همانند کسی که قبل از رانندگی باید با کلاچ، دنده و اجزای موتور آشنا شود، ما هم قبل از اینکه بخواهیم نحوه مذاکره کردن را بیاموزیم، باید ابتدایی ترین اصول ارتباطات را یاد بگیریم. بالاخره مذاکره هم نوعی ارتباط است و برای خودش قواعدی دارد!
با ما همراه باشید تا به نقل از Modir TV، این موضوع را با هم مرور کنیم:
اصل ارتباطی1: همه کارهای ما نوعی ارتباط است
تمام لحظات زندگی ما آکنده از پیام های شفاهی و غیرشفاهی، ارادی و غیرارادی است. زبان، تنها وسیله ارتباطی نیست. کلماتی که ما بر زبان جاری می کنیم، بر حسب موقعیت، فقط بین 8 تا 24درصد پیام ما را تشکیل می دهند و به این ترتیب در دنیای گسترده ارتباطات، تنها مشتی از خروارند!
- لباسی را که هر روز می پوشیم، پیام آور تصویری است که از خود بر ذهن داریم و نمایانگر ارج و حرمتی است که برای خویش قائلیم. اتومبیلی را که می رانیم، خانه ای را که در آن زندگی می کنیم، زیورآلات و ملزوماتی را که به خود می آویزیم و…، همگی این پیام را به دیگران منتقل می کنند که چه احساسی نسبت به خود داریم و انتظار داریم که دیگران چگونه با ما رفتار کنند.
وقتی لوازم شخصی خود را روی میز می گذاریم پیام دیگری را درباره خود به دیگران منتقل می کنیم. وضعیت نشستن و راه رفتن نیز حاکی از احساسات و گرایشات ماست.
اصل ارتباطی2: چگونگی ارسال یک پیام، چگونگی دریافت آن را معین می کند
کلماتی را که بر زبان می آوریم، بسیار بیشتر از آنچه تصور می کنیم حاوی پیام هستند. حجم و آهنگ صدا، همگی به شنونده کمک می کنند تا کلمات ما را تفسیر کند و پیام آن را دریابد، بنابراین اگرچه ممکن است ناخودآگاه مراقب این موارد در هنگام ارسال پیام خود نباشیم، اما باید توجه داشته باشیم که به هر حال، شیوه دریافت و استنباط یک پیام دقیقا به شیوه ابراز آن برمی گردد.
اصل ارتباطی3: آنچه اهمیت دارد دریافت پیام است و نه ارسال آن
بسیار اتفاق می افتد که یک پیام به آسانی مغایر با منظور ما دریافت شود، بنابراین منطقی است که بگوییم: ارتباط واقعی، پیامی است که شنونده استنباط می کند، نه آنچه گوینده می گوید.
به بیانی دیگر، صرفا حسن نیت ما در ارسال پیام کافی نیست، بلکه عملکرد و بیان ما باید بتواند نیت خیرخواهانه مان را منتقل کند.
اصل ارتباطی4: چگونگی آغاز پیام، اغلب حاصل ارتباط را تعیین می کند
همه ما بارها این احساس را تجربه کرده ایم که به علت استنباط نادرست در آغاز یک پیام، منظور گوینده را یکسره کج فهمیده ایم، بنابراین اگر مراقب نباشیم، همان چند کلمه ای که در آغاز سخن به کار می بریم کافی است که دیگران را به برداشتی نادرست از سخنان ما سوق دهد و موجب رنجش و آزردن آنها شود. به همین دلیل، بخشی از موفقیت در هر ارتباطی به کم و کیف آغاز سخن مان بستگی دارد.
اصل ارتباطی5: ارتباط یک خیابان دوطرفه است
در یک ارتباط خوب، دو عامل دخالت دارند:
- ارسال درست پیام
- دریافت درست پیام.
بنابراین اگر تنها به این بسنده کنیم که نقطه نظرهای خود را روشن و منطقی و قانع کننده بیان کرده ایم، موفق به ایجاد یک ارتباط نیستیم. بلکه، صرفا در مقام سخنوری و اندرزگویی برآمده ایم.
به این ترتیب اگر مایلید رابطه شما به موفقیت و کامیابی بینجامد، باید نقطه نظرهای طرف مقابل را بشنوید و به روشنی درک کنید.
اصل ارتباطی6: ارتباط یک رقص است!
اگرچه رد و بدل کردن پیام و اطلاعات ارتباط نامیده می شود، اما درواقع ارتباط تنها محدود به این اعمال نیست. به بیانی دیگر، وقتی یک پیام واحد را با فرد یا جماعت متفاوتی در میان می گذاریم، آن را هر بار به شکل تازه ای مطرح می کنیم، زیرا در این فاصله مجال بیشتری داشته ایم تا بیندیشیم و نکاتی تازه را بیاموزیم و درنتیجه نگرشی تازه را در عبارات خود ملحوظ کنیم.
به علاوه، هر بار که یک موضوع خاص را با افراد و یا گروه های متفاوتی در میان می گذاریم، کسانی که پیام ما را دریافت می کنند، به لحاظ های مختلفی مثل:
- تجارب گذشته
- نظام های اعتقادی
- زمینه های فرهنگی مختلف
- و. . . .
هر کدام استنباط متفاوتی از گفته های ما دارند.
از این رو، نیروهایی که ما را به هم ارتباط می دهند متفاوت خواهند بود و در نتیجه روابط متفاوتی نیز برقرار می گردد و رقص ارتباط به گونه دیگری اجرا می شود.