یک لحظه چشمان خود را ببندید و تصور کنید به دنبال خرید یک کالای خاص وارد یک فروشگاه بزرگ می شوید. در سناریوی اول، راهروها تاریک و بدون هیچ تابلوی راهنمایی هستند. اجناس به هم ریخته و نامرتب روی قفسه ها تلنبار شده اند. فروشنده ای برای پاسخ به سوالات شما پیدا نمی شود و شما پس از چند دقیقه سردرگمی، با کلافگی فروشگاه را ترک می کنید.
حالا سناریوی دوم را تصور کنید. از لحظه ورود، یک نورپردازی گرم و چیدمانی چشم نواز به شما خوشامد می گوید. راهروها با تابلوهای واضح مشخص شده اند و شما به راحتی به بخش موردنظر خود می رسید. اجناس با سلیقه چیده شده اند و اطلاعات کامل هر محصول در کنار آن قرار دارد. یک فروشنده خوش برخورد هم آماده است تا با لبخند به سوالات شما پاسخ دهد و شما را تا پای صندوق همراهی کند.
در دنیای امروز سایت شما دقیقا همان فروشگاه است. بسیاری از کسب وکارها صرفا برای داشتن یک آدرس اینترنتی، وب سایتی راه اندازی می کنند و نتیجه کارشان چیزی شبیه به همان فروشگاه اول می شود: یک فضای دیجیتال متروکه که بازدیدکنندگان را فراری می دهد اما یک وب سایت موفق، یک خانه دیجیتال است؛ فضایی که معماری آن با دقت طراحی شده تا به مهمانانش حس خوشایندی بدهد و آنها را قدم به قدم به سمت هدفی مشخص هدایت کند.
ساختن چنین خانه ای نیازمند رعایت اصولی دقیق است. ما در این مقاله، قصد داریم ستون های اصلی این معماری هوشمند را با هم بررسی کنیم. پس با ما همراه باشید تا ماجراجویی مان را شروع کنیم.
نقشه راهی به نام تجربه کاربری (UX)

اولین و بنیادی ترین عنصر یک وب سایت موفق، چیزی است که کاربران معمولا آن را نمی بینند، اما در صورت نبودنش، فورا آن را حس می کنند: تجربه کاربری است.
تجربه کاربری همان نقشه و طرح اولیه ساختمان شماست. پیش از آنکه به رنگ دیوارها یا مدل مبلمان فکر کنید، باید مطمئن شوید که نقشه ساختمان منطقی است. آیا مهمان به راحتی می تواند مسیرش را از ورودی به پذیرایی و سپس به اتاق ها پیدا کند؟ آیا آشپزخانه در جای درستی قرار گرفته است؟ در یک وب سایت، این سوالات به این شکل مطرح می شوند: آیا منوی سایت واضح و قابل فهم است؟ آیا کاربر به سادگی می تواند صفحه تماس با ما یا لیست محصولات را پیدا کند؟
پس قبل از هر چیز، مانند یک معمار فکر کنید. خودتان را جای کاربر بگذارید و سفر او را در سایت تان شبیه سازی کنید. هدف اصلی او چیست؟ ساده ترین و سریع ترین مسیر برای رسیدن به آن هدف کدام است؟ پاسخ به این سوالات، اسکلت وب سایت شما را می سازد؛ اسکلتی که اگر محکم و منطقی بنا شود، بقیه عناصر به زیبایی روی آن سوار خواهند شد.
مطلب مرتبط: شخصی سازی وب سایت برند؛ چالش ها و راهکارها
لباس برند در طراحی بصری (Visual Design)

اگر تجربه کاربری اسکلت ساختمان شما باشد، طراحی بصری دکوراسیون داخلی، رنگ دیوارها و نورپردازی آن است. این همان چیزی است که در ثانیه های اول، قلب بازدیدکننده را به دست می آورد یا او را دلزده می کند. انسان ها موجوداتی بصری هستند و قبل از آنکه حتی یک کلمه از محتوای شما را بخوانند، طراحی سایت شما را قضاوت می کنند.
طراحی بصری فقط به معنای زیبا بودن نیست؛ بلکه به معنای انتقال هویت و احساس درست است. وب سایت یک شرکت حقوقی باید حس اعتماد، جدیت و حرفه ای بودن را منتقل کند و احتمالا از رنگ های سنگین و فونت های کلاسیک بهره می برد. در مقابل، وب سایت یک مهدکودک باید سرشار از رنگ های شاد، تصاویر بازیگوشانه و فونت های دوستانه باشد تا حس شادی و امنیت را به والدین القا کند.
یکپارچگی در طراحی، نکته کلیدی دیگر است. استفاده از یک پالت رنگی مشخص، فونت های هماهنگ و سبک یکسان در تصاویر، به برند شما یک شخصیت واحد و قابل تشخیص می بخشد. این کار باعث می شود کاربر در تمام صفحات سایت، حضور منسجم برند شما را حس کند و این حس، به مرور زمان اعتماد ایجاد می کند.
محتوای جذاب و لحن گفت وگو

