بازاریابی زوایای گوناگونی دارد. سرعت عملکرد بازاریابی در برخی موارد بالاتر و در برخی موارد پایینتر میآید. برای مثال سرعت اجرای شیوههای مختلف بازاریابی در محصولات پرمصرف روزانه، مواد شوینده و مواد خوراکی یعنی محصولاتی که درگیری مشتریان با آنها کمتر است و بهسرعت آنها را انتخاب میکنند و تا زمانی که ذائقهشان نسبت به محصولات عوض شود به آن وفادار میمانند، بالاتر است. معمولا میزان وفاداری به برند در کشورهای مختلف متفاوت است. برای مثال در کشورهای آسیایی، خاورمیانه و ایران تغییر محصول انتخابی از سوی مشتری کمتر اتفاق میافتد. مشتریان در چنین کشورهایی وقتی به محصولی عادت میکنند تا زمانی که پیشنهاد بهتری نداشته باشند به آن وفادار میمانند یعنی تا زمان پیشنهاد یک محصول بهتر به استفاده از آن محصول تمایل نشان نمیدهند. در چنین شرایطی اجرای شیوههای مختلف بازاریابی بهشدت نیازمند سنجش اثربخشی و ارزیابی بازخورد مشتریان است تا شرکتها از پیامدهای اقدامات خود مطلع شوند.
تعیین هدف در سنجش اثربخشی بازاریابی
بازخورد هر نوع شیوه بازاریابی را میتوان اندازهگیری کرد ولی اندازهگیری در بازاریابی تعاریف مختلفی دارد. این اندازهگیری باید براساس هدف باشد. باید توجه کنیم هدف تبلیغاتی که از طریق شیوههای مختلف بازاریابی نشر پیدا میکند، چیست، آیا هدف آن فروش بیشتر محصول یا معرفی یا اطلاعرسانی است. تعیین هدف مهم است چون براساس آن سنجش اثربخشی صورت میگیرد. امکان سنجش اثربخشی همیشه وجود دارد ولی شیوهای سخت و پیچیده است. برای مثال مدیرعامل کوکاکولا همیشه بیان میکند: هیچ وقت نمیتوانیم دقیق بگوییم هزینهای که برای تبلیغات کردهایم چقدر آن مفید بوده و چقدر به هدر رفته است. سنجش اثربخشی شیوه بازاریابی در شرکتهای بزرگتر سختتر نیز خواهد بود.
زمان مناسب برای سنجش اثربخشی
همیشه در کشور ما از زمانی که تبلیغات اجرا میشود تا زمانی که بر مشتریان اثر بگذارد فاصلهای وجود دارد، برای مثال زمانی که از طریق تراکت پیامی را به مشتریان منتقل میکنند تا زمانی که آنها با شرکت تماس بگیرند فاصله زمانی وجود دارد. به همین خاطر سنجش اثربخشی در کشور ما در مورد شیوههای پیادهشده متفاوت است. در نتیجه اگر در این فاصله زمانی شرکتها از شیوههای یادآوری استفاده کنند، اثربخشی بهتری را خواهند داشت. اگر یادآوریها صورت نگیرد، گاهی امکان دارد اثربخشی بهطور کلی از بین برود یا کمتر شود، این فاصلههای زمانی باعث میشوند که ارزیابی سنجش اثربخشی در هر صنعتی متفاوت باشد. بنابراین باید دقت کنیم که در مورد چه صنعتی صحبت میکنیم. در سنجش اثربخشی شیوههای بازاریابی سوالات مطرح شده نیز تاثیرگذارند.
در هر شیوه بازاریابی باید منطقه جغرافیایی، فرهنگ و اقلیمهای مختلف در نظر گرفته شود. اینکه این شیوه در کدام شهر انجام میشود، در مورد چه صنعت وکالایی است، همه وهمه در طراحی سوال باید در نظر گرفته شود. باید سوالات اثربخشی را ریز و با جزییات طراحی کنیم تا بتوانیم جواب سوالات را بهدرستی بهدست آوریم. بازاریابی مجموعهای از فعالیتهای زیرساختی را انجام میدهد و بعد از آن تبلیغات و روابط عمومی آنها را به جامعه انتقال میدهد. درنتیجه، سنجش مرحلهبهمرحله فرآیند بازاریابی میتواند اثربخشی تمامی فعالیتها را بالاتر ببرد.