از نظر دونالد ترامپ- نامزد قطعی حزب جمهوریخواه آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری آینده این کشور- اقتصاد آمریکا درحال دست و پا زدن در فقر، درحال سقوط و زیر بار بدهی های سنگین مالی است. اما این توصیف آقای ترامپ چقدر با واقعیت اقتصاد آمریکا هماهنگی دارد؟ این سوال اساسی، به ویژه وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم یکی از شعارهای اصلی کارزار انتخاباتی نامزد جمهوریخواه سروسامان دادن به زندگی اقشار کم درآمد این کشور است.

برای پاسخ به این پرسش، بررسی برخی شاخص های اساسی اقتصادی ضروری است:
استخدام: نرخ بیکاری در آمریکا اکنون 9/4 درصد است که به اعتقاد کارشناسان این عدد نرخ بالایی محسوب نمی شود. حتی نرخ اعلام شده گواه رشد خوب اشتغال در آمریکا پس از بحران مالی جهانی در سال 2008 است.
اخراج از کار: تعداد بسیار کمی از آمریکایی ها هستند که اکنون از بیمه بیکاری در این کشور استفاده می کنند. به عبارت دیگر از دهه 70 تاکنون سابقه نداشته تا این حد درخواست ها برای استفاده از تسهیلات مربوط به بیکاران کم باشد. رشد اشتغال زایی نیز به خوبی نشان از وخیم نبودن وضعیت اشتغال در آمریکا دارد.
دستمزد: مشتری ها 70 درصد فعالیت های اقتصادی در آمریکا را به دوش دارند. بنابراین اینکه میزان درآمد کارگران در این کشور چقدر و چگونه افزایش یابد، شاخصی تعیین کننده برای اقتصاد این کشور به شمارمی آید. در ماه ژوئن امسال، متوسط رشد دستمزد سالانه در آمریکا به 3/6 درصد رسید که نسبت به سال 2010 با رشد تنها 6/1 درصد، رشد قابل توجهی را نشان می دهد.
درآمد: آقای ترامپ ادعا می کند درآمد متوسط سالانه هر آمریکایی اکنون 4هزار دلار کمتر از سال 2000 یعنی آغاز هزاره جدید میلادی است. قطعا آمریکایی ها اکنون بسیاری از زمینه های مالی از دست رفته در بحران مالی جهانی 2008 را دوباره به دست آورده اند. این را نگاهی مقایسه ای به درآمد خانوارهای آمریکایی از سال گذشته تاکنون تایید می کند. متوسط درآمد خانوارهای آمریکایی امسال به بیش از 57 هزار دلار رسید که رشدی 5/2 درصدی نسبت به سال گذشته در همین زمان را نشان می دهد. این حقیقت دارد که در زمان بحران مالی جهانی رشد درآمد خانوارهای آمریکایی ناچیز بود، اما این هم حقیقت دارد که پس از گذر از بحران مالی حالا درآمد خانوارهای آمریکایی سالانه رشد خوبی به خود می بیند.
رشد: تولید ناخالص ملی مهم ترین شاخص سنجش عملکرد اقتصاد یک کشور است. درطول دوران بازیابی اقتصادی، این شاخص در آمریکا بین اعداد ناچیز 2 تا 5/2 درصد ثابت مانده بود. این اعداد چندان امیدوارکننده نبود چون تولید ناخالص ملی آمریکا به طورمتوسط حدود 3 درصد است و حتی در دهه 90 میلادی همزمان با رونق چشمگیر شرکت های فناوری، تولید ناخالص ملی این کشور به 4 درصد هم رسید. دلایل رشد ضعیف تولید ناخالص ملی آمریکا پیچیده و تا حدی غیرقابل درک است، اما مقامات آمریکا می توانند با درپیش گرفتن سیاست های پولی و مالی درست این شاخص مهم را بهتر کنند.
شاخص تهی دستی: شاخصی که از آن به عنوان «شاخص تهی دستی» یاد می کنند، از کنار هم قرار دادن آمار مربوط به بیکاری، نرخ تورم، افزایش نرخ از بین رفتن شغل و افزایش قیمت ها به دست می آید. این شاخص در دهه 80میلادی در آمریکا بسیار بالا رفت و به 20/76 رسید. آن زمان جیمی کارتر رئیس جمهور بود. در این دهه آمریکا با بیکاری و تورم فزاینده مواجه بود. حالا اما این شاخص 5/4 درصد است که حتی از دهه 90 و زمان رشد اقتصادی بسیار بالای آمریکا به خاطر رونق فناوری کمتر است.
فقر: در اواخر دهه 50 میلادی بیش از 22درصد آمریکایی ها در فقر زندگی می کردند. این عدد در سال 1973 به حدود 11 درصد رسید. در آن زمان دولت میلیاردها دلار پول به بازار تزریق کرد که باعث شد طیف وسیعی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی حل شود. البته از سال 1980 نرخ فقر در این کشور رو به بالا رفت و پنج مقام ارشد این کشور در طول سال ها با اقدامات خود این نرخ را بالاتر بردند. از سال 2014 نزدیک به 15درصد آمریکایی ها که 47 میلیون نفر هستند، زیر خط فقر زندگی می کنند. این وضعیت برای بچه ها بدتر است، چراکه از هر 15 کودک یک نفر در آمریکا در فقر زندگی می کند.
داده های اقتصادی بالا نشان می دهد اقتصاد آمریکا آنقدرها هم که آقای ترامپ می گوید وضعیت وخیمی ندارد. اما در عین حال در بعضی شاخص ها حق کاملا با نامزد حزب جمهوریخواه است.
https://alcaldiasancristobal.gob.ve/
https://pkmmuka.cianjurkab.go.id/
https://collegiogeometri.mb.it/