گزارش صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که کار کردن خانمها در کانادا اقتصاد این کشور را قویتر از پیش کرده است. در واقع مزایای بیشتر برای کودکان و پرداخت مالیات کمتر از سال 1995 به این سو حضور زنان را در بازار کار کانادا پررنگتر کرده است. طبق آنچه در گزارش صندوق بینالمللی پول آمده، سیاستهای مالیاتی آسانتر برای خانوادههایی که دو نفر در آنها درآمد کسب میکنند و نیز مزایای بیشتر برای مراقبت از کودکان، هزاران زن کانادایی را از سال 1995 به بعد ترغیب کرده تا در بازار کار این کشور حضور داشته باشند و در پی آن تاثیر مستقیمی بر اقتصاد این کشور بگذارند.
اوریدیکی تیسونتا، نویسنده این مقاله میگوید که خانمهای شاغل در کانادا به گسترش اقتصاد کانادا در این دوران کمک کردهاند، اگرچه رشد بهرهوری در جامعه مشغول به کار صرفا در حد متوسط بوده است. وی مشارکت قابل توجه خانمها در پیشرفت اقتصادی کانادا را پررنگ میداند. مشارکت زنان در بازار کار کانادا از 67/7درصد در سال 1995 به رقم 73/5درصد در سال 2004 رسید. این آمار باعث شد کانادا پشت سر تنها چند کشور از جمله سوئد، نروژ و دانمارک از نظر آمار زنان شاغل قرار گیرد.
کاناداییها توانستند از کشورهای OECD (سازمان همکاری اقتصادی و توسعه) در رشد اقتصادی پیشی بگیرند، چراکه مادرها را به بازار کار راه دادند. کشورهایی چون آمریکا، بریتانیا، استرالیا و ژاپن از کانادا در نرخ زنان شاغل عقب افتادند و این مسئله تاثیراتی را در بروز مشکلاتی چون بالا رفتن سن نیروی کار، هزینه بالای سلامت سالمندان و بازنشستگی به دنبال داشته است. این موضوع همچنین بر رشد اقتصادی این کشورها تاثیرگذار بوده است، چون خانوادههایی که پول کمتری برای هزینه کردن دارند، احتمال اینکه پولشان را صرف خرجهای خرد کنند کمتر است.خانم تیسونتا به کشورهای دیگر سفارش میکند که راههایی برای گسترش مشارکت زنان در بازار کار بیابند، پیش از اینکه جمعیت سالمند با بدهی زیاد و یک استخر خالی از نیروی کار آنها را گرفتار کنند.
اقدامات مالیاتی که درآمد خانوادهها را بالا برد
خانم تیسونتا اثر راحتتر شدن اقدامات مالیاتی دولت فدرال کانادا را به منظور رفع کسری بودجه این کشور در دهه 1990 ردیابی کرد و به مقایسه نسبت زنان شاغل و آنهایی که در خانه بودند پرداخت که این موضوع اثر مثبتی بر افزایش درصد زنان شاغل داشته است.
از جمله اقدامات دولت فدرال کانادا برای آسانسازی پرداخت مالیات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* حذف 3 درصد جریمه مالیاتی عمومی برای خانوادههای قشر فرودست و متوسط جامعه در سال 1998 و برای تمام کاناداییها در سال 1999
* حذف 5 درصد جریمه کاهش کسری بودجه برای درآمدهای بیش از 85هزار دلار کانادا
* کاهش نرخ مالیات بر درآمد شخصی قشرهای متوسط به 24درصد از 26درصد در نیمههای دهه 2000 میلادی
چون خانمها معمولا دومین نانآور هر خانواده هستند و درآمد کمتری دارند، تصمیمشان برای کار کردن اغلب بستگی به این دارد که در نهایت چقدر درآمد عاید خانوادهشان میشود. تیسونتا تفاوت میان درآمد از دست رفته مادرهایی که در خانه بچههایشان را تربیت میکنند و درآمد خالص مادرانی را که بهعنوان نانآور دوم خانواده مالیات از آنها کم میشود، بررسی میکند. برآورد او نشان داد که خالص پرداختی مالیات برای نانآوران دوم خانواده که معمولا مادرها هستند بین سالهای 1995 تا 2001 میلادی به میزان 30درصد کاهش یافته است.
کودکانی که اوضاعشان بهتر شد
همزمان استانهای مختلف در کانادا و دولت فدرال وضع پرداخت مالیات را برای کودکان بهبود بخشیده و پول بیشتری برای مراقبت از کودکان اختصاص دادند.
برخی از این اقدامات عبارتند از:
- معرفی «مزایای مالیاتی کودکان کانادا»
-افزایش مرخصی پدر و مادرها در ژانویه 2002
-توافقنامهای به ارزش 5 میلیارد دلار طی 5 سال در سال 2003 میان اتاوا و سایر استانها با دولت فدرال برای سرمایهگذاری در آموزش کودکان و خدمات مراقبت از آنها
-اقدامات استانی در استانهای مختلف مثل کبک و اونتاریو که حول محور مراقبت از کودکان متمرکز بود.
همه این مزایا باعث شد تا هر کدام از آنها بخشی از هزینههای خانوادههای کانادایی را کم کرده و بخش بیشتری از درآمد مادرها را برای خانواده بگذارند.
سیاستهایی با بیشترین اثرگذاری
فاکتورهای دیگری چون شکاف میان دستمزد زنان و مردان، چگونگی امنیت شغلی، درصد بیکاری مردان و آموزشهایی که زنان میبینند نیز به گفته خانم تیسونتا در تصمیم زنان برای کار کردن تاثیرگذار است. اما سیاستهای خانواده دوست و آسانسازی قوانین مالیاتی برای خانوادههای متوسط کانادایی در طول 18 سال گذشته، بیشترین اثر را در تشویق مشارکت خانمها در فضای کاری داشته است. یک تحلیل نشان میدهد که سیاستهایی مشابه آنچه در کانادا با هدف آشتی دادن کار و خانواده اجرا شد، میتواند در سایر کشورهایی که از کمبود مشارکت زنان رنج میبرند حضور آنان را در بازار کار افزایش دهد.
خانم تیسونتا در آخر میگوید: «سیاستهایی که به خانمهای جوان امکان حضور در بازار کار میدهد اثرات درازمدت خوبی هم دارد.»