالعکس، خواسته های موسس از سوی هیات مدیره نادیده گرفته شود، روابط بین هیات مدیره و موسس شروع به گسستن می کند.

بدون این توجه متقابل، رابطه هیات مدیره با موسس بعد از چندی ارزش خود را از دست می دهد. در بررسی ما از 70 مورد اخراج مدیرعامل، یک چهارم اخراج ها از روابط ضعیف هیات مدیره نشأت می گرفتند. در موقعیت هایی که هیات مدیره اختیار زیادی دارد، به طور معمول بیش از دو سال، مدیرعامل ضعیف را تحمل نکرده و مدیری خارج از مجموعه شرکت به جای موسس بر صندلی مدیرعاملی تکیه می زند.

چطور می توان روابط محکمی با هیات مدیره شرکت برقرار کرد؟ درحالی که بعضی از این روابط، روابط شخصی هستند، اغلب روابط بین موسسان شرکت و سرمایه گذارانی که با آنها آشنایی قبلی ندارند یا اعضای مستقل هیات مدیره که خود در انتخاب آنها نقشی نداشتند، شکل می گیرد. در تجربه ای که در گفت وگو با موسسان شرکت ها داشتیم، از آنها خواستیم تا سوالات زیر را مطرح کنند:

مطلب مرتبط:جلب اعتماد هیات‌ مدیره

1. چه چیز بیش از همه برای شما درباره عضویت در هیات مدیره جالب است؟

موفقیت در رابطه بین موسس شرکت و هیات مدیره با ارزیابی صحیح عملکرد اعضای هیات مدیره و درک عوامل انگیزه دهنده به آنها آغاز می شود. آیا آنها اشتیاقی به روابط نزدیک، جایگاه شغلی بهتر، ارتقای شغلی دارند؟ بیشتر اعضای هیات مدیره براساس خواهان بالا بردن ارزش و اعتبار شرکت هستند، اما درک این نکته که چرا آنها در این جایگاه شغلی هستند، به شما برای ایجاد روابط بهتر با آنها کمک می کند.

2. زمان و انرژی خود را در گذشته روی چه موضوعی متمرکز کرده اید؟

این سوال به شما کمک می کند توانایی های اعضای هیات مدیره را بهتر درک کنید و عملکرد آنها را در جایگاه های شغلی قبلی شان بهتر بشناسید. به طور مثال: چند وقت یک بار جلسات هیات مدیره قبلی که در آن مشغول به کار بودند، تشکیل می شده است؟ با چه سطحی از جزییات سر و کار داشتند؟ چطور به تصمیمی واحد می رسیدند؟ و چطور با مشکلات روبه رو می شدند؟

3. چطور و کجا در آینده شرکت خود را مدیریت می کنید؟

این فرصتی است که تصویری واضح تر از وقت صرف شده توسط اعضای هیات مدیره و جایگاه آنها نزد موسس شرکت را ترسیم می کند. پاسخ این سوال همچنین نقشه راهی در اختیار اعضای هیات مدیره در جهت انجام بهتر وظایف شان قرار می دهد.

4. اغلب با کدام یک از اعضای هیات مدیره بیشتر در تماس هستید؟

با این سوال، به دنبال پیدا کردن تاثیرگذارترین شخص هیات مدیره هستیم. یک عضو هیات مدیره می تواند با جلب توجه دیگران در جلسات هیات مدیره یا ایجاد روابط قوی با سایر اعضا، قدرت و اعتبار زیادی در شرکت به دست آورد. فهم روابط بین اعضای هیات مدیره و کنترل و تضعیف روابطی که باعث ضربه زدن به شرکت و بالعکس تقویت روابطی که منجر به شکوفایی و پیشرفت شرکت می شوند، نکته ای حیاتی است.

5. دورنمای موفقیت شرکت در آینده را چگونه ترسیم می کنید؟

این سوال موجب طرح سوالات گوناگونی برای ترسیم دورنمای موفقیت شرکت ها و چگونگی ارزیابی عملکرد آنها شده است. تعریف معیارها و شاخص های لازم برای ارزیابی افراد از همان روز اول ضروری است. یکی از مدیرانی عاملی که با من کار می کرد، می گفت «کار کردن با چندین مدیر به طور همزمان، به درک ما از هدف شرکت بستگی دارد، پس باید از وجود وجوه اشتراک در تعریف موفقیت بین همه مدیران مطمئن شویم.»

ناکامی در رسیدن به نظری واحد توسط اعضای هیات مدیره، جزو سه عامل اصلی شکست یک شرکت تجاری از دیدگاه مدیران عامل است. با بهبود این روابط محیطی که همه مانند شرکایی که برای رسیدن به اهداف شرکت تلاش می کنند، شکل می گیرد. بذرهایی می کارید که سال های آینده ثمر خواهند داد.