جیمز نفسش را در سینه حبس کرده است؛ او و تیمش ماه ها برای این پروژه زحمت کشیده اند، اما حالا در جلسه ارائه نهایی و در حضور تمام مدیران ارشد یک نمودار کلیدی روی صفحه اعدادی کاملا اشتباه را نشان می دهد. سکوتی سنگین بر اتاق حاکم می شود. مدیر ارشد با چهره ای درهم رفته مستقیما به جیمز نگاه می کند و می گوید: «این غیرقاب...
شرکت های بزرگ برای نیم قرن مانند معماران حرفه ای و با سابقه عمل می کردند. آنها با بودجه های هنگفت، بناهای تبلیغاتی عظیمی می ساختند که از هر نقطه شهر قابل رویت بود. تبلیغات تلویزیونی شیشه های رنگی و پر نقش و نگار این شرکت ها بودند که داستانی حماسی و یک طرفه را روایت می کردند. بیلبوردهای غول پیکر، ستون های سنگی و سر به ف...
یک ساعت مچی لوکس و گران قیمت را در نظر بگیرید. ظاهر آن یک شاهکار طراحی است: قابی از فولاد صیقل خورده، صفحه ای مینیمال و زیبا و بندی از چرم دست دوز. این ظاهر تبلیغات برند است. حالا تصور کنید درپوش پشتی آن را باز می کنید و با یک موتور پلاستیکی ارزان قیمت و بی دقت روبه رو می شوید که ثانیه ها را اشتباه می شمارد. این موتور...
تصور کنید مدیر بازاریابی یک برند لباس مدرن هر دوشنبه با یک چالش بزرگ روبهرو است: ساختن ایمیل هفتگی عالی. این فرآیند یک هنر دقیق بود؛ او و تیمش ساعت ها صرف انتخاب بهترین محصولات، نوشتن متنی هوشمندانه و طراحی یک قالب بصری زیبا می کردند. در نهایت آنها یک شاهکار خلق می کردند و آن را برای صدها هزار مشترک خود ارسال می ن...
تصویر کلاسیک یک رهبر تجاری قدرتمند، تصویری وام گرفته از علم فیزیک است: ژنرالی که بر بالای تپه ایستاده، مهره های شطرنج را در میدان نبرد جابه جا می کند و با اعمال نیروی مستقیم، باعث حرکت کارکنان می شود. این یک جهان ساده، قابل پیش بینی و مبتنی بر علت و معلول بود اما این فیزیک کلاسیک، دیگر قادر به توصیف جهان پیچیده، درهم ت...
چرا مدرک دانشگاهی شما همزمان گران ترین و بالقوه بی فایده ترین کاغذی است که تا به حال به دست آورده اید؟ این پارادوکس بی رحمانه نه یک حمله به ارزش آموزش عالی، بلکه یک تشخیص دقیق از یک بیماری مزمن در دنیای مدرن است: جهان با سرعتی سرسام آور تغییر کرده است، اما زبان آکادمی به طرز خطرناکی ثابت مانده است.
دانشگاه به شم...
در فرهنگ کاری مدرن ما برای یک نوع خاص از فداکاری کف می زنیم؛ فداکاری از جنس بی خوابی. مدیرانی که با افتخار از چهار ساعت خواب شبانه خود می گویند، کارآفرینانی که فرهنگ «همیشه در دسترس بودن» را ترویج می کنند، و همکارانی که ایمیل های نیمه شب شان به یک نشان افتخار تبدیل شده است.
ما به اشتباه استقامت را با...
کشتی شما در میان یک توفان سهمگین گرفتار شده است. امواج غول پیکر رقابت از هر سو بر بدنه آن می کوبند، بادهای شدید تغییرات بازار دکل ها را به لرزه درآورده اند و خدمه، یعنی تیم شما، با چشمانی مضطرب به کاپیتان خیره شده اند. در این لحظه، یک وسوسه قدرتمند و انکارناپذیر تمام وجود شما را فرا می گیرد: سریع! یک کاری بکن! هر کاری!...
چرا قدرتمندترین رهبران تجاری اغلب ساکت ترین افراد حاضر در یک اتاق هستند؟ این سوال با تمام تصورات ما از رهبری در تضاد است. ما به طور سنتی رهبر تجاری را فردی می بینیم که در مرکز توجه قرار دارد، با صدایی رسا سخنرانی می کند و تیم را با کلمات پرشور خود به حرکت در می آورد، اما این تصویر، که بیشتر یادآور فرماندهان میدان جنگ د...
تا حالا برای تان پیش آمده که یک سفر عالی را با دقت تمام برنامه ریزی کنید، اما ناگهان یک توفان بی موقع تمام نقشه های تان را به هم بریزد؟ این دقیقا همان داستانی است که هر سال برای اکثر کسب و کارها تکرار می شود. آنها ماه ها وقت صرف نوشتن یک سند زیبا به نام بودجه سالانه می کنند؛ یک نقشه دقیق برای یک جاده آفتابی و صاف، اما...
