مدیریت در مطبوعات مثل سایر مدیریتها نیست. در مطبوعات مثل ریاضی با اعداد ثابت سر و کار ندارید و به عبارت سادهتر قرار نیست وقتی عدد ۲ را با عدد۲جمع میکنید به عدد مشخص ۴ برسید. حتی قرار نیست در مطبوعات بتوانید یک معادله را حل کنید. دستکم باید بدانید با یک معادلهای مواجهید که مجهولات آن متعدد و بسیار است. در مدیریت مطبوعاتی از یکسو باید بتوانید بازار را بشناسید و از طرف دیگر، باید بدانید چگونه مجموعه خودتان یعنی تحریریه را سازماندهی و مدیریت کنید. اما صبر کنید.
هیچکدام از این مجهولات را وقتی میخواهید مجوز انتشار یک نشریه بگیرید به شما نخواهند گفت. تازه الان که همه چیز خیلی خوب و روان شده شما باید در یک وبسایت متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد شده، ثبت کرده و مدارک لازم را وارد کنید. خیلی خوب است که مثل چند سال قبل قرار نیست مرتب به اداره مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سر بزنید و فرمهای چندگانه را پر کنید و در بوروکراسیهای اداری گیر بیفتید. اما هیچکس از شما نمیپرسد آیا توان اداره یک نشریه را دارید؟
تنها چیزی که اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی از شما میخواهد این است که مدرک کارشناسی یک رشتهای را داشته باشید. اگر سوءسابقه هم نداشته باشید و استعلام آن مثبت باشد به شما مجوز داده میشود و بعد تازه شما با یکسری مجهولات در معادلهای مواجه میشوید که لزوما معلومکردن آن به روشهای ریاضی به پیدا کردن سایر مجهولات کمک نمیکند.
نه در دانشگاهها و نه در تحریریهها هیچ یک فن و چگونگی مدیریت یک رسانه را آموزش نمیدهند که چگونه یک نفر میتواند تأمین منابع مالی کند، چگونه محتوا تولید کند و چگونه محصول تولیدی خود را بازاررسانی کند. هیچ یک از مدیران مطبوعات ما چنین چیزهایی را نیاموختهاند. «مدیریت رسانه» یعنی آزمون و خطاهایی برای به دست آوردن تجربه. اگر آنقدر توان مالی داشته باشی که با هربار آزمون و خطا روی پا بایستی میتوانی از آن تجارب هم استفاده کنی. اما اگر آنقدر توان مالی برای حفظ موقعیت نداشته باشی معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا کنی.مدیریت یک رسانه فقط مدیریت تحریریه و هماهنگ کردن آن با بخشهایی چون سازمان آگهیها و توزیع نیست.
فقط این نیست که بلد باشید چگونه آگهی و اسپانسر جذب کنید باید خوب بدانید چگونه خط قرمزها را رعایت کنید. باید شیوه برخورد با سیستم قضایی و حتی سیستم امنیتی را هم بدانید. بالانسکردن همه اینها یک طرف اینکه بتوانید از پس تکنولوژی و ترفندهای جدید اطلاعرسانی هم برآیید یک طرف. حالا همه مجهولات این معادلهها را به دست آورید یک مسئله مهم باقیست. مخاطب شما که همان مشتری شماست امروز چه حالی دارد؟ حاضر است محصولی را که شما تولید کردهاید، بخرد؟ اگر مشتری هر روز است امروز او چه میخواهد؟ آیا محصولی که امروز تولید کردهای به درد امروز او میخورد؟
یکی از مهمترین ضعفهای مدیریت رسانه در ایران این است که اساسا تصمیمها یکطرفه گرفته میشود.کمتر تصمیمی در مطبوعات برمبنای یک مطالعه و نظرسنجی است. هیچکدام از رسانههای ما مرکز نظرسنجی ندارند. آنقدر گرفتاریهای مالی دارند که بودجهای به چنین کاری اختصاص ندهند. مدیران مطبوعاتی ما عمدتا دارند تلاش میکنند ببینند جمع ریاضی حقوق و هزینههایشان با آگهیها و فروش و یارانهای که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میپردازد چه رابطهای پیدا میکند.
آیا عدد این طرف با عدد آن طرف برابر میشود؟ در چنین فضایی سالهاست که عدد تیراژ مطبوعات ما نتوانسته در مجموع از ۲ میلیون نسخه هم بیشتر شود. روزنامههای ما همه با هم در روز به این عدد نمیرسند. بنابراین باید به صراحت بگوییم مدیران مطبوعاتی ما به چیزی بهعنوان «تولید مخاطب جدید» فکر نمیکنند. مدتهاست نشریات ما از روی دست هم مخاطب میدزدند یا کارهایی از این قبیل.ماجرا و این همه معادلههایی که به نتیجه مطلوب نمیرسند، این است که ما مثل سایر بخشهای کشور «مدیر» برای رسانه و مدیر برای مطبوعات تربیت نمیکنیم.
البته این هم باید به بقیه بخشهای مطبوعات بیاید، زیرا ما در دانشگاه خبرنگار هم تربیت نمیکنیم. تربیت مدیر برای مطبوعات انرژی و توان مضاعفی میخواهد و یک همت. اما چه کسی قرار است این کار را بکند؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؟ نهادهای صنفی؟ یا خود مطبوعاتیها. یادمان باشد به معادلههای پیشرو باید این را هم بیفزاییم که مطبوعات ما عموما مالکیت شخصی دارند و هیچ یک قرار نیست به مدل شرکت سود و زیان بسنجند.
به عبارت دیگر، بنگاه و شرکت نیستند و همه چیز تحتتأثیر تصمیمهای فردی مدیرمسئول و صاحبامتیاز است. پس اگر بخواهیم موضوع مدیریت مطبوعاتی را بهتر بشناسیم فقط با این ۷۰۰ یا ۸۰۰ کلمه نمیشود چنین کرد. همین اندازه میتوان موضوع را طرح کرد تا شاید اگر علاقهای باشد برای هفتههای بعد بتوانیم زوایای بیشتری از این موضوع را باز و بررسی کنیم.
روزنامهنگار اجتماعی