شنبه, ۱۵ اردیبهشت(۲) ۱۴۰۳ / Sat, 4 May(5) 2024 /
           
فرصت امروز

ماجرای عاشقانه منجر به جرح

7 سال پیش ( 1395/8/27 )
 

خراب است عزیز من، خراب است. صحبت امروز و دیروز نیست. من سال ها تو این راسته با این سن کم کار کردم و بحث امروز و دیروز نیست، من مدت هاست روی خوش بازار را با چشم خودم ندیدم. از این مغازه به آن مغازه دنبال مشتری. این کار آن کار، فایده نداشته است. گفتند مجتمع یعنی جایی که همه هستند و این طوری مشتری بیشتر سر و کله اش پیدا می شود و سود شما بالا می رود و از این وعده هایی که همه ما هر روز می شنویم.

آمدیم زحمت کشیدیم، دکور زدیم، جنس آوردیم خلاصه جان کندیم و خون دل خوردیم باز نشد که نشد. اصلاً انگار قرار نیست درست شود. نمی شود ما یک روز صبح با خیال راحت و بی فکر و خیال از خواب بیدار شویم. البته همه اش بازار و کار و کاسبی نیست به قول قدیمی ها خاصیت زندگی به همین دردسرها و مشکلات است اما مال ما دیگه آخر داستان است.

همه چیز بهم گره خورده و مشکلات بیشتر از قبل دارد فشار می آورد. در همین هفته ای که گذشت سه تا چک برگشتی داشتم. نمی چرخد خب. چک ها مال یک بازاری دیگه بود که من هم به یک بازاری دیگر داده بودم. همه مان برای هم بهانه می آوریم که بازار خراب است. واقعاً  کی قرار است حال ما بهتر شود؟

اینها بخشی از حرف های یکی از کسبه مرکز خریدی است که ظاهراً سال ها تجربه بازار دارد و روز خوش ندیده. ما قبلاً هم در این ستون به بیان دغدغه های اهالی بازار پرداختیم اما داستان این بار فرق داشت. مدل خاصی صحبت می کرد. می خندید و گریه می کرد. بریده بریده حرف می زد. موقع حرف زدن هی شانه ام را می  گرفت، پشت سر هم می گفت می فهمی؟ حالیت هست؟

سیگار را داخل جوب می اندازد و مدتی خیره نگاهم می کند. دنبال چیزی در سرش می گردد احتمالاً. شروع می کند که قبل از آمدن به مرکز خرید در راسته خیابان فردوس مغازه داشته و آن روزها ظاهراً اوضاع بهتر بوده است. روزی یک مشتری به داخل مغازه پا می گذارد و قیمت چند جنس را می پرسد. مشغول بررسی لباس ها بوده که پسری با حالت عصبی و جنون آمیز وارد مغازه می شود و شروع به فحاشی می کند.

داد و بیداد راه می اندازد و چند تا از آیینه ها و شیشه پیشخوان را می شکند. مشتری که خانمی بوده به داخل یکی از اتاق های پرو فرار می کند و در را از داخل قفل می کند. به همراه چند نفر از دوستان و همکارانش با مرد درگیر می شوند و سعی می کنند او را از مغازه بیرون بیندازند. در این فاصله با پلیس هم تماس گرفته می شود.

در فاصله میان آمدن پلیس و نگه داشتن فرد خاطی بیرون از مغازه، مرد چاقویی از جیب خود بیرون می آورد و یکی از مغازه داران را مجروح می کند، به داخل مغازه می دود و شیشه های پرو را می شکند و زن را از داخل آن بیرون می کشد.

به این قسمت که می رسیم دیگر به من نگاه نمی کند و سیگار دیگری روشن می کند.

تا ما برسیم داخل مغازه چند تا چاقو به خانمِ زده بود. پلیس که رسید یارو را گرفتند. آمبولانس آمد، داستانی شده بود تو مغازم. نمی دانستم چه کار کنم. ضارب گریه می کرد و به زمین و زمان فحش می داد. زن به بیمارستان نرسیده تمام کرده بود. نمی دانستیم کجا را جمع کنیم و به کی برسیم. چند روزی گذشت شوک و حیرت فردوس را احاطه کرده بود. همه درباره واقعه آن روز حرف می زدند و مشتری ما هم پریده بود.

روزی یکی از پلیس هایی که در حادثه حضور داشت آمد مغازه. می گفت با لباس و ماشین شخصی آمدم که بیشتر از این برای کاسبی ات مشکلی پیش نیاید. تعریف کرد که داستان آن روز باز یک ماجرای عاشقانه بوده و طرفین درگیر یک مثلث خطرناک شده بودند. ظاهراً ضارب مقتول را دنبال کرده و از بخت بد ما به مغازه رسیده.

علاقه ای نداشتم تا بیشتر از این درگیر جزییات ماجرا شوم. همیشه قصه یک چیز است و درگیری ها مشابه. تنها تفاوت در خروجی ماجراست. یک نفر غمگین می شود و کناره گیر، دیگری پرخاشگر و خطرناک. تعریف می کند که آنجا دیگه جای کاسبی نبود. مغازه بین اهالی معروف شده بود به مغازه ساناز. ساناز اسم همان خانم مقتول بود.

هر کسی تو می آمد می پرسید: خانم را کجا زد؟ این مانتو روز حادثه هم بود؟ خسته شده بودیم. تخلیه کردیم. چرخیدم و به مرکز خرید رسیدیم. الان هم بازاری نداریم. حال مان هم خوش نیست. کار و کاسبی شما که تو روزنامه کار می کنید خوبه؟ شما حقوق بگیرید اوضاع تان برنامه مشخص دارد. حساب کتاب دارد.

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/GtzXYpkl
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
مشاوره کسب و کارآزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهتخت خواب دو نفرهلایک اینستاگرام ارزانخرید از چینتور استانبولخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختآژانس تبلیغاتیچک صیادیتور اماراتدوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکخرید نهال گردوماشین ظرفشویی بوشدوره رایگان Network+سریال جنگل آسفالتکفش مردانهتلویزیون شهریMEXCتبلیغات در گوگللپ تاپ قسطیآی نودانلود رمانآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلگیفت کارت استیم اوکرایناسکرو کانوایرخرید لایک اینستاگرامپنجره دوجدارهخدمات سئولوازم یدکی تویوتاکولر گازی جنرال شکارنرم‌افزار حسابداریاجاره خودرو در دبیست مدیریتیواردات و صادرات تجارتگرامخرید آیفون 15 پرو مکستجارتخانه آراد برندینگواردات از چینتعمیر گیربکس اتوماتیکخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلخرید قسطیاپن ورک پرمیت کاناداتعمیر گیربکس اتوماتیک در مازندرانورمی کمپوستچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانقیمت تیرآهن امروزمیز تلویزیونتعمیر گیربکس اتوماتیک
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه