در دنیای امروز که اطلاعات مانند یک سونامی بی پایان بر سر ما آوار می شود، همه ما به دنبال یک مزیت رقابتی پنهان هستیم: یک ذهن تیزبین، حافظه ای قوی تر و توانایی یادگیری سریع. ما در جست وجوی هک های مغزی، اپلیکیشن های تمرین حافظه و مکمل های غذایی گران قیمت هستیم که قول می دهند قفل پتانسیل کامل شناختی ما را باز کنند. ...
اینترنت را یک کتابخانه بی نهایت بزرگ تصور کنید که هر کسب و کار یک کتاب در یکی از قفسه های آن است. بعضی کتاب ها در قفسه های بالایی و پر رفت وآمد قرار دارند و برخی دیگر در گوشه های تاریک و فراموش شده. حالا گوگل را کتابدار اصلی این مجموعه در نظر بگیرید؛ فردی که مردم برای پیدا کردن کتاب مورد نظرشان اول از همه به سراغ او می...
تصور کنید موتورخانه یک کشتی غول پیکر دچار آتشسوزی شده است. در میانه آشوب، دود و فریاد ناخدای کشتی با چهره ای مصمم و آرام دستورها را صادر می کند، تیمش را هدایت می نماید و با مجموعه ای از تصمیمات سریع و شجاعانه آتش را مهار کرده و کشتی را از خطر نابودی نجات می دهد. در این لحظه او یک قهرمان است؛ سرزنده، متمرکز و سرشار...
آیا تا به حال برای تان پیش آمده که وارد فروشگاهی شوید و از همان بدو ورود، حس خوبی به شما دست بدهد؟ شاید به خاطر لبخند گرم فروشنده، چیدمان زیبای محصولات، موسیقی ملایمی که پخش می شود یا حتی رایحه دلپذیری که در فضا پیچیده است. یا برعکس، تجربه خرید آنلاینی را به یاد بیاورید که آنقدر روان و ساده بوده که از انجامش لذت برده ا...
شاید تاثیرگذارترین معلمی که در زندگی حرفه ای خود داشته اید، همان کسی باشد که بیشترین آسیب را به انگیزه و اعتماد به نفس شما زده است. این یک گزاره تلخ و متناقض است، اما در قلب آن یک حقیقت قدرتمند و رهایی بخش نهفته است. ما در فرهنگ عامه و کتاب های مدیریتی دائما در حال ستایش رهبران الهام بخش و کاریزماتیک هستیم؛ آن مدیران ا...
یک لحظه به این نمادها فکر کنید: یک کمان طلایی غول پیکر در کنار یک بزرگراه. یک سیب نقره ای گاز زده در پشت یک لپ تاپ. یک منحنی سفید مواج روی پس زمینه ای مشکی. نیازی به گفتن نام هیچ شرکتی نیست. مغز شما در کسری از ثانیه، این نشانه های بصری را پردازش کرده و آنها را نه تنها به یک نام تجاری، بلکه به مجموعه ای کامل از احساسات،...
اولین روز کاری یک کارمند جدید را در نظر بگیرید؛ او شب قبل را با ترکیبی از هیجان و اضطراب به صبح رسانده، بهترین لباسش را پوشیده و با ذهنی پر از امید و انگیزه برای تاثیرگذاری از در شرکت وارد می شود، اما در آنجا با چه روبهرو می شود؟ یک میز خالی، یک کامپیوتر که هنوز راه اندازی نشده، یک مدیر سرشلوغ که به سختی سرش را از...