
صنعت برق ایران، به لحاظ ظرفیت نامی تولید، یکی از قدرت های بزرگ منطقهای و جهانی محسوب می شود؛ غولی که با بیش از ۹۰ هزار مگاوات ظرفیت نصب شده، توانایی تأمین انرژی یک کشور بزرگ را داراست. با این حال، در بزنگاه های اوج مصرف در تابستان و زمستان، این غول قدرتمند به طرز عجیبی زمین گیر می شود، کشوری با اینچنین ظرفیت تولیدی برق ( اشاره به توان تولیدی انرژی برق آبی، بادی، خورشیدی و هسته ای) آنچنان تا به زانو در گل گیر میکند که انگار هرگز نه فرصت و نه امکان برطرف کردن این معضل را داشته باشد!
ماندن "پاها در گِل" استعاره ای است از موانع ریشه فنی و غیرفنی که مانع حرکت رو به جلوی این صنعت عظیم میشوند.
اگر قلب این غول، تولید و زیرساخت فنی باشد، خون رسان آن، اقتصاد و نقدینگی این صنعت است. عمیق ترین گِلی که این صنعت را فلج کرده، قیمتگذاری دستوری برق است که چه بخواهیم و چه نخواهیم آخرین چیزی که ما مردم به آن فکر میکنیم هم همین است (افزایش قیمت برق تنها در شرایطی اصولی و مردم دوستانه است که وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم بهبود یابد).
برق در ایران، با قیمتی بسیار پایین تر از هزینه واقعی تولید، به دست مصرف کننده نهایی میرسد. این یارانه سنگین، چرخه مالی صنعت را از کار انداخته است.
وقتی هزینه برق در سبد خانوار یا کسب و کار ناچیز باشد، هیچ انگیزه ای برای تغییر رفتار یا هزینه کردن برای تجهیزات بهتر وجود ندارد:
شرکت های برق و نیروگاه ها، درآمد لازم برای سرمایه گذاری های زیر ساختی و نوسازی تجهیزات فرسوده را ندارند. در نتیجه، به جای توسعه و بهینه سازی، با انباشت بدهی و فرسودگی مزمن دست و پنجه نرم میکنند. این مورد یکی از دلایلی است که این صنعت بزرگ را دچار فرسودگی کرده تا آنجایی که فرصت تامین بودجه مورد نیاز برای احداث نیروگاه های جدید و یا تعمیر اصولی آنچه که در اختیار داریم، را گرفته است.
نکته کلیدی: غول انرژی ایران در حالی در گِل مانده که برای رهایی، به میلیاردها دلار سرمایه گذاری نیاز دارد؛ اما مدل اقتصادی و سیاستِ فعلی این اجازه را به آن نمیدهد.

نباید فراموش کنیم که بخشی از این مشکلات در داخل دیوار ها و خانه های ماست. فرسودگیِ پنهان در تجهیزات و سیمکشی ها، مانند یک حفره بزرگ، برق تولیدی را قبل از اینکه به نقطه مصرف برسد، میبلعد.
بسیاری از منازل مسکونی (به ویژه در بافت های قدیمی) و واحدهای صنعتی، از سیم کشی هایی استفاده میشود که ده ها سال از عمر مفید آنها گذشته است. سیم های مسی با گذشت زمان دچار خوردگی و افزایش مقاومت الکتریکی میشوند که نتیجه آن، داغ شدن سیم ها و هدر رفتن بخش زیادی از برق به صورت «گرما» است.
راه حل: برای جلوگیری از این اتلاف انرژی و مخاطراتی مانند آتش سوزی های الکتریکی، نوسازی سیستم برق منازل با استفاده از محصولات استاندارد یک ضرورت ملی است. در این میان سیم و کابل رسا کابل به عنوان یکی از برترین کابل های مسی داخلی، با بهره گیری از آخرین استانداردهای روز دنیا و مواد اولیه باکیفیت، محصولاتی را عرضه میکند که نه تنها مقاومت الکتریکی بهینه و راندمان بالا دارند، بلکه از هدر رفت انرژی در سیستمهای خانگی و صنعتی به شدت جلوگیری میکنند. استفاده از چنین محصولاتی، اولین قدم در سبک کردن بارِ روی دوش صنعت برق کشور است.
در خانه های ایرانی، هنوز میلیون ها دستگاه یخچال، فریزر و کولر آبی قدیمی در حال کار هستند که مصرف برق آنها ۳ تا ۵ برابر نمونه های مدرن و استاندارد است. ارزان بودن برق باعث شده تا خانواده ها انگیزه ای برای تعویض این "غول های پر مصرفِ بی مصرف" را با کالاهای دارای برچسب انرژی A نداشته باشند.
بسیاری از کارخانه های ما از الکتروموتورهای قدیمی و خطوط تولیدی استفاده میکنند که راندمان بسیار پایینی دارند. در حالی که در دنیا هوشمندسازی مصرف انرژی در صنعت حرف اول را میزند، صنایع ما به دلیل نبود نقدینگی و برق ارزان، همچنان با تکنولوژی های پرمصرف دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی به کار خود ادامه میدهند.
نتیجه این فرسودگی: ما در حالی با کمبود برق دست و پنجه نرم میکنیم که بخش قابل توجهی از برق تولید شده، به دلیل ناکارآمدی لوازم و زیرساخت های داخلی، اصلاً به مرحله "خدمت رسانی" نمیرسد و در میانه راه تلف میشود.
در ایران بخش بزرگی از این غول، وابسته به منابع فسیلی (گاز، مازوت و گازوئیل) است. این وابستگی، به ویژه در فصول سرد، تبدیل به مانعی بزرگ میشود.
با فرا رسیدن زمستان، اولویت تأمین گاز با بخش خانگی است. در نتیجه، نیروگاه هایی که با سوخت گاز کار میکنند، مجبور میشوند به سوختهای مایع (مازوت یا گازوئیل) روی بیاورند.
استفاده از مازوت، پایتخت ها و کلان شهرها را به شدت آلوده میکند. این فشار محیط زیستی، نیروگاه ها را بین تأمین برق و حفظ سلامت عمومی گیر می اندازد. این وابستگی به سوخت تا مادامی که وجود داشته باشد، انگار با دستان خودمان تله ای بزرگ برای غول بی شاخ و دم صنعت برق کشور ساخته ایم که فرصت برای پیشرفت و توسعه را از آن گرفته است.

فرسودگی در تجهیزات تولید، انتقال و توزیع، یکی دیگر از عوامل عقب ماندن تولید نسبت به تقاضا در صنعت برق است. به عنوان مثال طول عمر کابل های مسی معمولا 50 سال است اما در بسیاری از نقاط کشور، سیستم انتقال برق سال هاست که از تاریخ انقضای آن گذشته است. همین موضوع بابت کابل الومینیوم هم صدق میکند.
بسیاری از نیروگاه های تولید برق در ایران، عمر بالای ۳۰ سال دارند و با راندمانی در حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد کار میکنند، به این معنی که بخش بزرگی از سوخت مصرفی به جای برق، به گرما و هدر رفت تبدیل میشود.
شبکه های توزیع و انتقال، به دلیل عدم نوسازی، دچار تلفات انرژی بالایی هستند که این میزان به مراتب از استانداردهای جهانی بیشتر است.
با توجه به عدم تقارن در تولید و مصرف برق، رفتار الگوی مصرف غیر بهینه نیز این عدم توازن را بیشتر از پیش تشدید میکند.
عدم مدیریت صحیح تقاضا و نبود مشوق های کافی برای مصرفکننده، باعث ایجاد پیک های بسیار شدید و ناگهانی در اوج تابستان و زمستان می شود. این بار ناگهانی، فشار غیرمتعارفی بر روی دوش این صنعت است که بیش تر از پیش آن را در گل فرو میبرد.
ارزان بودن برق، انگیزه لازم برای بهینه سازی و استفاده از تجهیزات کم مصرف را از بین برده است. همچنین به این مورد دقت داشته باشید که با توجه به تحریم ها و شرایط بد اقتصادی حاکم بر کشور قیمت لوازم برقی با کیفیت با برچسب انرژی A بقدری زیاد است که عموم مردم توان خرید آن ها را ندارند.

بزرگ ترین و واضح ترین مثال از سوء استفاده از برق ارزان، وجود مزرعه استخراج رمز ارزهای دیجیتال (ماینینگ) است. یکی از تکان دهنده ترین شواهد برای حجم مصرف برق یارانهای در بخش استخراج رمز ارزها، اتفاقی بود که در زمان "جنگ 12 روزه" رخ داد. در پی اعمال محدودیت های اینترنتی و قطعی های گسترده اینترنت در ایران، نرخ استخراج جهانی بیتکوین (هش ریت) به صورت ناگهانی بین ۵ تا ۲۰ درصد کاهش یافت؛ منابع رسمی و غیر رسمی آمار متفاوتی داده اما چیزی که مشخص است، این واقعه یک مدرک عینی و غیرقابل انکار برای تقویت بخش مربوط به "سوبسید به فعالیت های پرمصرف" و "بحران رمز ارزها" است. این موضوع، مهر تأییدی است بر این حقیقت تلخ که سهم قابل توجهی از برق یارانهای کشور، در حال تأمین یک صنعت جهانی با سود دلاری است که هیچ آوردهای برای پایداری زیرساختهای انرژی کشور ندارد و مستقیماً غول انرژی را به زانو درمیآورد.
ماینینگ، یک صنعت فوق العاده پرمصرف است که توجیه اقتصادی آن، تنها با دسترسی به برق ارزان امکان پذیر است. ماینرها به صورت شبانه روزی و بدون وقفه، از برق یارانه ای برای انجام محاسبات سنگین استفاده میکنند، در صورتی که میتوان قیمت تعرفه برق در این مزرعه های رمز ارز را یک تعرفه جداگانه محاسبه کرد.
فعالیت های غیرمجاز ماینینگ، به خصوص در زمان اوج مصرف (تابستان)، فشار غیرقابل تحمل و غیرقابل پیش بینی ای را به شبکه وارد میکند. مصرف یک مزرعه ماینینگ متوسط، میتواند با مصرف برق یک شهرک مسکونی بزرگ برابری کند. این مصرف بی رویه، که هیچ سودی برای توسعه صنعت برق داخلی ندارد، مستقیماً به ناترازی و خاموشی های گسترده می انجامد.
در واقع، دولت با فروش برق بسیار ارزان به ماینرها، سوبسید هنگفتی را از جیب عمومی به یک کسب و کار خصوصی بسیار پر مصرف با سود دلاری منتقل میکند؛ کاری که در هیچ کشور توسعه یافتهای به این شکل رخ نمیدهد.
نتیجه: ارزان فروشی برق، به جای اینکه یک مزیت عمومی باشد، بیشتر تبدیل به یک "فرصت برای سوء استفاده" شده است که جلوی پیشرفت و بهبود صنعت برق کشور را گرفته است.
راه رهایی اصلاح مدل اقتصادی، قیمت گذاری برای تأمین نقدینگی لازم جهت نوسازی، حرکت به سمت انرژی های تجدیدپذیر و فرهنگ سازی میان عموم مردم است. تنها با یک انقلاب مالی و مدیریتی است که میتوان این غول را از گِل خارج کرد و ظرفیت واقعی آن را به نمایش گذاشت.
همچنین همکاران ما در آقای برق آماده مشاوره رایگان به شما در زمینه نوسازی سیستم برق کشی منازل، کارخانه ها و سیستم انتقال برق شهری به شما عزیزان است.
https://alcaldiasancristobal.gob.ve/
https://pkmmuka.cianjurkab.go.id/
https://collegiogeometri.mb.it/