آیا تا حالا برای تان پیش آمده جایی کار کنید که هیچ کس حرف تان را نمی فهمد؟ شاید هم محیط کار آنقدر عجیب است که اصلا تمایلی برای گفت وگو و ارتباط با دیگران پیدا نمی کنید. چنین تجربه هایی برای مهارت های ارتباطی مثل سم خطرناکی است که هر روزنه امیدی را از بین می برد.
بی شک همه ما درباره مهارت های ارتباطی و ضرورت تقویت آن ک...
آیا تا حالا به این موضوع فکر کرده اید که چقدر از کسب و کارتان به اسم و هویت برند وابسته است؟ خیلی ها فکر می کنند بدون یک هویت مشخص هم در بازار موفق می شوند. خب اجازه دهید یک مثال جالب در این باره بزنیم.
اندرسن کانسالتینگ (Andersen Consulting)، یکی از بزرگ ترین شرکت های مشاوره جهان، در سال 2000 خود را در یک نبرد...
یک دهه پیش را به یاد بیاورید؛ دنیای بازاریابی در شبکه های اجتماعی بسیار ساده تر به نظر می رسید. یک برند می توانست یک مسابقه راه بیندازد و از دنبال کنندگان خود بخواهد که با محصول آنها عکس بگیرند و آن را با یک هشتگ خاص منتشر کنند. هزاران نفر با کمال میل این کار را انجام می دادند، به این امید که در صفحه رسمی آن برند دیده...
در اواخر قرن نوزدهم با فراگیر شدن برق مدیران کارخانه ها با یک فناوری انقلابی جدید روبه رو شدند. اولین واکنش غریزی آنها چه بود؟ آنها موتورهای بخار عظیم و مرکزی خود را با یک موتور الکتریکی غول پیکر جایگزین کردند. نتیجه تقریبا هیچ بود. بهره وری تغییر چندانی نکرد. آنها از یک فناوری آینده نگرانه به شیوه ای کاملا قدیمی استفا...
تصور کنید برای دهه ها بازاریابی مانند ایستادن در یک میدان شلوغ و پرهیاهو بوده است. کسب و کارها با تمام توان فریاد می زدند، تابلوهای بزرگ تری می ساختند و سعی می کردند در بهترین نقطه میدان بایستند تا شاید رهگذران، یعنی مشتریان، آنها را ببینند. این میدان همان گوگل بود و فریاد زدن هنر بهینه سازی برای موتورهای جست وجو یا سئ...
صاحب یک کافی شاپ کوچک را در نظر بگیرید که هر شب با یک اضطراب فلج کننده به صفحه خالی تقویم محتوای خود خیره می شد. او در یک مقاله خوانده که باید روزی سه بار در اینستاگرام پست بگذارد تا الگوریتم را راضی نگه دارد. مقاله ای دیگر اصرار داشت که کیفیت بر کمیت ارجح است و یک پست در هفته کافی است. این توصیه های متناقض کافه دار ما...
زمانی نه چندان دور شرکت لگو در آستانه ورشکستگی قرار داشت. آنها خود را به عنوان یک شرکت اسباب بازی سازی می دیدند که کارش فروختن قطعات پلاستیکی رنگی در جعبه بود، اما در اوایل قرن بیست و یکم آنها با یک تغییر استراتژیک بنیادین سرنوشت خود را برای همیشه دگرگون کردند. لگو از خود پرسید: ما فقط آجر می فروشیم یا بستری برای خلاقی...
در هنر ژاپنی، رسمی باستانی به نام کینتسوگی (Kintsugi) وجود دارد. هنگامی که یک ظرف سفالی ارزشمند می شکند، استادکاران آن را با لاک طلا یا نقره مذاب ترمیم می کنند. فلسفه پشت این هنر گرامی داشتن تاریخچه و زخم های ظرف است؛ شکستگی ها نه تنها پنهان نمی شوند، بلکه به عنوان بخشی ارزشمند از هویت آن برجسته و زیبا می شوند. این است...
100 سال پیش در یک کارخانه پرسر و صدای تولید خودرو بهره وری یک مفهوم ساده، قابل مشاهده و بی رحمانه بود. یک مدیر با یک کرونومتر در دست حرکات هر کارگر در خط مونتاژ را ثانیه به ثانیه اندازه گیری می کرد. بهره وری مساوی بود با تعداد قطعاتی که در یک ساعت تولید می شد. هر ثانیه اتلاف، هر حرکت اضافه و هر وقفه ای دشمن بهره وری مح...
ما در حال غرق شدن در اقیانوسی از تبلیغات هستیم. چشمان ما هر روز توسط هزاران بیلبورد دیجیتال و فیزیکی بمباران می شود. ما یاد گرفته ایم که تبلیغات ویدئویی را رد کنیم، بنرهای سایت ها را نادیده بگیریم و با بدبینی ذاتی به هر پیامی که بوی فروش می دهد، نگاه کنیم. در این دنیای پر از هیاهو و بی اعتمادی برندها با یک چالش حیاتی ر...