وقتی نام روابط عمومی به میان می آید، تصویرهای مختلفی در ذهن افراد شکل می گیرد. برخی به یاد افرادی خوش پوش و خوش صحبت می افتند که کارشان برگزاری رویدادهای پرزرق و برق و صحبت با خبرنگاران است. برخی دیگر این حرفه را با هنر «خوب جلوه دادن» یا حتی لاپوشانی مشکلات یک شرکت اشتباه می گیرند. اگرچه اینها شاید بخش کوچکی از واقعیت باشند، اما دنیای روابط عمومی مدرن، بسیار عمیق تر، پیچیده تر و استراتژیک تر از این تصورات سطحی است.
در دنیای امروز که اعتماد به یک کالای کمیاب تبدیل شده و یک شایعه در شبکه های اجتماعی می تواند در عرض چند ساعت، یک امپراتوری را به لرزه درآورد متخصص روابط عمومی دیگر فقط یک سخنگو نیست. او معمار و نگهبان اعتبار یک سازمان است. او یک داستانگوی ماهر، یک دیپلمات کارکشته، استراتژیست آینده نگر و یک شنونده همدل است که باید با ظرافت در نقطه تلاقی منافع شرکت خواسته های مردم و واقعیت های رسانه ها حرکت کند، اما چه مهارت هایی این معماران بزرگ را از افراد عادی متمایز می کند؟ ما در این مقاله می خواهیم به پنج هنر کلیدی و پنهانی نگاه کنیم که ستون های اصلی این حرفه حیاتی را تشکیل می دهند.
هنر داستان سرایی، نه فقط خبرپراکنی
شاید بنیادی ترین مهارت یک متخصص روابط عمومی توانایی نوشتن و برقراری ارتباط باشد، اما این مهارت بسیار فراتر از نوشتن یک بیانیه خبری بدون غلط املایی است. یک متخصص روابط عمومی بزرگ یک داستان سرای قهار است. او هنر این را دارد که در میان انبوهی از داده های خشک آمار و ارقام فروش و ویژگی های فنی یک محصول جدید، آن جرقه انسانی و داستان قابل لمس را پیدا کند.
مطلب مرتبط: روابط عمومی؛ آپدیتی برای برندهای پیشرو
او می داند که مردم با لیست ویژگی ها ارتباط برقرار نمی کنند؛ مردم با داستان ها ارتباط برقرار می کنند. داستانی در مورد اینکه چگونه آن محصول جدید، زندگی یک مشتری واقعی را تغییر داده است. داستانی در مورد چالش ها و تلاش هایی که تیم مهندسی برای رسیدن به این موفقیت پشت سر گذاشته است یا داستانی در مورد چشم انداز و رویایی که بنیانگذار شرکت برای ساختن دنیایی بهتر در سر دارد.
این متخصص یک راوی است که می تواند یک پیام شرکتی را به روایتی تبدیل کند که قلب ها را لمس کند، ذهن ها را درگیر نماید و در خاطره ها باقی بماند. او این داستان را برای رسانه های مختلف، از یک خبرنگار سنتی گرفته تا یک اینفلوئنسر جوان در اینستاگرام، به شیوه ای متفاوت و متناسب روایت می کند.
تفکر استراتژیک و مدیریت بحران
زندگی همیشه بر وفق مراد نیست و برای کسب و کارها نیز همینطور است. روزهایی فرا می رسند که یک بحران ناگهانی همه چیز را تهدید می کند. در چنین لحظاتی است که تفاوت بین یک متخصص روابط عمومی خوب و یک استراتژیست بزرگ مشخص می شود. یک فرد معمولی، شاید فقط به فکر پاسخ دادن به سوالات خبرنگاران باشد، اما یک استراتژیست، مانند یک شطرنج باز ماهر، چندین حرکت جلوتر را می بیند.
او قبل از وقوع بحران، با تفکر استراتژیک سناریوهای مختلف را پیش بینی کرده و نقشه های واکنش را آماده نموده است. او در میانه توفان، آرامش خود را حفظ می کند و به جای واکنش های هیجانی، با جمع آوری اطلاعات دقیق و تحلیل شرایط، بهترین مسیر را انتخاب می کند. او هنر این را دارد که چگونه با صداقت و شفافیت مسئولیت را بپذیرد و در عین حال از اعتبار بلندمدت برند محافظت نماید. این مهارت ترکیبی از خونسردی، تفکر سریع، هوش هیجانی و شجاعت است. یک متخصص روابط عمومی بزرگ، نه تنها آتش نشان خوبی است که آتش ها را خاموش می کند، بلکه یک مهندس ایمنی خبره است که از وقوع بسیاری از آتش سوزی ها در وهله اول جلوگیری می نماید.
هنر ساختن پل
تصور قدیمی از یک مسئول روابط عمومی، فردی است که لیستی بلندبالا از ایمیل خبرنگاران دارد و بیانیه های خبری را به صورت فله ای برای همه ارسال می کند، به این امید که شاید یکی از آنها منتشر شود. این رویکرد، در دنیای امروز دیگر نه تنها کارایی ندارد، بلکه مخرب نیز هست.
مطلب مرتبط: روابط عمومی فعال؛ گذر از الگوهای انفعالی!
یک متخصص روابط عمومی مدرن یک معمار روابط است. او می داند که روابط عمومی یک فعالیت معاملاتی و یک طرفه نیست، بلکه فرآیندی دوسویه و مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل است. او وقت می گذارد تا خبرنگاران، وبلاگ نویسان و افراد تأثیرگذار در حوزه اش را به خوبی بشناسد. او می فهمد که دغدغه های آنها چیست، به دنبال چه نوع داستان هایی هستند و چگونه می تواند به آنها کمک کند تا کارشان را بهتر انجام دهند.
او به جای اینکه فقط یک فرستنده اطلاعات باشد، به یک «منبع قابل اعتماد» و یک شریک فکری برای آنها تبدیل می شود. این روابط عمیق و معنادار، سرمایه های نامرئی یک شرکت هستند که در روزهای سخت، ارزش واقعی خودشان را نشان می دهند.
هنر کنجکاوی بی پایان
دنیایی که متخصصان روابط عمومی امروز در آن کار می کنند، هیچ شباهتی به دنیای 10 سال یا حتی سه سال پیش ندارد. پلتفرم های جدید ظهور می کنند، الگوریتم ها تغییر می نمایند، نحوه مصرف رسانه توسط مردم دگرگون می شود و روندهای فرهنگی با سرعتی باورنکردنی می آیند و می روند. در چنین محیطی، کسی که فکر کند همه چیز را می داند، در واقع اولین قدم را در مسیر منسوخ شدن برداشته است.
یک متخصص روابط عمومی بزرگ، یک دانشجوی مادام العمر است. او کنجکاوی سیری ناپذیری در مورد دنیای اطرافش دارد. او به طور مداوم در حال یادگیری در مورد فناوری های جدید، روندهای بازاریابی، اصول روانشناسی و حتی تحولات سیاسی و اجتماعی است.
او باید بفهمد که یک کمپین در تیک تاک چه تفاوتی با یک کمپین در لینکدین دارد، چگونه می توان با داده ها و تحلیل ها، اثربخشی کارش را سنجید و چگونه باید پیامی را برای نسل جوان امروزی بازگو کرد. این سازگاری و عطش برای یادگیری، به او اجازه می دهد تا همیشه یک قدم از دیگران جلوتر باشد و استراتژی هایش را متناسب با دنیای واقعی تنظیم کند، نه دنیایی که دیگر وجود خارجی ندارد.
شجاعت و مسئولیت پذیری
در نهایت به مهارتی می رسیم که شاید کمتر به آن پرداخته می شود، اما در دنیای امروز که شفافیت حرف اول را می زند و حیاتی ترین است. یک متخصص روابط عمومی بزرگ، فقط به دنبال خوب جلوه دادن شرکتش نیست؛ او به دنبال کمک کردن به شرکتش برای«خوب بودن است. او باید به عنوان وجدان یا قطب نمای اخلاقی سازمان عمل کند.
این یعنی او باید شجاعت این را داشته باشد که وقتی یک تصمیم یا سیاست در داخل شرکت، با ارزش های اعلام شده یا منافع بلندمدت جامعه در تضاد است، به مدیران ارشد «نه» بگوید. او باید مدافع شفافیت و صداقت باشد، حتی اگر در کوتاه مدت، این کار سخت یا پرهزینه به نظر برسد. ساختن اعتماد، نیازمند سال ها تلاش صادقانه است، اما از دست دادن آن فقط یک لحظه زمان می برد. یک متخصص روابط عمومی بزرگ این را به خوبی می داند و هرگز درستکاری و اعتبار بلندمدت را فدای یک پیروزی کوتاه مدت و توخالی نمی کند.
سخن پایانی
حرفه روابط عمومی هنری ظریف و چندبعدی است که ترکیبی از مهارت های یک نویسنده، یک جامعه شناس، یک دیپلمات و یک استراتژیست را می طلبد. افرادی که در این حوزه می درخشند، نه تنها به رشد کسب وکارها کمک می کنند، بلکه با ترویج ارتباطات صادقانه و مسئولیت پذیری نقش مهمی در ساختن یک جامعه بهتر نیز ایفا می نمایند.
مطلب مرتبط: روابط عمومی در عصر دیجیتال: نقشه راهی برای کارآفرینان
در دنیایی که هر فردی با یک گوشی هوشمند می تواند یک رسانه باشد و هر اشتباهی می تواند به یک بحران جهانی تبدیل شود، نقش این معماران و نگهبانان اعتبار از هر زمان دیگری حیاتی تر است. آنها همان کسانی هستند که در پشت صحنه، با آرامش، هوشمندی و تعهد، از مهمترین و در عین حال شکننده ترین دارایی هر سازمانی محافظت می کنند: شهرت و اعتمادی که دیگران به آن دارند.
منابع: