چگونه یک مدیرعامل موفق شویم / مهارت هایی که از شما یک مدیرعامل موفق می سازد

آیا رویای مدیرعامل شدن را در سر می پروانید؟ آیا می خواهید با راه اندازی شرکت خودتان یا رهبری یک شرکت، ایده هایی را که دارید وارد زندگی کنید و جهان را تحت تأثیر قرار دهید؟ باید بگوییم این رؤیا خیلی دور نیست؛ شما می توانید با کسب برخی مهارت ها این رویای خود را به واقعیت تبدیل کنید.

به گزارش شبکه، یک مطالعه جهانی مرتبط با کسب و کار نشان می دهد که 24 نفر از 100 نفر مدیرعامل برجسته و بزرگ دنیا مدرک دانشگاهی ندارند یا اینکه در رشته مهندسی تحصیل کرده اند.

در مقاله دیگری که به تحلیل 50 شرکت برتر می پردازد، عنوان شده که مدیرعامل 14 شرکت از 50 شرکت مورد مطالعه، مهندس هستند که 28درصد را تشکیل می دهند و 7 شرکت از 10شرکت برتر این تحقیق، توسط مهندسان اداره می شوند که پول زیادی را هم بابت این کار دریافت می کنند. این داده ها نشان می دهند که دانشمندان بزرگ ترین بخش مدیران اجرایی را تشکیل می دهند و به خاطر رهبری شرکت ها حقوق بالایی دریافت می کنند. اگر شما می خواهید یک مدیرعامل موفق باشید، باید در گروه آموزشی STEM تحصیل کنید. STEM  مخفف علوم طبیعی(Science)، فناوری  (Technology)، مهندسی(Engineering) و ریاضیات  (Mathematics) است.

برای رسیدن به موفقیت این ۸ چیز را کنار بگذارید

شاید تعجب کنید که چه ارتباطی بین آموزش علوم و عمل آمدن مدیران اجرایی موفق و برجسته وجود دارد؟ پاسخ این سوال به دو واژه چرا و چگونه مربوط می شود. یک استاد دانشگاه اعتقاد دارد که علم را می توان به دو حوزه تقسیم کرد؛ شما کدام را می خواهید بدانید؟ درک عمیق مسائل و اینکه چرا فرآیند های خاص رخ می دهند یا چگونگی اتفاق افتادن این فرآیندها را. دانستن چرایی فرآیندها، عمیقا تحلیلی و نظری است و بستگی به درک بازار و عوامل مؤثر بر آن دارد. اما نکته اینجاست که هرچه بیشتر مطالعه کنید متوجه خواهید شد که برای دانستن «چرایی وقوع فرآیند ها» باید «چگونگی» وقوع آنها را نیز درک کنید.

اگر چگونگی وقوع یک فرآیند خاص را ندانید، درک چرایی وقوع آن برای شما دشوار خواهد بود. مثلا، اگر مشغول حل یک انتگرال هستید، باید بدانید که چگونه آن را حل کنید و اگر این موضوع را بدانید، می توانید بفهمید که چرا انتگرال با این روش حل می شود و نیز ارتباط بین رفتار و راه حل آن چیست. بنابراین به عنوان یک دانشمند، ما آموزش می بینیم که هم به چرا و هم چگونگی یک موضوع فکر کنیم. و اینها همان سوالاتی هستند که یک مدیرعامل باید پاسخ بگوید. چرا باید محصولی را وارد بازار کند؟ و اینکه چگونه این کار را انجام می دهد؟

این یک فرآیند فکری قابل قیاس است؛ ذهنیتی از تصمیمات منطقی که به فرد اجازه می دهد فرصت ها را به درستی ارزیابی کند و به موفقیت برسد. با مطالعه رشته های علمی، این طرز فکر به طور خودکار در شما تقویت شده و جزیی از ماهیت فرآیند فکری شما می شود. شما به فرصت ها فکر می کنید و از این زوایا آن را تجزیه و تحلیل می کنید. البته تمام دانشمندان مدیران برجسته و موفقی نیستند و خصوصیات دیگری هم باید در آنها وجود داشته باشد یا توسعه پیدا کند، اما داشتن طرز فکر علمی در مورد مسائل، یک مزیت حرفه ای محسوب می شود.