بازاریابی میم (Meme Marketing): خنده ای که برندها را ماندگار می کند!

اگر سری به شبکه های اجتماعی بزنید، می بینید که میم ها مثل ستاره های پرنور در آسمان دیجیتال می درخشند. این تصاویر، ویدئوها یا متن های کوتاه و طنزآمیز با سرعت برق در اینستاگرام، ایکس و تیک تاک پخش می شوند و لبخند به لب میلیون ها نفر می آورند. از گربه های بامزه که ساز می زنند تا دیالوگ های طنز سریال ها، میم ها به زبان مشترک نسل دیجیتال تبدیل شده اند. آنها فقط سرگرمی نیستند، بلکه راهی برای ارتباط عمیق با مخاطبانند.

حالا تصور کنید برند شما از این موج طنز و خلاقیت سواری بگیرد. بازاریاب های زیرک دریافته اند که میم ها فرصتی طلایی برای جلب توجه اند. بازاریابی میم یا میم مارکتینگ به برندها اجازه می دهد با زبانی صمیمی و طنزآمیز قلب مخاطبان را تسخیر کنند. این روش نه تنها ارزان است، بلکه می تواند برند را در ذهن ها حک کند.  

سوال اصلی اینجاست که چرا میم ها اینقدر قدرتمندند؟ چون آنها احساسات را بیدار کرده، سریع پخش می شوند و به راحتی به یاد می مانند. در دنیایی که مخاطبان از تبلیغات سنتی خسته اند، میم ها مثل نسیمی تازه عمل می کنند. برندهایی مثل نتفلیکس یا وندیز با میم های بامزه شان ثابت کرده اند که طنز می تواند درهای جدیدی باز کند.  

ما در این مقاله به دنیای بازاریابی میم می رویم و مزایا و تکنیک هایش را کشف می کنیم. اگر می خواهید بدانید چگونه با یک تصویر طنز یا یک جمله خنده دار برندتان را به ستاره شبکه های اجتماعی تبدیل کنید، با ما همراه شوید. این سفر، هم سرگرم کننده است و هم پر از درس های ارزشمند.

مزایای بازاریابی میم  

میم مارکتینگ مثل کلیدی جادویی است که درهای توجه مخاطب را باز می کند، اما چرا این روش تا این حد اثرگذار است؟ ما در ادامه مزایای کلیدی میم مارکتینگ را بررسی می کنیم تا ببینیم چگونه می تواند برند شما را در دنیای دیجیتال متمایز کند.

مطلب مرتبط: بازاریابی دیجیتال با جادوی میم (Meme)

مزیت اول: جلب توجه سریع و ارزان  

در دنیای دیجیتال که مخاطبان هر ثانیه با انبوهی از محتوا بمباران می شوند، جلب توجه مثل پیدا کردن سوزن در انبار کاه است. میم ها با طنز و سادگی شان سریع چشم ها را خیره می کنند. برای نمونه، برند وندیز با توئیت های طنزآمیز درباره رقبایش توجه میلیون ها نفر را جلب کرد. این روش هزینه ای ناچیز دارد، اما تاثیرش عظیم است.  

میم ها به دلیل کوتاه بودن سریع مصرف می شوند. یک تصویر خنده دار یا یک جمله طنز در چند ثانیه پیام برند را منتقل می کند. این سرعت، در شبکه های اجتماعی که کاربران باعجله اسکرول می کنند، طلایی است. برند می تواند بدون بودجه های کلان، دیده شود.  

این روش همچنین به برند اجازه می دهد با مخاطبان جوان تر ارتباط برقرار کند. نسل Z و میلنیال ها عاشق میم ها هستند و آنها را به اشتراک می گذارند. وقتی برندی مثل نتفلیکس میمی از سریال «استرنجر تینگز» منتشر می کند، طرفداران آن را پخش می کنند. این اشتراک گذاری، تبلیغات رایگان است. البته میم ها باید با دقت طراحی شوند. یک میم بی ربط یا غیرخنده دار می تواند برند را مسخره نشان دهد. شناخت فرهنگ مخاطب، کلید موفقیت است. مثلاً میمی که در تیک تاک جواب می دهد، ممکن است در لینکدین غریب باشد.  

به این شکل جلب توجه سریع و ارزان مثل پرتاب یک تیر دقیق به هدف است. میم مارکتینگ به برند کمک می کند با کمترین هزینه، بیشترین دیده شدن را داشته باشد.

مزیت دوم: تقویت ارتباط عاطفی با مخاطب

میم ها فقط خنده دار نیستند؛ آنها احساسات را بیدار می کنند. وقتی مخاطب با میمی می خندد یا حس نوستالژی پیدا می کند، برند را صمیمی تر می بیند. برای نمونه، برند اورئو با میمی درباره لذت خوردن بیسکویتش حس کودکی را زنده کرد. این ارتباط عاطفی برند را در قلب مخاطب جا می دهد. این روش به برند اجازه می دهد انسانی تر به نظر برسد. در دنیایی که تبلیغات اغلب سرد و رسمی اند، میم ها با طنزشان برند را مثل یک دوست نشان می دهند. مثلا وقتی برندی به یک جوک روز واکنش نشان می دهد، مخاطب حس می کند برند با او هم زبان است.  

ارتباط عاطفی همچنین وفاداری را تقویت می کند. وقتی مخاطب با میم برند شما می خندد، احتمال بازگشتش به شما بیشتر می شود. مثلا یک برند نوشیدنی می تواند با میمی درباره گرمای تابستان، حس تازگی محصولش را منتقل کند. این حس، مشتری را وفادار می کند. یادتان باشد، طنز باید با هویت برند هماهنگ باشد. اگر برندی لوکس میمی بیش از حد ساده لوحانه منتشر کند، ممکن است اعتبار خود را از دست بدهد. شناخت دقیق مخاطب، این ارتباط را موفق تر می کند. در نتیجه، تقویت ارتباط عاطفی مثل ساختن پلی از خنده به قلب مخاطب است. میم مارکتینگ این پل را با طنز و صمیمیت بنا می کند و برند را ماندگار می سازد.

مزیت سوم: گسترش سریع در شبکه های اجتماعی  

میم ها مثل ویروس در شبکه های اجتماعی پخش می شوند. وقتی مخاطب میمی را دوست دارد، آن را با یک کلیک به اشتراک می گذارد. اجازه دهید یک مثال را با هم بررسی کنیم؛ برند دولینگو با میم های طنز درباره اپلیکیشن یادگیری زبانش میلیون ها لایک و بازنشر کسب کرد. این امر برند را به سرعت معروف می کند.

این ویژگی به برند کمک می کند بدون هزینه های تبلیغاتی، دیده شود. یک میم خوب می تواند در چند ساعت به صدها هزار نفر برسد. این سرعت، در دنیای دیجیتال که توجه لحظه ای است، ارزشی بی نهایت دارد. برندها با میم، تبلیغاتی ارگانیک خلق می کنند.  

اشتراک گذاری میم ها همچنین حس جامعه سازی ایجاد می کند. وقتی مخاطبان میمی را در گروه های شان پخش می کنند، برند بخشی از گفت وگوهای شان می شود. مثلاً یک میم درباره قهوه استارباکس، بحث های داغی در گروه های دوستانه راه می اندازد. این تعامل، برند را زنده نگه می دارد.  

بی شک میم باید به روز و مرتبط باشد. میمی که به ترند قدیمی اشاره کند، ممکن است از چشم مخاطب بیفتد. مثلا استفاده از ترندهای تیک تاک در زمان مناسب، اثرگذاری را بالا می برد. شناخت زمان بندی، موفقیت را تضمین می کند. به این ترتیب، گسترش سریع مثل موجی است که برند را در دریای دیجیتال پخش می کند. میم مارکتینگ این موج را با طنز و خلاقیت به راه می اندازد.

تکنیک های بازاریابی میم  

بی شک برای استفاده از قدرت میم ها، باید تکنیک های هوشمندانه ای به کار برد. به همین خاطر ما در ادامه چند روش کلیدی را بررسی می کنیم که به برندها کمک می کند میم هایی خلاق و اثرگذار بسازند. پس با ما همراه باشید تا درس تان در زمینه میم مارکتینگ را کامل یاد بگیرید. 

استفاده از ترندهای روز: منبعی از ایده های ناب

میم های موفق روی ترندهای روز سوار می شوند. برای نمونه، وقتی یک چالش تیک تاک مثل حرکت ورزشی جدید مد می شود، برند می تواند میمی با آن تم بسازد. این کار برند را به روز و مرتبط نشان می دهد. به زبان ساده تر، شناخت ترندها میم را جذاب تر می کند.  

این تکنیک نیاز به سرعت عمل دارد. ترندها مثل ابرهای بهاری زود می آیند و می روند. مثلا وقتی میمی درباره یک سریال جدید مثل «بازی مرکب» فراگیر شد، برندهایی که سریع واکنش نشان دادند، توجه زیادی جلب کردند. این سرعت برند را در مرکز توجه قرار می دهد. یادتان نرود، ترند باید با هویت برند همخوانی داشته باشد. اگر برندی جدی مثل یک شرکت حقوقی از میمی بامزه استفاده کند، ممکن است غیرحرفه ای به نظر برسد. انتخاب ترند مناسب اثرگذاری را بالا می برد. به عنوان نمونه، یک برند مد می تواند از ترندهای فشن استفاده کند. اینطوری ارتباط میان میم و هویت برند مثل روز روشن خواهد بود.

این روش همچنین تعامل را افزایش می دهد. وقتی مخاطب می بیند برند به ترند روز واکنش نشان داده، احتمال لایک و اشتراک گذاری بیشتر می شود. این تعامل، برند را در شبکه های اجتماعی پررنگ تر می کند. به این شکل، استفاده از ترندهای روز مثل گرفتن نبض زمان است. برندی که این تکنیک را بلد باشد، می تواند با میم هایش، قلب مخاطبان را تسخیر کند.

طلب مرتبط: Meme؛ مفهومی جدید در بازاریابی

شخصی سازی میم برای مخاطب هدف: بخش کلیدی ماجرا

میم ها وقتی با مخاطب خاص حرف می زنند، اثرگذاری بیشتری دارند. مثلا یک برند گیمینگ می تواند میمی درباره مشکلات گیمرها بسازد، مثل قطعی اینترنت در وسط بازی. این شخصی سازی، مخاطب را به برند نزدیک تر می کند.  

شناخت دقیق مخاطب، کلید این تکنیک است. مثلاً اگر مخاطبان برند شما دانشجویانند، میمی درباره امتحانات آخر ترم می تواند آن ها را بخنداند. این ارتباط مستقیم، حس صمیمیت ایجاد می کند و برند را به یادماندنی می سازد. این روش همچنین می تواند وفاداری را تقویت کند. وقتی مخاطب می بیند برند مشکلات یا علایقش را درک می کند، به آن وفادار می شود. مثلاً یک برند قهوه می تواند میمی درباره صبح های خواب آلود بسازد. این میم، مشتری را به برند متصل می کند.  

در عین حال، شخصی سازی باید دقیق و هوشمندانه باشد. میمی که بیش از حد خاص یا غیرمرتبط باشد، ممکن است مخاطبان دیگر را دور کند. مثلا یک برند جهانی باید میم هایی بسازد که برای فرهنگ های مختلف قابل فهم باشد. در نتیجه، شخصی سازی مثل طراحی لباسی سفارشی برای مخاطب است. میمی که دقیقاً برای مخاطب هدف ساخته شود، برند را در ذهن او حک می کند.

استفاده از طنز ساده و قابل فهم: بازاریابی برای همه

طنز قلب تپنده میم مارکتینگ است، اما باید ساده و قابل فهم باشد. یک برند فست فود می تواند میمی درباره عجله برای خوردن پیتزا بسازد. این طنز ساده همه را می خنداند و پیام برند را منتقل می کند.  

طنز ساده به سرعت در ذهن می نشیند. به عنوان مثال، میمی که یک موقعیت روزمره مثل گم کردن کلید را نشان می دهد، سریع با مخاطب ارتباط برقرار می کند. این سادگی میم را برای اشتراک گذاری ایده آل می کند و برند را پخش می کند.  

این تکنیک همچنین به برند اجازه می دهد از حاشیه های پیچیده دوری کند. طنزهای پیچیده یا توهین آمیز می توانند برند را به دردسر بیندازند. به عنوان مثال، یک میم ساده درباره لذت نوشیدن قهوه، بی خطر و جذاب است. این انتخاب، اعتبار برند را حفظ می کند. طنز باید با فرهنگ مخاطب هماهنگ باشد. مثلاً یک جوک محلی در ایران ممکن است برای مخاطبان بین المللی خنده دار نباشد. شناخت فرهنگ، طنز را اثرگذارتر می کند و از سوءتفاهم جلوگیری می کند.  

به این ترتیب، طنز ساده و قابل فهم مثل یک لبخند جهانی است. برندی که این تکنیک را به کار ببرد، می تواند با میم هایش، مخاطبان را بخنداند و برند را ماندگار کند.

همکاری با اینفلوئنسرها: میم سازی در حد لیگ برتر! 

در دنیای دیجیتال اینفلوئنسرهای میم ساز مثل ستاره های طنز شبکه های اجتماعی اند. همکاری با آنها می تواند برند را به مخاطبان گسترده ای معرفی کند. برای نمونه، یک برند نوشیدنی می تواند با یک اینفلوئنسر تیک تاک که میم های خنده دار می سازد، همکاری کند. این کار برند را در کانون توجه قرار می دهد.  

مطلب مرتبط: بازاریابی+ داستان سرایی؛ آشنایی با ترکیبی جادویی!

اینفلوئنسرها به دلیل ارتباط نزدیک با مخاطبان شان، اعتماد ایجاد می کنند. وقتی آنها میمی درباره محصول شما می سازند، فالوورها آن را واقعی تر می بینند. مثلاً یک اینفلوئنسر می تواند میمی درباره استفاده از یک هدفون در موقعیت های خنده دار بسازد. این اعتماد، اثرگذاری میم را چند برابر می کند.  

این تکنیک همچنین به برند اجازه می دهد به گروه های خاص دسترسی پیدا کند. مثلاً یک برند گیمینگ می تواند با اینفلوئنسری که در توییچ فعال است، همکاری کند تا گیمرها را هدف بگیرد. این هدف گیری دقیق، میم را برای مخاطب مرتبط تر می کند و تعامل را بالا می برد.  

مهم است که اینفلوئنسر با هویت برند همخوانی داشته باشد. همکاری با فردی که سبک طنزش به برند شما نمی خورد، ممکن است مصنوعی به نظر برسد. مثلاً یک برند لوکس باید اینفلوئنسری با طنز ظریف انتخاب کند. این هماهنگی، اعتبار برند را حفظ می کند.  

اینطوری همکاری با اینفلوئنسرهای میم ساز مثل استفاده از یک بلندگو در دنیای دیجیتال است. این تکنیک، صدای برند را به گوش مخاطبان جدید می رساند و آن را در ذهن ها نگه می دارد.

استفاده از محتوای تعاملی مبتنی بر میم: کلید حل مشکلات برند

میم های تعاملی مثل دعوت نامه ای اند که مخاطب را به بازی با برند فرا می خوانند. برای نمونه، یک برند می تواند میمی منتشر کند که از مخاطبان بخواهد با افزودن کپشن خنده دار، آن را کامل کنند. این تعامل، مخاطب را به بخشی از داستان برند تبدیل می کند.  

این روش حس مشارکت را تقویت می کند. برای نمونه، یک برند فست فود می تواند میمی با تصویری از همبرگر منتشر کند و از مخاطبان بخواهد موقعیت های خنده دار خوردنش را توصیف کنند. این مشارکت، برند را در گفت وگوهای مخاطب پررنگ تر می کند.  

تعامل همچنین می تواند اشتراک گذاری را افزایش دهد. وقتی مخاطب در ساخت میم شرکت می کند، احتمالا آن را با دوستانش به اشتراک می گذارد. مثلاً یک برند آرایشی می تواند چالشی برای ساخت میم با محصولاتش راه بیندازد. این اشتراک گذاری، برند را پخش می کند.  

فراموش نکنید، میم تعاملی باید ساده و جذاب باشد. اگر فرآیند مشارکت پیچیده باشد، مخاطب کنار می کشد. مثلا یک فرم ساده برای ارسال کپشن یا یک هشتگ مشخص، مشارکت را آسان تر می کند. این سادگی، موفقیت کمپین را تضمین می کند.  
در نتیجه، محتوای تعاملی مبتنی بر میم مثل دعوت به یک مهمانی شاد است. برندی که مخاطبان را به این مهمانی دعوت کند، می تواند با خنده و تعامل، جایگاهی ویژه در ذهن آنها پیدا کند.

بازآفرینی میم های محبوب با هویت برند: یک تیر و دو نشان! 

بازآفرینی میم های معروف با افزودن چاشنی برند، مثل بازخوانی یک آهنگ قدیمی با سبکی جدید است. مثلا یک برند می تواند از میم معروفی که ظاهرا ارتباطی با حوزه کاری‎اش ندارد استفاده کند و محصولش را در تصویر جای دهد. این کار میم را به ابزاری برای برند تبدیل می کند. البته باید کمی دست به تغییر میم مورد نظر بزنید. اینطوری بدون زحمت زیاد میم تازه ای دارید که منحصر به فرد هم محسوب می شود. 

این تکنیک از شناخت قبلی مخاطب با میم های محبوب بهره می برد. اجازه دهید برای درک بهتر ماجرا از یک مثال ساده استفاده کنیم؛ برند سامسونگ می تواند میم  های مربوط به دنیای فوتبال را براساس هویت برند و حوزه کارش بازسازی کند. به عنوان مثال، گل مشهور اینیستا در فینال جام جهانی 2010 موضوع میم های زیادی شده است. سامسونگ می تواند با کمی خلاقیت به جای جام قهرمانی، سری جدید گوشی های خود را قرار دهد. اینطوری یک میم بامزه خواهد داشت.   

حواس تان باشد، بازآفرینی باید خلاقانه و مرتبط باشد. اگر میم به زور به برند ربط داده شود، غیرطبیعی به نظر می رسد. مثلا یک برند مواد غذایی باید میمی انتخاب کند که با غذا مرتبط باشد، مثل میم های آشپزی. این هماهنگی، میم را باورپذیر می کند.  

این روش همچنین می تواند نوستالژی را بیدار کند. مثلا استفاده از میم های قدیمی تر برای مخاطبان بزرگ تر، حس خاطره انگیزی ایجاد می کند. این حس، برند را به بخشی از گذشته مخاطب وصل می کند و وفاداری را تقویت می کند. به این شکل، بازآفرینی میم های محبوب مثل بازسازی یک فیلم کلاسیک است. برندی که این تکنیک را با خلاقیت به کار ببرد، می تواند با میم هایش، مخاطبان را سرگرم و برند را ماندگار کند.

زمان بندی دقیق انتشار میم: مدیریت حرفه ای زمان

زمان بندی در میم مارکتینگ مثل زدن ضربه در لحظه مناسب است. انتشار میم در زمان اوج توجه مخاطب اثرگذاری را چند برابر می کند. برای نمونه، یک برند می تواند میمی درباره تعطیلات نوروز را دقیقا در هفته آخر اسفند منتشر کند. این زمان بندی میم را به روز و جذاب می کند.  

شناخت رفتار مخاطب، کلید این تکنیک است. مثلا اگر مخاطبان شما شب ها در شبکه های اجتماعی فعالند، انتشار میم در این زمان بهتر جواب می دهد. این دقت، شانس دیده شدن میم را بالا می برد و تعامل را افزایش می دهد. این روش همچنین می تواند به رویدادهای خاص گره بخورد. به عنوان مثال، یک برند ورزشی می تواند میمی درباره المپیک را در زمان برگزاری آن منتشر کند. این ارتباط با رویدادهای روز، میم را در گفت وگوهای مخاطبان پررنگ تر می کند.  

مهم است که زمان بندی با فرهنگ مخاطب هماهنگ باشد. مثلا میمی که در یک کشور برای صبح زود مناسب است، ممکن است در کشوری دیگر جواب ندهد. شناخت دقیق مخاطب، زمان بندی را موثرتر می کند. در پایان، زمان بندی دقیق مثل نواختن موسیقی در لحظه مناسب است. برندی که این تکنیک را بلد باشد، می تواند با میم هایش، در زمان درست به قلب مخاطب نفوذ کند.

سخن پایانی

بازاریابی میم مثل حضور در جشنی شلوغ است؛ باید سریع، بامزه و هماهنگ با ریتم مخاطب باشید تا توجه جلب کنید. جلب توجه سریع، تقویت ارتباط عاطفی و گسترش سریع در شبکه های اجتماعی میم ها را به ابزاری بی نظیر برای برندها تبدیل می کنند. با تکنیک هایی مثل استفاده از ترندهای روز، شخصی سازی، طنز ساده و زمان بندی دقیق برندها می توانند بدون صرف هزینه های کلان، در دنیای دیجیتال بدرخشند. میم مارکتینگ مثل یک خنده بلند در میان هیاهوی شبکه های اجتماعی است که برند شما را به گوش همه می رساند. کافی است با خلاقیت و شناخت دقیق مخاطب، این خنده را به داستان برندتان تبدیل کنید و ببینید چگونه در قلب و ذهن مخاطب جا باز می کنید. 

مطلب مرتبط: چالش های بازاریابی دیجیتال

شما حالا دیگر آمادگی لازم برای یکه تازی در دنیای میم مارکتینگ را دارید. پس تا دیر نشده دستی به سر و گوش استراتژی بازاریابی برندتان بکشید. 

منابع:

https://mailchimp.com

https://www.adobe.com

https://www.goodadsmatter.com