بازار سهام دماسنج اقتصاد است. در اقتصاد مجموعهای شاخص داریم بهنام شاخص مقدم که وضعیت عمومی اقتصاد را نشان میدهد! شاخص بورس نیز یکی از شاخصهای مقدم است که نسبت به شوکهای اقتصادی و سیاسی بسیار حساس است. همه شوکهای اقتصادی و سیاسی را میتوان به لحظه در شاخص بورس دید و این ویژگی منحصر به بازار سهام ایران نیست بلکه در تمام کشورهای صاحب بورس این شرایط حاکم است. فعالان بورس نسبت به فعالان سایر بازارها باهوشتر و تحصیلکردهتر هستند، بنابراین گاه براساس شرایط سیاسی اقتصادی به کل بازار، گاه به صنعت و نمادی براساس شوکها واکنش نشان میدهند. بازار سهام و بازار پول دو بازار اصلی در جهان هستند که به آنها واسطهگری مالی میگویند که پساندازهای جامعه را به سمت سرمایهگذاری سوق میدهند.
در بانک پولها توسط هیاتمدیره برای طرحهایی که توجیه اقتصادی دارند سرمایهگذاری میشوند اما در بازارهای سرمایهمحور، خود سرمایهگذار وارد دادوستد میشود. بازار سهام از دو بازار اولیه و ثانویه تشکیل شده است. در بازار اولیه شرکتی برای نخستینبار راهاندازی میشود و در بازار ثانویه شرکتهایی که در بازار اولیه سودآور بودند وارد میشوند که بازار بورس و فرابورس در دنیا همان بازارهای ثانویه است. ریسک بازارهای ثانویه از بازارهای اولیه کمتر است اما اینکه تفکر اقتصادی کشور سرمایهمحور یا بانکمحور باشد زمینه انتخاب ورود به بازار سهام یا نظام بانکی را شکل میدهد. وقتی سود بدون ریسک در بانک 27 تا 28 درصد طی سال گذشته در نظام بانکی رسید، عاملی برای خروج سرمایهها از بازار سهام و روانه شدن آن به بانکها رقم خورد. برخلاف دیدگاه برخی از فعالان به نظرم، اقتصاد ایران براساس انتظارات بهدرستی عمل میکند و کاملا دقیق است. چون اگر هماکنون نرخ اوراق بدون ریسک به 18 درصد برگردد دوباره شاهد بازگشت سرمایهها به بازار سهام خواهیم بود البته این بازگشت فقط از دید اقتصادی است نه دید سیاسی.
موضوع مذاکرات هستهای کاملا بر نوع انتخاب و انتظارات سرمایهگذاران اثرگذار است. شوکهای سیاسی مقطعی است اما شوکهای اقتصادی بلندمدت و اثرگذارتر است، به عبارتی همانطور که وقتی نرخ بهره افزایش پیدا کرد یکی دو سال بازار سهام وارد فاز رکود شد، وقتی هم شوکهای اقتصادی به بازار سهام داده شود اثر آن بلندمدت و یکی دو ساله خواهد بود. تعیین نرخ پتروشیمیها، کاهش نرخ بهره مالکانه و کاهش نرخ سود بانکی با گذشت زمان بر بورس اثر میگذارد چون در بازار امروز نه شوکهای سیاسی و نه شوکهای اقتصادی کاملا برطرف نشده است و فقط حالت انتظار توام با امید یک اثر کوتاهمدت را ایجاد میکند. قواعد بازی در بورس باید شفافسازی شود.
از بازگشایی سهام گرفته تا بازارگردانی سهام، چون قواعد هر چه شفافتر باشد، بازار کاراتر خواهد بود و باید مسئولان به سمت ایجاد روشها و اکشنهایی باشند که به شفافیت بازار کمک کند. کارایی بازار مهم است نه شاخص کل. شاخص کل نشاندهنده وضعیت اقتصاد کشور است و افت و خیز آن بهدرستی شرایط اقتصاد کلان را نشان میدهد. بنابراین باید به سمتی حرکت کرد که تمرکز بر شاخص کل چه در سطح مدیران و مسئولان، چه در سطح فعالان بازار سهام از بین برود. اگر به سمت و سوی شفافیت حرکت شود، شاخص هر عددی را نشان دهد دیگر نگرانی در این خصوص وجود نخواهد داشت و نهاد ناظر خود را پاسخگوی افت و خیزها نمیداند چون هدف از بازار سهام کارایی آن فارغ از نماگر شاخص است. بعد از کشف قیمت سهم در بازار ثانویه بازارگردانی و حمایت از قیمت واقعی سهم باید اولویت سهامداران عمده باشد.
نبود سهام شناور آزاد یکی دیگر از مشکلات بازار است که باید به رفع آن در جهت ارتقای بازار کوشید. سازمان بورس باید برای کسانی که میخواهند به کمک ورود به بورس از معافیت مالیاتی برخوردار شوند یا از امتیازات بازار سهام در جهت تامین مالی استفاده کنند، شروطی را درخصوص سهام شناور آزاد قرار دهد. سازمان باید به دنبال افزایش سهام در دست مردم باشد چون اگر یک شرکت با 5 تا 10 درصد سهام شناور وارد بازار و از معافیت برخوردار شود، حکایت از ناآشنایی با فلسفه بازار دارد.
* مدیرعامل شرکت سبدگردان سرمایه ایرانیان