بازدیدکننده به لطف معماری خوب شما مسیرش را پیدا کرده و از دکوراسیون زیبای فضا لذت برده است. حالا نوبت آن است که شما به عنوان میزبان، با او حرف بزنید. محتوای متنی سایت شما، صدای برند شماست. این صدا می تواند خشک، رسمی و ربات گونه باشد یا گرم، صمیمی و انسانی.
متاسفانه بسیاری از سایت ها گزینه اول را انتخاب می کنند. آنها صفحات خود را با جملات کلیشه ای، اصطلاحات فنی پیچیده و متونی پر می کنند که فقط درباره خودشان و افتخارات شان حرف می زند. این مانند میزبانی است که به جای خوشامدگویی به مهمان، فقط از خودش تعریف می کند.
یک محتوای عالی، یک گفت وگوی دوطرفه است. به جای استفاده بیش از حد از کلمه «ما»، از کلمه «شما» استفاده کنید. به جای صحبت درباره ویژگی های فنی محصول، درباره مزایایی که برای مشتری دارد حرف بزنید. مستقیما به مشکلات و نیازهای او اشاره کنید و نشان دهید که راه حل را در دست دارید. داستان بگویید. داستان شکل گیری برندتان، داستان موفقیت یکی از مشتریان تان یا داستان چالشی که محصول شما آن را حل می کند. داستان ها به جای منطق، احساسات را درگیر می کنند و این همان چیزی است که در ذهن باقی می ماند.
لحن این گفت وگو نیز باید با هویت بصری شما هماهنگ باشد. اگر طراحی شما مدرن و جسورانه است، لحن نوشتارتان هم باید همین طور باشد. اگر طراحی شما حس آرامش و طبیعت را القا می کند، محتوای شما نیز باید آرام و متین باشد. این هماهنگی، تصویری قدرتمند و یکپارچه از برند شما در ذهن مخاطب می سازد.
طراحی واکنش گرا

بیایید به مثال فروشگاه برگردیم. تصور کنید فروشگاه زیبای شما یک در ورودی اصلی برای افرادی دارد که پیاده می آیند، اما امروز بیشتر مشتریان شما با اتومبیل های کوچک و مدرن به بازار می آیند و شما هیچ ورودی مناسبی برای آنها در نظر نگرفته اید. چه اتفاقی می افتد؟ آنها به سادگی به فروشگاه بعدی می روند.
در دنیای دیجیتال، آن اتومبیل های کوچک، همان گوشی های هوشمند هستند. امروزه اکثریت غالب کاربران، وب سایت ها را با موبایل خود مرور می کنند. وب سایتی که واکنش گرا (Responsive) نباشد، یعنی نتواند ظاهر خود را به شکلی هوشمندانه با اندازه کوچک صفحه نمایش موبایل تطبیق دهد، مانند همان فروشگاه بدون ورودی مناسب است.
طراحی واکنش گرا دیگر یک گزینه لوکس یا یک ویژگی جانبی نیست. این یک ضرورت مطلق و یکی از پایه ای ترین نشانه های احترام به مخاطب است. وب سایت شما باید در هر دستگاهی، از یک مانیتور بزرگ رومیزی گرفته تا کوچک ترین گوشی هوشمند، به بهترین و خواناترین شکل ممکن نمایش داده شود. این انعطاف پذیری، خانه دیجیتال شما را برای همه و در هر شرایطی، قابل دسترس و مهمان نواز می کند.
دعوت به اقدام شفاف و موثر

مهمان شما وارد خانه دیجیتال تان شده، از نقشه و دکوراسیون لذت برده، با صدای گرم شما به گفت وگو نشسته و از هر دستگاهی که داشته به راحتی از فضا استفاده کرده است. سفر او بسیار لذت بخش بوده. خب، حالا چه؟ شما او را به اینجا دعوت کرده اید تا چه کاری انجام دهد؟
مطلب مرتبط: 15 وب سایت برتر حوزه تجارت و کسب و کار
آخرین ستون این معماری، اما شاید مهمترین آنها از نظر کسب وکار، «دعوت به اقدام» یا Call to Action (CTA) است. این همان تابلوی راهنمایی است که به مهمان می گوید قدم بعدی چیست. بدون یک دعوت به اقدام واضح، کاربر در سایت شما سرگردان می ماند و حتی اگر از تجربه خود راضی باشد، نمی داند شما از او چه می خواهید و در نهایت صفحه را می بندد.
سخن پایانی
یک وب سایت قدرتمند، مجموعه ای از کدهای برنامه نویسی و چند عکس زیبا نیست. بلکه یک اکوسیستم زنده و پویاست که بر پنج ستون معماری هوشمندانه بنا شده است: نقشه راهی به نام تجربه کاربری، لباسی به نام طراحی بصری، صدایی به نام محتوای جذاب، انعطافی به نام واکنش گرایی و مقصدی به نام دعوت به اقدام.
وقتی این پنج عنصر دست در دست هم می دهند، خانه دیجیتال شما دیگر فقط یک مکان برای بازدید نیست؛ بلکه به فضایی برای تجربه کردن و ساختن رابطه تبدیل می شود. فضایی که بازدیدکنندگان با خوشحالی وارد آن می شوند، به راحتی در آن گردش می کنند، از مصاحبت با شما لذت می برند و در نهایت با رغبت، دعوتی را که برای شان در نظر گرفته اید، می پذیرند. این همان معماری است که به جای جذب کلیک های گذرا، قلب های وفادار می سازد.
منابع: