شنبه, ۲۹ اردیبهشت(۲) ۱۴۰۳ / Sat, 18 May(5) 2024 /
           
فرصت امروز
گفت‌وگوی «فرصت امروز» با استاد یوسف پوریا، موسیقیدان و از قدیمی‌ترین سازندگان تار در ایران

تار، ساز ملی ایرانیان است

8 سال پیش ( 1394/12/5 )
پدیدآورنده : علی علمی  

برای ملاقات با استاد پوریا باید به استان البرز و حوالی کرج برویم. بعد از پیاده شدن از مترو نشانی طول و درازی که تمام جزییات جغرافیایی محل در آن ذکر شده را به چند نفر نشان می‌دهم. با کمی پرس و جو و چندبار تاکسی عوض کردن، به محل مورد نظر که استاد در آن سکونت دارد می‌رسم. منطقه‌ای وسیع و دنج که در اواخر زمستان چندان جلوه‌ای از طراوت در آن پیدا نیست. خانه‌باغ‌هایی بزرگ و پردرخت که شانه‌به‌شانه در عرض هم قرار گرفته‌اند. به مشکل دیگری برمی‌خورم که آن پیدا کردن پلاک خانه است.بعد از طی مسافتی نسبتا طولانی و چک کردن تک تک منازل واقع در خیابان، جوانی بلندبالا و خوش‌سیما را می‌بینم که کنار در ایستاده.جوانی چهارشانه که بعد از سلام و علیک خودش را یاسر مدیرروستا معرفی می‌کند، می‌گوید که می‌دانستم اینجا را بلد نیستید، برای همین چند دقیقه‌ای است اینجا هستم تا شما برسید. یاسر با صمیمیت فراوان من را به داخل خانه دعوت و راهنمایی می‌کند.

وارد حیاط بزرگ و مشجر می‌شوم. اتاق و کارگاه در قسمت غربی قرار گرفته که با راهنمایی یاسر که خودش از شاگردان ممتاز استاد پوریاست، وارد می‌شوم. استاد پوریا از همان داخل ساختمان سلام و خوشامد بلندبالایی را نثارم می‌کند و با خوشرویی تمام به داخل اتاقش دعوت می‌کند. غیر از خودش شاگرد دیگرش هم هست، زارع صدایش می‌زنند.آقای توکل زارع از شاگردان برجسته و نخبه استاد است که 25سال نزد پوریا تلمذ کرده. 48سال دارد و به‌ظاهر قرار است در آینده‌ای نزدیک نمایشگاهی تخصصی مرتبط با موسیقی برگزار کند.

یاسر و توکل چای، میوه، شکلات و تنقلات می‌آورند و اصرار دارند زودتر بخورم و اصلا تعارف نکنم! استاد یوسف هم می‌گوید کمی استراحت کن تا نفسی تازه کنی و بعد به آقا یاسر اشاره می‌کند تا کارمان شروع نشده کمی بنوازد.یاسر هم دست به نقد، ساز را به دست می‌گیرد و شروع می‌کند. یوسف‌خان هم حین احوالپرسی با من، اشکالات را گوشزد می‌کند. پوریا بسیار خنده‌رو و خوش صحبت است و به دو شاگردش ابراز لطف زیادی دارد. پس از نیم ساعتی استراحت و استماع موسیقی زنده سنتی، گفت‌وگو را آغاز می‌کنم.

پوریا تاریخچه تار را این‌گونه بیان می‌کند: موسیقی هنری دیرپا و بسیار قدیمی است که ویژگی‌های خاصی در طول تاریخ داشته است که یکی از آنها سازها و آلات موسیقی بوده است. قدمت تار آن‌طور که معروف است در حدود 250 سال پیش و متعلق به نواحی شیراز بوده است. البته روایتی هست که گویا ابونصر فارابی طرح و اسکلت اولیه تار را اجرا کرده ولی داخلش را خالی نکرده بوده. بعدها به مرور زمان کامل و کامل‌تر شده و بهترین و دقیق‌ترین فرم را استاد یحیی پیاده کرده است.

از سازندگان برجسته این ساز می‌توان به جعفر صنعت، ملکم، شاهرخ، اوس حاج آقا، همبارسون و خاچیک (پدر یحیی) اشاره کرد. استاد پوریا نحوه فعالیت و شروع به کارش در این صنف را این طور بازگو می‌کند: خانواده ما یک خانواده فرهنگی- هنری بود. پدرم سنگ‌تراش (حجار) بود و گاهی مجسمه‌هایی مثل شیر یا عقاب برای اعیان و اشراف مراغه می‌تراشید. تا 8 سالگی را در مراغه گذراندیم و سپس رهسپار تهران شدیم. در مراغه موسیقی موروثی است و خیلی رواج داشت و هم‌اکنون هم رونق دارد.

دیپلم ریاضی را از دبیرستان خوارزمی گرفتم و در سال 1344 به استخدام شرکت نفت درآمدم. فکر کنم سال 1348 بود که یکی از روزها یکی از همکاران با جعبه‌ای وارد اداره شد. گفتم این چی هست؟ گفت: ساز؛ چه سازی؟ جواب داد: تار؛ جعبه را باز کرد و تار را دیدم. نمونه‌اش را در کودکی دیده بودم و صدایش را شنیده بودم. گفتم می‌شود کمی بزنی؟ گفت: توی اداره که نمی‌شود. از همکارم پرسیدم کجا یاد گرفته‌ای و پیش چه کسی دوره می‌بینی؟

گفت: امیریه پیش صادق‌خان. خیلی اصرار کردم که مرا هم با خودش ببرد که همین‌طور هم شد. خلاصه به این صورت وارد دنیای موسیقی شدم. بعدا به راهنمایی دوستم رفتیم میدان بهارستان و یک ساز خریدیم به قیمت 300تومان. استادم صادق خان قدیمی‌نواز بود و نت هم می‌دانست. گفتم به من هم از روی نت یاد بده و قبول کرد. 6-5 ماهی گذشت حس کردم صدای ساز دیگران و نحوه نواختن‌شان از من بهتر است.

داستان‌ساز من

به ذهنم رسیدکه خودم یک ساز بسازم که آن هم داستان دارد. پوریا خنده‌ای می‌کند و ادامه می‌دهد: یک کنده چوب خشک پیدا کردم که یک نفر از آن به‌عنوان صندلی استفاده می‌کرد. گفتم این کنده را می‌خرم و یک صندلی نو می‌دهم. خلاصه معامله انجام شد و آوردم خانه. با چکش و قندشکن ‌سازی درست کردم که به لعنت خدا هم نمی‌ارزید! حالا پیش خودم فکر می‌کردم که شق‌القمر کرده‌ام و ساز عالی ساخته‌ام. استاد که دید شروع کرد به تعریف و تمجید و به‌به و چهچه کردن.

گفت که شاهکار کردی و ساز خوبی درست کردی.الان در میان نسل جدید نوازنده زیاد است و سازنده اصلا نداریم و به هر ترتیب من را تشویق کرد که به ساختن ساز بپردازم.دومی را هم که می‌خواستم بسازم، چون وارد نبودم و استادی نداشتم و نمی‌دانستم چکار کنم، اول شکل بیرونی را درآوردم و داخلش را خالی کردم. چون برش مشکل بود، کمی از دهنه را هم خالی کردم و همین‌طور پیش رفتم.

آخر دیدم چیزی از چوب و ساز باقی نمانده! این مسئله باعث شد که به این فکر بیفتم که یک‌تکه‌سازی کنم. یک‌تکه‌سازی تار در تاریخ موسیقی ایران رایج نبوده است. من ابداعاتی صورت دادم و مدل جدیدی از ساختن ساز را ارائه کردم. به خاطر مشکلاتی از موسیقی و ساز دور افتادم، تا سال 1353 که مجددا رفتم سراغ ساز و موسیقی. باز از نوازندگی شروع کردم ولی از سازندگی سر درآوردم. این مسئله چندین بار تکرار شد.

درس و مشق موسیقی

سال 1355 در هنرستان موسیقی ثبت‌نام کردم که ساختمانش در خیابان فلسطین فعلی بود. اول برای نواختن رفتم. وقتی ساز دست‌ساز خودم را دیدند، همان تعریف و تمجیدهای قبلی تکرار شد. مرحوم دکتر فرشاد که رئیس هنرستان بود و بزرگانی چون آقای صالحی، ظریف، بحدانی و شهنازی همه گفتند نوازنده همه رقم زیاد داریم و برو سراغ سازندگی ساز. البته خیلی کمکم کردند و وقت زیادی برایم گذاشتند تا کار یاد بگیرم.

در همین مراحل اولیه بود که فهمیدم موسیقی دنیای غریبی است و من راه زیادی پیش رو دارم.بعدا با استاد سلیمان روح افزا در سال 56، 57 آشنا شدم. ایشان نوازنده چیره دست و نت‌نویس بود که 7دستگاه موسیقی ایرانی را تدوین کرده است. من کار عملی را در حقیقت از ایشان یاد گرفته‌ام. نتیجه کار عملی من این شد که از نوازندگی فاصله گرفتم.

این را هم اضافه کنم که اگر کسی به مدت طولانی سراغ ساختن برود، بعد از مدتی به خاطر استفاده از مغار و چکش و سایر ابزار، خاصیت ارتجاعی دستانش کمتر می‌شود و نمی‌تواند تکنیک‌هایی مثل انگشت پرانی و چرخش مچ را به خوبی اجرا کند. ایشان با استاد یحیی ارتباط نزدیک داشت و همچنین شاگرد خود یحیی. من هم به طور مستقیم شاگرد یحیی شدم و راه و روش او را تا به امروز ادامه داده‌ام و فنون یحیی را عینا پیاده می‌کنم.

استاد بزرگ

از یوسف خان می‌خواهم درباره استاد یحیی که تعلق خاطر فراوانی به او دارد، کمی توضیح بدهد. می‌گوید: از زندگینامه‌اش چیز زیادی نمی‌دانم. ولی سازنده بسیار ماهری بوده که مانند او در تاریخ سازسازی ایران وجود ندارد. من خودم براساس مدل کاری یحیی کار کردم. می‌شود گفت میکل‌آنژ موسیقی ایران در این حوزه است. اسم اصلی یحیی، آوانس آبکاریان و مسیحی کاتولیک بود. نام یحیی هم در بین مسلمانان، مسیحیان و یهودیان محترم است.

به‌ظاهر ایشان حساسیت داشته‌اند که خودشان را با عنوان یحیی مسیحی معرفی کنند و در ساخته‌هایش این نام دیده می‌شود. وی قصد داشته بگوید که من نه یهودی‌ام و نه مسلمان. یحیی در سال 1310 و زمانی که 56 سال داشته فوت کرد. زمانی که عضو هیات‌مدیره هنرستان موسیقی بودم، با اساتیدی همچون امیرعطایی، فرمان مرادی، محمود فرهمند، آقای جزایری و دیگر دوستان آرامگاهش را در کلیسای وانک اصفهان پیدا کردیم و به شکل مناسب درآوردیم و روی سنگ قبرش مهر خودش را حک کردیم.

مهارت

از استاد پوریا تعداد شاگردانش را سوال می‌کنم؛ می‌گوید: دو دسته هستند، گروهی تئوری و گروهی عملی. یکی از راه می‌رسد و سازش را می‌آورد و درباره کوک، صدا و. . . می‌پرسد. ما هم بررسی می‌کنیم و اشکالاتش را برطرف می‌کنیم. یکی هم آمده جلوی خانه خوابیده و خاک کارگاه را خورده. (به دو شاگردش اشاره می‌کند) اینها 8،7 نفر هستند.

حتی از اصفهان و کرمانشاه شاگردان خوب و هنرمندی دارم که درجه یک هنری دارند و روی ساخته‌های‌شان حساب می‌کنم. چیره‌دستی و مهارت بستگی به استعداد و همت هنرآموز دارد. برای هنر نمی‌توان زمان و مکان مشخص کرد. یک چوپان چنان آوازی می‌خواند که دشت می‌لرزد. مانند آقای زارع که با من کار می‌کند و کارش بسیار قوی و درخور است؛ یا آقای مدیرروستا که جزو بهترین‌هاست.

تار، تخصص من است

از استاد می‌پرسم که غیر‌ از تار، ساز دیگری هم می‌سازد یا خیر؟ جواب می‌دهد: تخصص اصلی من تار است و ساز دیگری نمی‌سازم. کار اصلی من این است. سازهای دیگر را هم می‌توانیم درست کنیم ولی از تخصص خارج نمی‌شوم. تار، شاه ساز موسیقی ایرانی است و ساز ملی ماست. شناخت موسیقی سنتی با تار است چون بسیار اصیل و مهم است. از تعداد نمایشگاه‌هایش می‌گوید: نمایشگاه زیاد بوده مخصوصا در دانشگاه تهران که تقدیرنامه هم گرفته‌ام.

سازهای من را روی هوا می‌برند و امکان جمع‌آوری برای برگزاری نمایشگاه میسر نیست. کسانی که از من ساز می‌خواهند همین حالا 3،2 سال توی نوبت ایستاده‌اند. الان نوبت دهی من پر شده است و نزدیک یک سال است که سفارش خیلی کم قبول می‌کنم. 70ساز من به آمریکا رفته؛ 60عدد هم سر از کانادا درآورده که همگی خریده و برده‌اند. حدود 30ساز هم در اروپاست. نزدیک به 400ساز ساخته‌ام که 21 تای آنها یک تکه است.

الان تار یک تکه کم درست می‌کنم چون با این سن و سال ساختنش یک کارستان است. استاد به هنرمندانی اشاره می‌کند که از خودش ساز خریده‌اند و استفاده می‌کنند.حسین علیزاده، جلیل شهناز، ارشد طهماسبی، فرهنگ شریف و دیگران. نسل جدید اکثرشان ساز من را دارند. در بیشتر کنسرت‌ها ساخته‌هایم مورد استفاده قرار می‌گیرد. قیمت سازها هم گران است و در بازار 40،30میلیون تومان قیمت می‌خورد.

دست خودم 40میلیون ارزش دارد ولی وقتی که دست به دست می‌گردد قیمت بالاتر می‌رود. یاسر اضافه می‌کند که استاد فقط به نوازنده‌های زبردست و متبحر ساز می‌دهند و همه نمی‌توانند از این مهم بهره‌مند شوند. افراد شناخته شده و متخصص این امتیاز را دارند. فقط پول ملاک نیست، برای استاد پوریا هنر و مهارت ملاک و معیار اصلی است.

اشکالات

استاد از مشکلات پیش رو کمی دلخور است: آقاجان چوب خوب نداریم. من چند سال پیش در رادیو فرهنگ گفتم روزی می‌رسد که باید از افغانستان چوب وارد کنیم. بماند که ساختن ساز را ماشینی کرده‌اند و کاریکاتوری به نام ساز را به مردم عرضه می‌کنند. حالا اگر ارزان بدهند عیبی ندارد، ولی همان راهم گران می‌فروشند.

ساز من اگر 30میلیون است، تک است و بر مبنای یحیی ساخته شده. تضمین می‌دهم اگر کسی نخواست بیاید پس بدهد؛ اما کار ما عمده‌سازی و عمده‌فروشی نیست. قبلا ماهی دو ‌ساز درست می‌کردم، الان سالی 3،2 تا بیشتر نمی‌شود. ساز را نباید سنبل کرد. این خیانت است، ساز ملی ما روح دارد و با ما صحبت می‌کند.

هنر و اصالت

می‌پرسم حرفه شما یک هنر- صنعت است؟ در جوابم می‌گوید: سوال خوبی کردی جوان! یک جا هنر است یک جا صنعت. از لحاظ حجم‌شناسی، صنعت است و از نظر ابعاد و کیفیت صدا؛ هنر. ولی بیشتر به سمت هنر متمایل است. از بین سازهای دیگر به کمانچه علاقه‌مند است. ویولن را یک ساز قوی می‌داند ولی می‌گوید کمانچه اصیل‌تر است، البته برای خارجی‌ها ویولن مقبول‌تر است و در آهنگ‌های ایرانی خیلی به کار گرفته می‌شود. درباره نوع استفاده عموم می‌افزاید: سلیقه‌ها متفاوت است.

عده‌ای تار را دوست‌ دارند و گروهی اصلا خوش‌شان نمی‌آید. یکی کمانچه و قانون و سه‌تار را دوست دارد، دیگری ویولن، گیتار و پیانو. سلیقه‌ها متفاوت است ولی هنر یکی است. به قول مولانا: خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست/ از کجا می‌آید این آوای دوست‌‌/ های گردش‌های چرخ است اینکه خلق / می‌نوازندش به طنبور و به حلق/ ما همه ابنای آدم بوده‌ایم/ در بهشت این نغمه‌ها بشنوده‌ایم/ بر سماع راست هر تن چیر نیست / طعمه هر مرغکی انجیر نیست...

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/YHJ1ET2A
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
مشاوره کسب و کارآزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینچک صیادیتور اماراتدوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکخرید نهال گردوماشین ظرفشویی بوشدوره رایگان Network+سریال جنگل آسفالتکفش مردانهتلویزیون شهریMEXCتبلیغات در گوگللپ تاپ قسطیآی نودانلود رمانآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلگیفت کارت استیم اوکرایناسکرو کانوایرخرید لایک اینستاگرامپنجره دوجدارهخدمات سئولوازم یدکی تویوتاکولر گازی جنرال شکارنرم‌افزار حسابداریاجاره خودرو در دبیست مدیریتیواردات و صادرات تجارتگرامخرید آیفون 15 پرو مکستجارتخانه آراد برندینگواردات از چینتعمیر گیربکس اتوماتیکخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلخرید قسطیاپن ورک پرمیت کاناداتعمیر گیربکس اتوماتیک در مازندرانورمی کمپوستچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانقیمت تیرآهن امروزمیز تلویزیونتعمیر گیربکس اتوماتیکتخت خواب دو نفرهخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختدندانپزشکی سعادت آبادتور استانبولنرم‌افزار حسابداری رایگانتور استانبول
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه