طبق آمار یک نشریه معتبر، سالانه هزاران مدیر اقدام به کاهش دستمزد کارمندان و تحت فشار گذاشتن بیش از حد خود و زیردستانشان برای بهبود کیفیت زندگی کاری خود میکنند. اولویتبندی در جهت کیفیت زندگی کاری، امری قابل تحسین است، اما شاید این کار با تحت فشار گذاشتن نیروها استراتژی مناسبی نباشد. با برنامهریزی شغلی فعال و متفکرانه میتوانید شغلتان را بهگونهای مدیریت کنید که هم نیازهای مرتبط با کیفیت کاری خود را برآورده سازید و هم الزامات مربوط به تکریم کارمندان را.
اگر در سمتی هستید که ایدهآل شما نیست یا با مشکلاتی مواجه هستید، تصور نکنید که تنها هستید و برای رسیدن به موقعیت بهتر نیازمند تحت فشار گذاشتن کارمندان و رسیدن به ثبات هستید. در گزارش امروز چند گام برای بهبود کیفیت زندگی کاری شما بدون کاهش دستمزد کارمندان و تعادل میان امور مختلف زندگی فردی و کاری ارائه میشود.
منظور از کیفیت زندگی کاری چیست؟
طبق تعریف کیفیت زندگی کاری اشاره به مجموعهای از نتایج برای کارکنان نظیر رضایتمندی شغلی، فرصتهای رشد، مسائل روانشناختی، امنیت شغلی، روابط انسانی کارفرما، کارکنان و میزان پایین بودن حوادث دارد. کیفیت زندگی کاری همچنین به مجموعهای از کارها یا عملکردهای سازمانی نظیر مدیریت مشارکتی، غنیسازی شغلی و شرایط کاری مطمئن اشاره دارد. در این رابطه برنامههای کیفیت زندگی کاری ممکن است بهعنوان راهبرد مدیریت منابع انسانی شامل عملکردهای کیفیت زندگی کاری و بهبود برنامههای کیفیت زندگی کاری و بهبود کارآیی و بهرهوری سازمانی در نظر گرفته شود
معیارهای کیفی خود را تعیین کنید
مدیران معیارهای متفاوتی برای سنجش زندگی کاری خود دارند مانند توسعه شغلی، هدف، فرهنگ شرکت و تعادل کار- زندگی. تمرین در خصوص آنچه کیفیت زندگی کاری نامیده میشود، به شما چگونگی سنجیدن موفقیت را نشان میدهد. برای مثال، اگر شما توسعه شغلی را بهعنوان یادگیری پیوسته تعریف کنید، قادر به عبور از بحرانهای مربوط به حقوق کارمندان هستید یا اگر هدف شما مشارکت کارمندتان در جامعه است، پس باید در جستوجوی برنامههای تشویقی مناسب و حتی مرور دوباره بیانیه ماموریت سازمان باشید. (مثلا مدیری در یک انتشاراتی، محصول شرکتش را گسترش دانش و اطلاعات میداند.)
به یاد داشته باشید که در زمانهای مختلفی در زندگی حرفهای و فردی، نیاز به اولویتبندی معیارهای مختلف دارید. خصوصا در ابتدای شروع هر کاری، توسعه حرفهای میتواند در نظر مدیر هم بهعنوان منبعی برای ایجاد اعتبار و حرکت رو به جلو تلقی شود. حتی اگر شما درحال تشکیل خانواده هستید، تعادل میان زندگی و کار باید بهعنوان اولویت شما تلقی شود. صرفنظر از اینکه چه شخصیتی دارید، نیاز به خودآگاهی کافی برای تصمیمگیری در مورد اولویتهایتان خواهید داشت.
رویکرد کل نگر و جامعی نسبت به زمانتان داشته باشید
کیفیت زندگی کاری شما تنها در محیط کار شکل نمیگیرد، شما هیچگاه 24ساعته و هفت روز هفته را در محل کار نمیگذرانید (حتی اگر واقعا فکر کنید که در حال انجام این کار هستید). اگر شما رویکرد جامعی را برای مدیریت زمان خود درنظر بگیرید، میتوانید هم در خصوص زمانی که سرکار هستید و هم ساعات غیرکاری خود بهگونهای برنامهریزی کنید که جنبههای فردی و حرفهای زندگی شما در امر بهبود کیفیت زندگی کاری مشارکت داشته باشد.
یک مشاور سازمانی در این خصوص میگوید: با بسیاری از مدیرانی که در پی بهبود کیفیت زندگی کاری خود بودند ساعتها به گفتوگو نشستهام، مدیرانی که فرصتهای کافی برای توسعه شغلی، هدف و تعادل کارهای روزانه خارج از سازمان را پیدا کردهاند. میتوانید بعدازظهرها، آخر هفتهها و حتی ابتدای صبح را برای کارهای روتین خود و کلاس و کنفرانس رفتن و گذراندن ساعاتی با خانواده و پیگیری دغدغههایتان بگذرانید. این به این معنی نیست که محل کار شما در برآوردن نیازهای روزانهتان نقشی ندارد. اما شما نمیتوانید تمام ساعات روزانه خود را صرف توجه به مسائل کاری کنید. همچنین رابطه کیفیت زندگی کاری نیز باتوجه به فلسفه زندگی هر جامعه متفاوت است.
این امر در مورد سازمانها نیز مصداق دارد. حتی اگر اولویت شماره یک شما فرهنگ سازمان باشد، فرهنگ زندگی شخصی شما در آن دخیل است. به علاوه، کیفیت زندگی کاری در سطح کل سازمان نشان داده است که تا سطح قابل توجهی عملکرد و بهرهوری نیروی انسانی و در نتیجه اثر بخشی سازمان را افزایش میدهد.
اجرای عملیات بهبود با تغییر شکل و پویایی سازمانی
شیوههایی برای سازمان دادن کار و تغییر شرایط کاری نظیر برنامههای غنیسازی شغلی، استفاده از گروههای کاری مستقل، ایجاد برنامههایی با قابلیت انعطاف زمانی و ایجاد کمیتههای امنیت کارگران هم از اهمیت خاصی برخوردار است. عملیات دیگر در جهت کیفیت زندگی شغلی، شامل شیوههایی برای اداره کردن منابع انسانی نظیر استفاده از برنامههای تقسیم سود و حرکت به سوی تقلیل نیروی کار حقوقبر یا پرداخت مبتنی بر مهارت، گزینش مبتنی بر نظام شایستگی، ایجاد حق تقدم در ثبات استخدام، سرمایهگذاری زیاد در آموزش مسائل اقتصادی و لزوم برقراری ارتباطات در سازمان است.
در عوض، ایجاد این عملیات باید با تغییر شکل و پویایی سازمانی آغاز شود.اگر موفقیت آمیز باشد، عملیات جدید با ایجاد فرصتهای بیشتر برای برآورده ساختن نیازهای کارکنان و توسعه ظرفیتها یا استعدادهایشان در حین کار آغاز میشود و منجر به حل موثرتر مشکلات، عملیات موثرتر و در نهایت نیروی کار تواناتر در سازمان میشود.
برنامههای داوطلبانه
به منظور رسیدن به اهداف واقع گرایانه در خصوص بهبود کیفیت زندگی شغلی، بهدنبال برنامههای داوطلبانه باشید. این برنامهها میتواند داوطلب شدن شرکتی با یک شرکت دیگر برای مشارکت در فرصتها باشد. برنامههای داوطلبانهای که برای کارمندان میتواند ترتیب داده شود عبارتند از مرخصی اضافی یا برنامههای آموزش کارمندان و پاداشی که منبع و مرجعی برای حمایت از سالمندان، کودکان و مسائل درمانی و دیگر رویدادهای زندگی باشد.
اما تمام مداخلات، توانایی تاثیرگذاری بر کارایی سازمان و کیفیت کاری را ندارند، برای مثال اقدامهایی برای جذاب کردن محیط و شرایط کار نظیر غذاخوری مناسب و امکانات تفریحی ممکن است در رضایت کارکنان، بدون تاثیرگذاری بر کارایی سازمان دخالت داشته باشد. یکی از صاحبنظران فرض کرده است که برنامههای کیفیت زندگی شغلی باید مهارتهای کارگران، انگیزش کارکنان، هماهنگی سازمانی و ارتباطات بهتر را برای تاثیر مطلوب بر کارایی سازمان به همراه داشته باشد.
عوامل موقعیتی هم در این رابطه نقش مهمی دارند اما یک مداخله ممکن است بر یکی از تعیینکنندههای کارایی سازمانی در یک سازمان موثر باشد و در سازمان دیگر تاثیر مهمی بر جای نگذارد. تشخیص این موضوع بهطور معمول مستلزم هماهنگ کردن برنامهها و عملیات کیفیت زندگی شغلی با نیازها و شرایط سازمانی است.
دایره احتمالات خود را گسترش دهید
ممکن است مدیر شرکتی باشید که زمانی را برای ناهار یا مقایسه چهره به چهره کارمندان تعیین نکرده باشد، در چنین مواردی بهتر است بیشتربه احتمالات ممکن در خصوص انجام برنامههای بهبود فکر کنید. شما میتوانید روی بهبود محل کار فکر و این کار را با ایجاد صمیمیت در گروه و مدلسازی رفتاری با دیگران و مذاکراتی برای زمانهای ریلکسسازی برای جبران خدمات کارکنان آغاز کنید.
در سازمانهای بزرگتر، اگر دیگر واحدها یا شعب با نیازهای کیفیت زندگی شغلی شما هماهنگ هستند، آنها را شناسایی کنید. اگر بتوانید یک پایه مالی منسجم داشته باشید بدون برنامههایی همچون کاهش دستمزد و حقوق، میتوانید ریسکهای بیشتر و مذاکرات سختتری در جهت انجام برنامههای بهبود کیفیت زندگی شغلی انجام دهید.
ارتباط با نویسنده: [email protected]