راه اندازی یک کسب وکار شبیه به ساختن یک کشتی و به آب انداختن آن در یک بندر آرام است. در آن روزهای اولیه وقتی در حال طراحی نقشه، جمع کردن خدمه و آماده سازی بادبان ها هستید، آب ها آرام و آینده روشن به نظر می رسد، اما لحظه ای که کشتی شما دیوارهای محافظ بندر را ترک کرده و وارد اقیانوس باز بازار می شود، بازی برای همیشه تغییر می کند.
در اینجا دیگر هیچ دیواری برای محافظت از شما وجود ندارد. شما با قدرت واقعی و پیش بینی ناپذیر اقیانوس روبه رو هستید. بسیاری از کاپیتان های تازه کار با اولین توفان غافلگیر شده و غرق می شوند اما کاپیتان های بزرگ، می دانند که ریسک، یک هیولای ترسناک برای فرار کردن نیست. ریسک خود اقیانوس است؛ نیرویی که باید آن را شناخت، به آن احترام گذاشت و مهمتر از همه، هنر ناوبری در آن را آموخت. این مقاله نقشه دریایی شماست؛ راهنمایی برای شناسایی و عبور هوشمندانه از چهار خطر بزرگ و اجتناب ناپذیری که در سفر هر کسب وکاری وجود دارد.
ریسک بازار: خطر پیش بینی ناپذیری

اولین و بنیادی ترین خطری که با آن روبه رو می شوید، خود دریای آزاد است که ریسک بازار نامیده می شود. اینها نیروهایی عظیم و قدرتمند هستند که کاملا خارج از کنترل شما قرار دارند و بر تمام کشتی های حاضر در اقیانوس، از بزرگ ترین تانکرهای نفتی گرفته تا کوچک ترین قایق های ماهیگیری، تاثیر می گذارند.
مطلب مرتبط: ریسک های رایج در کسب و کارهای انفرادی
یک کاپیتان هوشمند تلاش نمی کند تا آب وهوا را کنترل کند؛ او یاد می گیرد که آن را بخواند و کشتی خود را برای مواجهه با آن آماده سازد. این ریسک ها به سه شکل اصلی ظاهر می شوند. اولین آنها، «جزر و مد اقتصاد کلان» است. تغییرات در نرخ بهره، تورم و سلامت کلی اقتصاد، مانند جزر و مدی نامرئی عمل می کنند که سطح کل آب را بالا یا پایین می برند. در زمان مد اقتصادی، تقریبا تمام کشتی ها به راحتی شناور می مانند اما در زمان جزر، حتی یک اشتباه کوچک می تواند کشتی شما را به صخره های پنهانی که حالا به سطح آب نزدیک شده اند، بکوبد.
دومین شکل، بادهای رقابتی و فناورانه است. شما ممکن است مسیر خود را با دقت تعیین کرده باشید، اما ناگهان، یک باد شدید از جهتی غیرمنتظره شروع به وزیدن می کند. این باد، می تواند یک رقیب جدید و نوآور باشد که با سرعتی بیشتر از شما حرکت می کند یا یک فناوری جدید که بادبان های شما را منسوخ می سازد.
آخرین شکل، توفان های ناگهانی است. بحران های جهانی، رکودهای اقتصادی غیرمنتظره یا اختلالات بزرگ در زنجیره تامین، توفان هایی هستند که می توانند در یک آسمان صاف ظاهر شده و بزرگ ترین کشتی ها را نیز به چالش بکشند. استراتژی بقا در دریای آزاد، داشتن یک کشتی مستحکم (یک مدل کسب و کار قوی و منعطف) و یک تیم دیده بانی همیشه بیدار (تحلیل مداوم بازار) است.
ریسک اعتباری: دریایی پیچیده

پس از عبور از دریای آزاد، سفر شما اغلب شما را به تنگه های خطرناکی می رساند که نماد ریسک اعتباری هستند. در این تنگه ها خطر اصلی دیگر توفان های عظیم نیست. خطر نزدیکی بیش از حد به کشتی های دیگر و وابستگی سرنوشت شما به ناوبری صحیح آنهاست. در کسب و کار این کشتی های دیگر مشتریان و شرکای تجاری شما هستند که به شما پول بدهکارند. شما کار خود را به درستی انجام داده اید، محصول یا خدمت خود را تحویل داده اید و حالا برای ادامه سفر، منتظر دریافت پول از آنها هستید.
تصور کنید که بخش بزرگی از درآمد شما، به یک مشتری بسیار بزرگ وابسته است. آن مشتری، کشتی غول پیکری است که در این تنگه باریک، پیشاپیش شما حرکت می کند. تا زمانی که او با سرعت مناسب حرکت کند، همه چیز خوب است اما اگر آن کشتی ناگهان به دلیل مشکلات داخلی خودش متوقف شود یا بدتر، غرق شود (ورشکست شود و نتواند بدهی خود را به شما پرداخت کند)، فاجعه رخ می دهد.
او نه تنها خودش غرق شده، بلکه مسیر را برای شما نیز مسدود کرده و کشتی شما را نیز در معرض غرق شدن قرار می دهد. این همان ریسک اعتباری است. بسیاری از کارآفرینان، به ویژه در مراحل اولیه، از خوشحالی به دست آوردن یک مشتری بزرگ دچار یک سوگیری شناختی خطرناک به نام خوش بینی بیش از حد می شوند.
مطلب مرتبط: ریسک های طلایی کارآفرین ها
آنها آنقدر بر روی ساختن یک رابطه خوب با آن مشتری تمرکز می کنند که فراموش می کنند از استحکام مالی و اعتبار خود آن کشتی سوال بپرسند. یک کاپیتان باتجربه، می داند که امن ترین راه برای عبور از این تنگه ها، پراکنده کردن ریسک است؛ یعنی داشتن چندین مشتری کوچک تر به جای تکیه بر یک مشتری غول پیکر.
ریسک نقدینگی: پارادوکس کارآفرینی

