برقراری ارتباط مناسب مدیران با کارمندان همواره با چالشهای جدی در سازمانهای ایرانی همراه است. در برخی از سازمانها تا اندازهای این ارتباط رسمی و خشک است که کارمندان از صدای پای مدیران خود نیز هراسانند. در راستای بهبود این فضا چندی پیش یکی از سازمانهای ایرانی طی فراخوانی از کارمندان خود خواست تا دابسمشی را در مورد مدیر سازمان بسازند و از این طریق سر شوخی را با او باز کنند.
در این فراخوان، بهترین دابسمش براساس معیارهای موردنظر سازمان انتخاب شد و این موضوع در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذشته شد و واکنشهای فراوانی را در میان مخاطبان این شرکت ایجاد کرد.
در چند سال گذشته استفاده از رسانههای اجتماعی، فرصتی را پیش روی سازمانهای ایرانی قرار داده تا بتوانند ارتباط و تعامل اثربخشی را با مخاطبان برقرار کنند. سازمانهای ایرانی براساس استراتژیهای کلان، برنامهریزیهایی را در خصوص حضور در شبکههای اجتماعی اتخاذ میکنند.
ساخت دابسمش و اشتراک آن در شبکههای اجتماعی، اگرچه نمیتواند بهعنوان یک فعالیت بازاریابی و تبلیغاتی همهگیر تلقی شود اما پتانسیل این را دارد که تصویر مثبتی از سازمان در ذهن مخاطبان ایجاد کند. اینکه سازمانهای ایرانی از ساخت دابسمش چه استفادههایی میکنند و تا چه اندازه خلاقیت در این زمینه میتواند مثمر ثمر واقع شود، بهانهای شد تا «فرصت امروز» سراغ ابراهیم اسکندریپور، متخصص رسانههای اجتماعی برود.
ابراهیم اسکندریپور در گفتوگو با «فرصت امروز» میگوید: بهصورت کلی رسانههای اجتماعی دارای ماهیتی هستند که شفافیت و رودررو بودن با مخاطبان بخشی از آن است.
این در حالی است که در تبلیغات رسمیت بالا است و سازمانها در تلاش هستند از طریق تبلیغات خود را بهخوبی معرفی کنند، اما در رسانههای اجتماعی، سازمانها بخش دیگری از خود را به مخاطبان معرفی و ارتباط صمیمیتری را با آنها برقرار میکنند؛ بهعبارتدیگر در کامنتهای رسانههای اجتماعی، مخاطبان تمایل دارند به اسم کوچک و با صمیمیت بیشتری نام برندها را بازگو کنند؛ بهعنوان نمونه برخی مخاطبان در کامنتها، دیجیکالا را به نام «دیجی جون» و پارسآنلاین را با نام «پارسیجون» مطرح میکنند. این موضوع نشان میدهد که مخاطبان تمایل دارند در رسانههای اجتماعی، ارتباطات انسانی با برند برقرار کنند.
او ادامه میدهد: رسانههای اجتماعی این امکان را به مخاطبان میدهد که سازمانهای بزرگ را به خوبی درک کنند و تصویر مناسبی از آن داشته باشند. بهصورت کلی این رسانههای اجتماعی به مخاطبان بیرونی، سبک زندگی کارمندان را نشان میدهند و آنها میتوانند به خوبی ارتباط مناسبی را با سازمان و کارمندان آن برقرار کنند. از طرفی رسانههای اجتماعی میتوانند فرهنگ سازمانی را به مخاطبان بیرونی نشان دهند. این موضوع باعث میشود مخاطبان بیرونی حس مثبتی نسبت به سازمان داشته باشند.
انتقال حس مثبت به مخاطبان
این متخصص رسانه اجتماعی اظهار میکند: سازمانهایی مانند ایرانسل که فرهنگ سازمانی خاصی دارند و از آن بهعنوان یک مزیت استفاده میکنند، آن را در رسانههای اجتماعی بروز میدهند؛ بهعنوان نمونه هنگامیکه یک عکس دورهمی از تولد کارکنان سازمان در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر میشود، این موضوع صمیمیت کارکنان سازمان را نشان میدهد و در مخاطبان نسبت به این سازمان حس مثبتی ایجاد میشود.
اسکندریپور خاطرنشان میکند: بهترین سفیرهای برند هر سازمانی علاوه بر مشتریان وفادار، کارکنان هستند؛ چون بیشتر از مشتریان با آن کسبوکار ارتباط دارند و زندگی شخصی این افراد ارتباط تنگاتنگی با سازمان دارد. اگر سازمانها نتوانند کارمندان خود را بهعنوان سفیر برند همراه کنند، سختتر است که مشتریان و افراد بیرون سازمانی را با برند همراه کنند.
از طرفی حضور کارمندان سازمان در رسانههای اجتماعی، باعث تولید محتواهای مختلفی میشود که این موضوع برد رسانهای را برای سازمان به همراه دارد. البته باید از طریق چارچوبهای مناسب، کارمندان را توجیه کرد که چگونه در شبکههای اجتماعی حضور پیدا کنند تا بتوانند تصویر مناسبی از سازمان را به مخاطبان انتقال دهند.
