چندی پیش یکی از نمایندگان مجلس اشغالشدن 500 هزار فرصت شغلی توسط بازنشستگان را مورد انتقاد قرار داد. عباس قائد رحمت، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اظهار کرد که برخی صاحبان قدرت، بازنشستگان دستگاههای مختلف را به کارگرفتهاند که در صورت خروج این افراد از سیستم اداری کشور 500 هزار فرصت شغلی آزاد میشود. این نماینده مجلس تاکید کرد که با آزادسازی این تعداد فرصت شغلی تنفس واقعی در فضای اشتغال کشور ایجاد میشود. در حالی که همواره چند شغله بودن برخی از افراد، مورد انتقاد بوده است، حال به نظر میرسد که بازار کار با مشکل دیگری به نام اشتغال بازنشستهها هم مواجه است.
در شرایطی که برخی از کارشناسان، تامین نبودن معیشت بازنشستهها و مشکلات اقتصادی را علت تمایل این قشر به اشتغال دوباره میدانند، برخی دیگر از صاحبنظران قوانین مصوب مجلس و دولت و سختگیرانه بودن قوانین کار و فشارهای قانون کار و سازمان تامین اجتماعی را از علل تمایل کارفرماها به استفاده از بازنشستهها میدانند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا بدون اینکه شغلی برای بازنشستهها ایجاد شود، از تجربه آنان در امور مختلف بهره گرفته میشود و قاعدتا در کشور ما نیز امکان فراهمآوردن چنین شرایطی برای استفاده از تجربیات بازنشستهها وجود دارد. «فرصت امروز» در این گزارش اشتغال بازنشستهها و تبعات و نتایج آن را مورد بررسی قرار داده است.
***
شهروز افخمی:
اشتغال بازنشستهها تبعات منفی دارد
شهروز افخمی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس معتقد است برای اینکه فرصتهای شغلی در اختیار بازنشستهها قرار نگیرد و در شرایطی که کشور با مشکل بیکاری مواجه است، جوانان از این موضوع آسیب نبینند، باید اموری مانند مشاوره به بازنشستهها واگذار شود.
گفته میشود که در کشور ما 500هزار فرصت شغلی در اختیار بازنشستگان است. به نظر شما با وجود بیکاری گسترده جوانان و افراد متخصص، چرا این تعداد فرصت شغلی توسط بازنشستهها اشغال شده است؟
اگر این موضوع را به عنوان یک پدیده ناخوشایند به حساب بیاوریم، یک شبه شکل نگرفته است. حدود 10 سال پس از پیروزی انقلاب برخی از سازمانها و ادارات با کمبود نیرو مواجه بودند، بنابراین نیروهای زبده خود را نگه میداشتند. سپس شرایطی فراهم شد که بازنشستهها تامین مالی نبودند و در نتیجه عدهای از بازنشستهها تمایل به کار کردن پیدا کردند و تا کسری معیشتی خود را تامین کنند و به تدریج زمینه به کارگیری مجدد بازنشستهها در سازمانها و ادارات ایجاد شد و این موضوع به تدریج به مدیران هم سرایت کرد و امروز در سطح مدیریت هم این مشکل را داریم. اما به مرور این وضعیت با گذشت زمان تطبیق نداشت. یکی اینکه نیروهای متخصص جدید در نوبت ورود به بازار کار هستند و طبیعتا این فرصتهای شغلی که توسط بازنشستگان اشغال شده از فرصت اشتغال نیروهای جوان میکاهد.
حال سوال این است که برای بازنشستگانی که به سختی امرار معاش میکنند ایجاد اشتغال اولویت دارد یا برای جوانانی که دارای تحصیلات و انرژی ورود به کار هستند؟ در تشخیص اولویت ما به خطا رفتهایم و در مواردی بازنشسته را به جوان جویای کار و دارای تخصص و تحصیلات ترجیح دادهایم. این موضوع تبعات منفی دیگری هم دارد؛ نیروی خستهای را به کار میبریم که به اصطلاح خودمان با تجربه است اما تجربه زمانی به کار میآید که در رده رهبری سازمان باشد و در تصدیگری و کارهای کارشناسی و اجرایی باید تجربه همراه با توان باشد و نیرویی که 35 سال کار کرده از توان و جنبوجوش لازم برخوردار نیست. در عین حال باید به این موضوع توجه داشت که در برخی از بخشها مدیران جدید و جوان راهگشا هستند. این در حالی است که شاهد هستیم یک مدیر 35 سال است که کار میکند و 10 برابر یک کارشناس جوان حقوق میگیرد.
به عبارت دیگر، به ظاهر این است که بازنشستهها 500 هزار فرصت شغلی را اشغال کردهاند اما از نظر ارزش حقوقی که این افراد دریافت میکنند بیش از 500 هزار فرصت شغلی را در اختیار گرفتهاند. در واقع با حقوق برخی از بازنشستهها که فرصتهای شغلی بهخصوص در ردههای مدیریتی را در اختیار دارند، میتوان تعدادی نیروی جوان را به کار گرفت. بهنظر من مسیری که در این راستا انتخاب شده، عقلایی و منطقی نیست.
در بسیاری از کشورها فرآیندهایی در نظر گرفته میشود که بدون در اختیار قرار دادن فرصتهای شغلی برای بازنشستگان، از تجربه این افراد استفاده شود. آیا در کشور ما نیز میتوان چنین راهکارهایی را برای استفاده از تجربیات بازنشستهها در نظر گرفت؟
اولا بهتر است که بازنشستهها شغلی برای خودشان داشته باشند. در جاهایی که نیروی بازنشسته به کار میآید باید اموری مانند مشاوره را در اختیار بگیرد، نه اینکه مدیر یک سازمان یا شرکت شود. در واقع وجود مدیران بازنشسته و سالمند در راس یک سازمان یا شرکت، باعث میشود که معاونان مسن را برای خود انتخاب کنند و به این ترتیب شادابی و جوانی از آن مجموعه رخت برمیبندد. در چنین سازمانها یا شرکتهایی نیروهای جوان نیز از این شرایط تاثیر میپذیرند. بنابراین مناسبتر است که از تجربه بازنشستهها در امور مشاوره برای سازمانها و شرکتها استفاده شود و امور مدیریت به جوانان سپرده شود.
***
محسن ایزدخواه:
کارفرمایان بازنشستهها را ترجیح میدهند
محسن ایزدخواه، کارشناس بازار کار معتقد است که شرایط فضای کسبوکار و غبارآلود بودن روابط نیروی کار و کارفرما و فشارهای زیاد ناشی از قانون کار و سازمان تامیناجتماعی موجب شده که کارفرمایان تمایل به استفاده از نیروهای بازنشسته داشته باشند.
به نظر شما چرا در شرایطی که با بیکاری گسترده جوانان در سطح کشور مواجه هستیم، تعدادی از بازنشستهها همچنان برخی از فرصتهای شغلی را در اختیار دارند؟
چند مسئله موجب شده که بازنشستهها همچنان در چرخه کار و فعالیت قرار بگیرند. اولین مسئله این است که متاسفانه از سالهای قبل اندیشهای در دولت و مجلس وجود داشته که برای فراهم آوردن حضور جوانان در برخی از مشاغل ارفاقهایی صورت گرفته و قوانینی مانند قانون بازنشستگی پیش از موعد کارکنان دولت، قانون تسهیل نوسازی صنایع و سایر قوانین به تصویب رسیده که منجر به این شده افراد را بازنشسته کنند و از چرخه فعالیت بازدارند. بنابراین اولین بستر نامناسبی که برای خارج کردن نیروها از چرخه فعالیت پیش ازموعد صورت گرفته، قوانین و مقررات مصوب مجلس و دولت است. نکته سوم این است که وقتی افراد خارج از عرف و سیستم معمول بازنشسته میشوند، قاعدتا نمیتوانند دست روی دست بگذارند.
به عنوان مثال در مواردی تحت عنوان مشاغل سخت و زیانآور افراد در سن 40 تا 45 سال بازنشسته میشوند و قاعدتا این افراد در این سنین نمیتوانند خانهنشین و بدون فعالیت باشند و بنابراین دوباره وارد بازار کار میشوند. نکته سوم این است که وقتی افراد بازنشسته میشوند در سالهای اول حقوق نسبتا خوبی دریافت میکنند اما به دلیل تورم بالا و گرانیهای موجود در جامعه، بهتدریج قدرت خرید این قشر کاهش پیدا میکند. بنابراین این افراد ناچار میشوند که برای تامین زندگی عزتمندانه و شرافتمندانه مجددا اشتغال پیدا کنند. نکته چهارم و بسیار حائز اهمیت، نوع فضای کسب و کار و غبارآلود بودن روابط بین کارگر و کارفرماست.
به عبارتی از آنجا که روابط بین کارگر و کارفرما سختگیرانه است و فشارهای زیادی چه از طریق قانون کار و چه از طریق سازمان تامین اجتماعی بر دوش کارگاه تحمیل میشود، کارفرمایان راغب هستند که از نیروهای بازنشسته با حقوق کمتر و با تجربه افزونتر استفاده کنند و در عین حال از تنگناهای ضوابط کار بگریزند. مجموعه این عوامل منجر به این میشود که برخلاف انتظار که تصور میشود با بازنشستگی بخشی از نیروی کار فرصتی برای اشتغال جوانان فراهم شود، این هدف ناکام باقی بماند.
در کشور ما از چه راهکارهایی میتوان استفاده کرد که هم از تجربه بازنشستهها بهره برد و هم فرصتهای شغلی توسط این نیروها اشغال نشود؟
ما باید یک تقسیمبندی از تنوع افراد بازنشسته داشته باشیم. تصور من این است که بیش از 70 درصد افرادی که بازنشسته میشوند دارای مهارتهای مدیریتی نیستند و اغلب نیروهای نیمهماهر و ماهر عملیاتی هستند. طبیعی است افراد در ردههای بالای مدیریتی و دانشگاهی و مهندسی اگر بازنشسته شوند بیشتر مورد مشورت قرار میگیرند منتها وجه غالب بازنشستهها همان نیروهای عملیاتی هستند و بنابراین امکان اینکه بخشی از تجربه خود را انتقال دهند، وجود ندارد.
***
محمدقلی یوسفی:
اشتغال بازنشستهها مشکلساز نیست
محمدقلی یوسفی، کارشناس اقتصادی معتقد است که مشکلات بازار کار و بیکاری را نمیتوان مربوط به اشتغال تعدادی از بازنشستهها دانست.
به نظر شما آیا مشکلات موجود در بازار کار را میتوان به حضور نیروهای بازنشسته در برخی از فرصتهای شغلی مرتبط دانست؟
ظرفیت اقتصاد کشور ما بسیار بیش از این است که مشکل اشتغال موجود در جامعه را مربوط به در اختیار داشتن تعدادی فرصت شغلی توسط بازنشستهها بدانیم. به دلیل اینکه افراد بازنشسته و جوان هیچگاه جایگزین یکدیگر نیستند و شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور ماست که برخی از مشکلات را در حوزه اشتغال ایجاد میکند و به هر حال بازنشستهها دارای تجارب و دانشی هستند که میتوانند از آن در جهت خدمترسانی به کشور استفاده کنند و قاعدتا اگر نیازی به استفاده از بازنشسته نباشد، کارفرماها این نیروها را به کار نمیگیرند.
اگر واقعا یک بازنشسته دارای مهارت و تخصص باشد بهطور حتم جذب بازار کار میشود. متاسفانه ناهماهنگی یا عدم تقارن بین افراد تحصیلکرده و نیاز بازار کار مشکلاتی را به وجود آورده است و از سوی دیگر نیاز بخشهای صنعتی به نیروهای متخصص بسیار بالاست اما نیروهای موجود نمیتوانند به این نیاز پاسخ دهند. در نتیجه از یک طرف افراد فارغالتحصیل و دارای مدارج عالی تحصیلی را داریم ولی نمیتوانند مشکلات بخشهای تولیدی را حل کنند یا تخصص بازارپسند ندارند. بنابراین عرضه زیاد نیروی متخصص با کمی تقاضا و نیاز زیاد بازار با یکدیگر همخوانی ندارد و در نتیجه افراد دارای سواد کم مشکل کمتری برای یافتن شغل دارند. در مجموع مشکلات موجود در بازار کار را نمیتوان به اشتغال بازنشستهها مرتبط دانست.
دولت برای حل مشکلات موجود در بازار کار باید چه اقداماتی را انجام دهد تا هم مشکلات اشتغال جوانان حل شود و هم امکان استفاده از تجارب بازنشستهها وجود داشته باشد؟
مشکل ما سیاستگذاری و برنامهریزی غلط است و برخی از مسئولان با عملکرد نامناسب خود منابع کشور را در مواردی به کار گرفتهاند که پاسخگوی نیاز افراد جامعه نیست. قاعدتا در این شرایط دولتمردان باید به این موضوع پاسخ دهند که برای حل مشکل اشتغال چه اقداماتی را انجام دادهاند و بنا دارند در آینده چه کارهایی را انجام دهند. تصورم این است که ناتوانی برخی از مدیران اقتصادی مشکلاتی را در حوزه اشتغال بهوجود آورده است. به طور کلی باید گفت که به کار گفتن نیروهای بازنشسته اشکالی ندارد اما اشکال در اینجاست که با وجود این ظرفیت عظیم، همچنان بیکاری وسیعی در سطح جامعه وجود دارد.