شاید خطرناک و فریبنده ترین خطر در تمام این سفر ریسک نقدینگی باشد؛ زیرا این خطر در لباس موفقیت ظاهر می شود. تصور کنید پس از عبور از توفان ها و تنگه ها، کشتی شما به یک پهنه آبی آرام و زیبا می رسد. آسمان صاف است، هیچ خطری در افق دیده نمی شود و مهمتر از همه، انبار کشتی شما تا خرخره پر از طلا و کالاهای گران بهاست. شما ثروتمند هستید اما یک مشکل کوچک وجود دارد: هیچ بادی نمی وزد و بادبان های شما، بدون باد، بی حرکت مانده اند. شما نمی توانید به خدمه خود حقوق بدهید، نمی توانید سوخت بخرید، نمی توانید به مسیر خود ادامه دهید. شما در میان ثروت خود، در حال غرق شدن هستید. این دقیقا ریسک نقدینگی است. این پدیده، یعنی تفاوت حیاتی میان «سود» و «جریان نقدی»، قاتل خاموش بسیاری از کسب وکارهای موفق است.
یک فروشگاه اسباب بازی را در ماه نوامبر در نظر بگیرید. انبارهای او پر از اسباب بازی های پرفروش برای کریسمس است. ترازنامه های او نشان می دهند که او به زودی سود عظیمی خواهد کرد، اما او تمام پول نقد خود را صرف خرید این موجودی کرده و حالا برای پرداخت اجاره مغازه و حقوق کارمندان در ماه نوامبر، پولی در اختیار ندارد. اگر او نتواند این هزینه های جاری را پرداخت کند، هرگز به ماه دسامبر و فصل فروش رویایی خود نخواهد رسید. این درس حیاتی برای هر کاپیتانی است: سود، یک نظر و یک ایده است اما پول نقد، یک واقعیت است. جریان نقدی، بادی است که بادبان های شما را پر نگه می دارد و بدون آن، حتی باشکوه ترین کشتی ها نیز در آرام ترین آب ها غرق خواهند شد.
ریسک عملیاتی: خدمه شورشی

شما از توفان ها جان سالم به در برده اید، از تنگه ها عبور کرده اید و از مرداب ها فرار کرده اید اما هنوز یک خطر باقی مانده است؛ خطری که از درون خود کشتی شما نشأت می گیرد. این ریسک عملیاتی است. این خطر می تواند یک خطای انسانی ساده از سوی یکی از خدمه کلیدی شما باشد که یک محاسبه اشتباه انجام می دهد. می تواند یک نقص فنی پیش بینی نشده در موتورخانه کشتی باشد (مانند از کار افتادن سیستم کامپیوتری اصلی شما). می تواند یک آتش سوزی کوچک در انبار باشد که بخشی از کالاهای ارزشمند شما را نابود می کند یا حتی می تواند ناشی از یک فرآیند معیوب باشد؛ مانند یک نقشه ناوبری قدیمی که دیگر دقیق نیست.
ریسک عملیاتی موذیانه ترین نوع ریسک است، زیرا در لحظات آرامش به شما حمله می کند. مقابله با این ریسک، با استخدام ناظران بیشتر یا ایجاد قوانین سختگیرانه تر، به طور کامل ممکن نیست. بهترین دفاع در برابر این خطر، ساختن یک «فرهنگ» قوی از مسئولیت پذیری، شفافیت و تعالی است. در یک کشتی با فرهنگ عالی، هر خدمه ای، از پایین ترین رتبه تا افسر اول، خود را مالک و نگهبان سلامت کل کشتی می داند. آنها نه تنها وظایف خود را به درستی انجام می دهند، بلکه دائما به دنبال بهبود فرآیندها، شناسایی خطرات بالقوه و کمک به هم تیمی های خود هستند. در چنین کشتی، خدمه، بزرگ ترین منبع ریسک شما نیستند؛ آنها قدرتمندترین سیستم دفاعی شما هستند.
مطلب مرتبط: استراتژی کنترل ریسک در کسب و کار
سخن پایانی
سفر یک کارآفرین، یک سفر به سوی یک مقصد امن و بدون ریسک نیست. این یک سفر بی پایان در اقیانوسی از عدم قطعیت است. یک کاپیتان بزرگ، از اقیانوس نمی ترسد؛ او آن را مطالعه می کند، به آن احترام می گذارد و کشتی و خدمه خود را برای مواجهه با هر چیزی که دریا بر سر راهش قرار می دهد، آماده می سازد. درک این چهار نوع ریسک مالی، به شما نقشه و قطب نما می دهد. آنها به شما کمک می کنند تا بدانید چه زمانی در دریای آزاد هستید و باید نگران توفان باشید، چه زمانی در یک تنگه باریک هستید و باید به دیگران توجه کنید، چه زمانی در یک مرداب آرام هستید و باید نگران باد باشید و چه زمانی باید به موتورخانه و خدمه خود سر بزنید. این ابزارها، دریا را آرام نمی کنند، اما به شما این توانایی را می دهد که با اطمینان، هوشمندی و انعطاف پذیری کشتی کسب و کار خود را از میان ناشناخته ها عبور داده و به سرزمین های جدیدی از فرصت و موفقیت برسانید.
منابع: