تصور کنید در یک اتاق جلسه پرتنش هستید. یک بحران غیرمنتظره رخ داده است. یک رقیب حرکتی غافلگیرکننده انجام داده یا یک پروژه کلیدی از مسیر خود خارج شده است. اضطراب در هوا موج می زند. صداها رفته رفته بالا می رود، افراد حرف یکدیگر را قطع می کنند، انگشت های اتهام به سمت هم نشانه گرفته می شود و یک حس فزاینده از وحشت و هرج و مر...
دیوید یک مدیر بازاریابی موفق در یک شرکت فناوری بزرگ است. او از خانه کار می کند، در جلسات ویدئویی بی شماری شرکت کرده و پروژه هایش را با دقت و در زمان مقرر تحویل می دهد. از نظر تمام شاخص های عملکردی او یک ستاره است، اما اگر می توانستیم به پشت صفحه نمایش لپ تاپ او نگاهی بیندازیم، تصویری کاملا متفاوت را می دیدیم.
دی...
یک پارادوکس عجیب در قلب هر کسب و کاری وجود دارد. دقیقا زمانی که بیش از هر وقت دیگری به یک نقشه دقیق و قابل اعتماد نیاز دارید (همان دوران عدم قطعیت اقتصادی، نوسانات و تغییرات ناگهانی بازار) همان زمانی است که تمام نقشه های موجود بی اعتبار و منسوخ به نظر می رسند.
رانندگی در یک مه غلیظ را تصور کنید که در آن دید شما...
در سال ۲۰۳۵ دفتر مرکزی یک شرکت فناوری مثل گوگل دیگر یک ساختمان شیشه ای غول پیکر در مرکز شهر نیست. این یک شبکه نامرئی است؛ شبکه ای از خانه ها، فضاهای کاری مشترک و هاب های کوچک خلاقیت که در سراسر جهان پراکنده شده اند. دفتر کار دیگر یک مکان فیزیکی نیست؛ بلکه یک اکوسیستم دیجیتال و انسانی است. این تصویر آینده نگر، تنها یک ف...
گفت وگوی غالب درباره هوش مصنوعی و آینده کار بر پایه یک سوال اشتباه بنا شده است. ما با اضطراب می پرسیم: «آیا ماشین ها شغل های ما را خواهند گرفت؟». این سوال تصویری از یک نبرد نهایی و حماسی میان انسان و ماشین را تداعی می کند؛ یک بازی با حاصل جمع صفر که در آن پیروزی یکی به معنای شکست قطعی دیگری است، اما این چار...