کارآفرینی که معضل بند کفش را حل کرد

ماریکل وینگارتن، عضویت افتخاری کمپینی به نام In Her Company را دارد؛ کمپینی که به تحسین قدرت، خلاقیت و اثرگذاری 30 کسب‌و‌کار کوچک الهام‌بخش و زنان رویایی که آنها را هدایت می‌کنند، می‌پردازد. سال 2011 بود که خانم وینگارتن از آرژانتین به بروکلین در نزدیکی نیویورک رفت. ایده‌ای که او در ذهن داشت در ظاهر خیلی ساده به نظر می‌رسید. او می‌خواست به دنیا نشان دهد که بند کفش را چگونه باید بست. Hickies، کفش‌بندی بدون گره‌ای اوست که یک طرح ساده را به بخشی از زندگی ما آورده است، چیزی که تاکنون نادیده گرفته شده بود.

Hickies که در ابتدا در پلتفرم کیک‌استارتر عرضه شد، حالا کسب‌و‌کاری پررونق است که برای خود نامی در بازار به‌شدت رقابتی لوازم و پوشاک ورزشی دست و پا کرده است. Hickies یک جایگزین خیلی خوب برای بند کفش ارائه داده که مشکل کلافه‌کننده شل شدن یا زیادی سفت شدن بند کفش را ندارد. خلاقیت و در عین حال طراحی ساده این کفش‌بندی یکی از مشکلات روزمره کفش‌بندی‌پوش‌ها را حل کرده است. 

آنچه باعث شد تا خانم وینگارتن به سراغ ایجاد خلاقیت در کفش‌های‌بندی برود، علاقه‌ای بود که به ایجاد تغییرات عظیم اجتماعی داشت. او، به گفته خودش، به طراحی، عکاسی و رقص علاقه دارد و به نظرش زندگی در لحظه‌ای که تغییرات بزرگ اجتماعی رخ می‌دهد هیجان‌انگیز است. از نظر او انسان‌ها در برهه‌ای زندگی می‌کنند که ارزش‌ها و قوانین جامعه به سمت تغییر در حال حرکت است. دغدغه او همراه شدن با این تغییرات است. او سعی کرده تا زبان این تغییرات را بیاموزد و در تمامی حوزه‌های علاقه‌مندی‌اش آن را گسترش دهد.

خانم وینگارتن و کسب‌و‌کارش تلاش می‌کنند تا بیشتر جوان‌ها را جذب کنند. آنها به بیشترین کسانی که توجه دارند، جوانانی هستند که یکی از دغدغه‌های‌شان خوش‌تیپی و با مد روز پیش رفتن است. البته مشتری‌های Hickies محدودیت سنی ندارند و هر کسی که دلش جوان و زنده باشد، مشتری‌اش می‌شود. کسب‌و‌کار خانم وینگارتن برندی خوش‌بین، لذت‌بخش و دموکراتیک دارد و فعالان این کسب‌و‌کار دل‌شان می‌خواهد حرف خودشان را در قالب کارهایی که انجام می‌دهند، بزنند.

آنها با شنیدن تجربه مشتریان از برندشان با آنها ارتباط برقرار می‌کنند و معتقدند کارشان فراتر از تولید یک محصول است. آنها برای هرگونه تعامل با مشتری طرحی دارند و به نظرشان این بهترین نوع بازاریابی برای برندشان است. آنها اسم این کار را «پاتوق جایگزینی برای بندکفش» گذاشته‌اند و اصلا جایی را در نظر گرفته‌اند که حین توضیح دادن درباره محصول و برندشان، آن را جایگزین بندهای کفش می‌کنند. این کار کند، کوچک اما قدرتمندانه است.

خانم وینگارتن درباره سال اول کارش و توصیه‌ای که دلش می‌خواست بشنود و نشنید می‌گوید که کاش کسی به او می‌گفت بیشتر تفریح کند. با اینکه او کارآفرینی را دوست دارد اما سال اول را بسیار سخت گرفت. بالاخره اگر این راه نمی‌شد راه دیگری وجود داشت، بنابراین واقعا نیاز به استرس کشیدن برای هر چیزی نبود. آنها حالا در کسب‌و‌کارشان دو شعار دارند که در موقعیت‌های استرس‌زا آن را با خود تکرار می‌کنند: یکی «با جریان جاری همسو باش» و دیگری بازتابنده تجربه خانم وینگارتن از سال اول راه‌اندازی کسب‌و‌کارش است «همیشه با آدم‌های خوب کار کن». 

از نظر خانم وینگارتن «پایداری و ثبات» دیگر گزینه‌ای نیست که حق انتخابی در موردش وجود داشته باشد، بلکه روشی برای زندگی، طرز تفکر و انجام کسب‌و‌کار است. در Hickies ثبات داشتن بسیار جدی گرفته می‌شود و در تمامی موانعی که در کار پیش می‌آید، ثبات داشتن نقش مهمی را ایفا می‌کند. به همین خاطر است که این شرکت به‌زودی به یکی از کسب‌وکارهایی تبدیل خواهد شد که جرقه تمرین برای مسئولیت اجتماعی را خواهند زد.

خانم وینگارتن سبک مدیریت خود را این‌گونه توضیح می‌دهد: من دلم می‌خواهد تیمی بسازم که صداقت، مهربانی، منطق، خلاقیت و رویکردی هوشمندانه نسبت به آنچه انجام می‌‌دهد، داشته باشد. وقتی تیم دلخواهم را بسازم، دیگر آمادگی کامل دارم که کار به کاردانش سپرده و منتظر گرفتن نتیجه باشم. تا زمانی که خیالم از همکارانم راحت باشد، می‌توانم بر جزئیات و مسائل‌ریزی توجه کنم که یک جای کارشان می‌لنگد.

نکته دیگر سبک مدیریتی خانم وینگارتن است که او به راحتی با کسانی که کار می‌کند، دوست می‌شود چون ارتباط فکری و خلاقانه او با همکارانش به‌گونه‌ای است که اگر با آنها دوست نشود، امکان برقراری این ارتباط به‌درستی وجود ندارد. از اینها گذشته، از نظر خانم وینگارتن، هرچه تعداد دوستان‌تان بیشتر باشد، فرد ثروتمندتری هستید.

شگفت‌آورترین چیزی که خانم وینگارتن درباره کارآفرینی فهمید این بود که شروع کار و کارآفرینی چقدر برای دیگران سخت است. برای همین خیلی‌ها دنبال این بودند که او را فردی برجسته، قدرتمند و مصمم نشان دهند، درحالی‌که کارآفرینی برای خانم وینگارتن یک علاقه ذاتی بود و تلاش دیگران برای اینکه او را اسطوره نشان دهند، عجیب بود. او افراد زیادی را دیده که مثل خودش به این کار علاقه داشتند، دنبال رویاهای‌شان رفتند و موفق شده‌اند.