انتقال تصویر مثبت برند به مخاطبان
او بیان میکند: به تازگی در یکی از سازمانهای ایرانی، از کارمندان خواسته شده بود تا دابسمشی را درباره مدیر خودشان بسازند؛ این در حالی بود که در این سازمان، کارمندان روابط رسمی با مدیر داشتند و شخصیت مدیر در این سازمان بهگونهای بود که کارمندان همواره روابط خشکی را با مدیر برقرار میکردند.
در این سازمان طبق فراخوانی کارمندان دابسمشهایی را تولید کردند و بهترین دابسمش انتخاب شد و آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذشتند. این فراخوان به انتقال تصویر مثبتی از برند سازمان به مخاطبان بسیار کمک کرد اما اینگونه اقدامات برای مخاطبان عام خیلی تاثیرگذار نیست؛ چون معمولا اینگونه اقدامات Engagement یا درگیری زیادی بین مخاطبان و برند ایجاد نمیکند.
از طرفی اینگونه اقدامات به مسائلی اشاره دارد که خود کارمندان سازمان بیشتر با آن درگیر هستند و ارتباط با آن برقرار کردهاند. اجرای خلاقانه اینگونه اقدامات باید برنامهریزی شدهتر انجام شود و سازمانها با مدیریت بیشتری سراغ پیادهسازی این اقدامات بروند.
ایجاد حس کنجکاوی در مخاطبان
اسکندریپور ادامه میدهد: در ساخت دابسمش در داخل سازمان اگر از هشتگ مناسبی استفاده شود و کارمندان سازمان آن را به خوبی در صفحههای شخصی خود منتشر کنند، مخاطبان بیشتری با سازمان ارتباط برقرار میکنند و این موضوع میتواند در تعامل سازمان با مخاطبان مثمر ثمر واقع شود.
از طرفی این موضوع میتواند کنجکاوی مخاطبان را برانگیزاند و آنها برای کسب اطلاعات بیشتر از سازمان، به عکسهای پروفایل مدیر سازمان یا دیگر اعضای سازمان مراجعه کنند. در این میان این کنجکاوی از این جهت مثبت تلقی میشود که خود سازمان به مخاطبان اظهار نکرده است کنجکاو شوند و اقداماتی را انجام دهند بلکه مجموعه اقدامات انجام شده باعث ایجاد حس کنجکاوی در مخاطبان شده است.
این متخصص رسانههای اجتماعی میافزاید: یکی دیگر از اقداماتی که سازمانها در راستای این موضوع انجام میدهند، بهعنوان نمونه صفحه آخر روزنامهها در پایان سال است که معمولا مطالب طنزی درباره کارمندان روزنامه نوشته میشود؛ این موضوع نیز میتواند تصویر مناسبی از سازمان به مخاطبان ارائه دهد و حس مناسبی را بین خوانندگان ایجاد کند.
تاثیرات فرهنگ سازمان
او میگوید: بهصورت کلی خلاقیت در اینگونه مسائل بسیار حائز اهمیت است و اگر ایدههایی مانند ساخت دابسمش در داخل سازمان، توسط برندهای دیگر تکرار شود، این موضوع جذابیت خود را از دست میدهد و دیگر توانایی این موضوع را ندارد که درگیری را بین مخاطبان و برند ایجاد کند. نکته کلیدی این دست اقدامات، خلاقانه بودن آن است. از طرفی اجرای خلاقانه اینگونه اقدامات باید متناسب با فرهنگ آن سازمان باشد؛ بهعنوان نمونه در فرهنگ سازمانی بانکها استفاده از دابسمش شاید توجیهی نداشته باشند؛ چون این فرهنگ سازمانی نسبت به سایر سازمانها رسمیتر است.
بهعنوان نمونه بانکها میتوانند فراخوانی را در داخل سازمان خود داشته باشند که از طریق آن کارمندان تجربههای خود با مشتری را در قالب یک عکس بیان کنند. در این میان در چند سال گذشته توجه سازمانها به اینگونه اقدامات، مانند سلفی گرفتن با مشتری تا اندازهای تکراری شده که دیگر مخاطبان ایرانی با اینگونه کمپینها ارتباط اثر بخشی برقرار نمیکنند.
این متخصص رسانههای اجتماعی در پایان اظهار میکند: تولید دابسمش، کلیپهای Fun و... در داخل سازمانهای معتبر بینالمللی ایجاد شده است اما پیاده کردن اینگونه ایدهها در داخل سازمانهای ایرانی هنوز میتواند تازگی داشته باشد و سازمانها با برنامهریزیهای خلاقانه میتوانند تعامل مناسبی را با مخاطبان برقرار کنند.
از طرفی مدیران سازمان، واحد روابط عمومی، بازاریابی و... باید در رسانههای اجتماعی حضور فعالانهای داشته باشند تا از این طریق بتوانند کمپینهای مناسبی را در شبکههای اجتماعی راهاندازی کنند. قطعا هنگامی که مدیران، واحد روابط عمومی، بازاریابی و... اکانتی در شبکههای اجتماعی نداشته باشند و با فضای اینگونه رسانهها آشنا نباشند، نمیتوانند کمپینهای خلاقانهای را در شبکههای اجتماعی برنامهریزی کنند.
ارتباط با نویسنده: [email protected]