اغلب ما در طول روز با افراد گوناگونی سر و کار داریم. حتما در محیط کار خود با چنین افرادی برخورد داشته اید: نابغه های فنی که می توانند پیچیده ترین مشکلات را حل کنند، اما هیچ کس تحمل کار کردن با آنها را در یک اتاق ندارد. یا متخصصانی که انباری از اطلاعات در ذهن شان دارند، اما نمی توانند ساده ترین مفاهیم را برای یک مشتری یا همکار توضیح دهند. از سوی دیگر، حتما افرادی را هم دیده اید که شاید عمیق ترین دانش فنی را نداشته باشند، اما حضورشان در یک تیم مانند چسبی است که همه را به هم متصل می کند، به همه انگیزه می دهد و سخت ترین پروژه ها را با آرامش و همدلی به سرانجام می رسانند.
تفاوت این دو گروه در چیست؟ پاسخ در مفهومی نهفته است که روز به روز در دنیای کسب و کار اهمیت بیشتری پیدا می کند: مهارت های نرم. مهارت های فنی یا مهارت های سخت همان دانش تخصصی و قابل اندازه گیری شما هستند؛ چیزهایی مانند برنامه نویسی، حسابداری یا کار با یک نرم افزار خاص، اما مهارت های نرم به ویژگی های شخصیتی و عادات بین فردی شما مربوط می شوند؛ مهارت هایی که نحوه کار کردن، تعامل شما با دیگران و شیوه پاسخگویی تان به چالش ها را تعیین می کنند.
شاید در گذشته تخصص فنی تنها بلیت ورود به یک شغل خوب بود، اما در دنیای امروز که هوش مصنوعی و اتوماسیون می توانند بسیاری از کارهای فنی را انجام دهند، این تیپ شخصیتی ما و مهارت های نرم مان است که به بزرگترین مزیت رقابتی ما تبدیل شده است. کارفرمایان بزرگ دریافته اند که استخدام یک فرد متخصص اما بداخلاق و منزوی در نهایت به تیم و کل سازمان آسیب می زند. آنها به دنبال کسانی هستند که نه تنها «چه کاری» را بلدند، بلکه «چگونه کار کردن» را نیز به خوبی می دانند. ما در این مقاله می خواهیم به پنج مورد از این مهارت های جادویی که در هیچ دانشگاهی تدریس نمی شوند اما آینده شغلی شما را تضمین می کنند، نگاهی بیندازیم.
هنر درک متقابل
شاید فکر کنید مهارت ارتباطی یعنی خوب حرف زدن، اما این فقط نیمی از ماجرا و شاید کم اهمیت ترین نیمه آن باشد. ارتباط موثر، هنر درک متقابل است. این مهارت شامل چندین بخش کلیدی است: توانایی گوش دادن فعال برای فهمیدن نیت واقعی طرف مقابل، توانایی «ساده سازی مفاهیم پیچیده» برای یک مخاطب غیرمتخصص و توانایی انتخاب لحن و کلمات مناسب برای موقعیت های مختلف.
مطلب مرتبط: تبدیل مهارت های نرم به خصلت های مطلوب رهبری
فردی که از این مهارت برخوردار است، می تواند مانند یک مترجم ماهر عمل کند؛ او نه تنها پیام خودش را به شکلی واضح منتقل می کند، بلکه پیام دیگران را نیز به درستی دریافت و درک می نماید. او می داند که یک بازخورد سازنده را چگونه ارائه دهد که باعث رنجش نشود، چگونه با یک مشتری عصبانی همدلی کند یا چگونه یک ایمیل حرفه ای و در عین حال صمیمانه بنویسد. این مهارت، روغنکاری تمام چرخ دنده های یک تیم و سازمان است و از بسیاری از سوءتفاهم ها و درگیری های بیهوده جلوگیری می کند.
توانایی سازگاری و انعطاف پذیری
تنها چیز ثابت در دنیای امروز خود تغییر است. فناوری های جدید از راه می رسند، اولویت های کسب و کار عوض می شوند و روش های قدیمی کارایی خود را از دست می دهند. در چنین دنیایی افرادی که به دانش و روش های قدیمی خود چسبیده اند و در برابر هر تغییری مقاومت می کنند، مانند دایناسورهایی هستند که دیر یا زود منقرض خواهند شد. از سوی دیگر، افرادی که مهارت «سازگاری» را در خود پرورش داده اند، مانند یک موج سوار ماهر هستند. آن ها به جای جنگیدن با موج های تغییر، سوار بر آنها می شوند و از انرژی شان برای حرکت رو به جلو استفاده می کنند. آنها از یادگیری مهارت های جدید نمی ترسند، با آغوش باز به استقبال چالش های نو می روند و می توانند به سرعت خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. این انعطاف پذیری، نه تنها یک ویژگی شخصیتی مطلوب، بلکه یک استراتژی حیاتی برای بقا و رشد در بازار کار پر از تحول امروزی است.
حل خلاقانه مسائل
در هر کسب و کاری مشکلات و چالش ها به وجود می آیند، اما تفاوت بزرگی وجود دارد بین کسی که فقط مشکلات را می بیند و کسی که به دنبال راه حل هاست. مهارت حل مسئله، فقط به معنای پیدا کردن یک پاسخ سریع برای یک مشکل آشکار نیست. این مهارت، بیشتر شبیه کار یک کارآگاه دقیق است.
مطلب مرتبط: 4 مهارت اجتماعی مهم که در موفقیت شغلی نقشی اساسی دارند
یک حل کننده مسائل خوب، ابتدا با کنجکاوی و دقت، ریشه اصلی مشکل را پیدا می کند، نه اینکه فقط با معلول ها بجنگد. او از زوایای مختلف به موضوع نگاه می کند، خلاقانه فکر می کند و به دنبال راه حل هایی می گردد که شاید در نگاه اول به چشم نیایند. مهمتر از همه، او از مواجهه با مشکلات نمی ترسد، بلکه آنها را به عنوان یک «فرصت» برای بهبود و نوآوری می بیند. این ذهنیت کنجکاو و راه حل محور، برای هر تیمی که به دنبال رشد و پیشرفت است، مانند یک گنج ارزشمند است.
توانایی کار گروهی و همکاری
تقریبا هیچ دستاورد بزرگی در تاریخ بشر، محصول تلاش یک فرد به تنهایی نبوده است. از ساختن اهرام مصر گرفته تا فرستادن انسان به ماه، همگی نتیجه همکاری و تلاش هماهنگ یک تیم بوده اند. مهارت کار گروهی یعنی درک این حقیقت که خرد جمعی همیشه از هوش فردی قدرتمندتر است. فردی که از این مهارت برخوردار است، می داند چگونه نظرات مخالف را بشنود، به ایده های دیگران احترام بگذارد، دانش خود را بدون چشمداشت با هم تیمی هایش به اشتراک بگذارد و در مواقع لزوم، منافع شخصی خود را فدای موفقیت تیم کند. او به دنبال مقصر نمی گردد، بلکه به دنبال راه حل می گردد. او می داند که موفقیت تیم، موفقیت خود اوست و شکست تیم، شکست او. در دنیای به هم پیوسته امروز، توانایی ما شدن، بسیار ارزشمندتر از تلاش برای بهترین من بودن است.
حرف آخر
شاید به نظر برسد که این مهارت ها نرم و غیرقابل اندازه گیری هستند، اما تاثیر آنها بر موفقیت یک فرد و یک سازمان، بسیار سخت و کاملا ملموس است. دانش فنی شما ممکن است با آمدن یک فناوری جدید، منسوخ شود، اما توانایی شما در برقراری ارتباط، حل خلاقانه مسائل و کار کردن با دیگران مهارتی است که همیشه و همه جا ارزشمند خواهد بود.
مطلب مرتبط: چهار مهارت ضروری مدیریت کسب و کار
پس در کنار یادگیری آخرین نرم افزارها و تکنیک های تخصصی، زمانی را هم برای پرورش این مهارت های عمیقا انسانی اختصاص دهید. بخوانید، تمرین کنید، از دیگران بازخورد بگیرید و تلاش کنید هر روز کمی بیشتر از دیروز، یک همکار، یک مدیر و یک انسان بهتر باشید. در دنیای آینده، بهترین و موفق ترین افراد، نه لزوما متخصص ترین ها، بلکه انسانی ترین آنها خواهند بود.
منابع: