چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت(۲) ۱۴۰۳ / Wed, 8 May(5) 2024 /
           
فرصت امروز

یکی از پیش نیازهای مهم ارتقای اقتصادی، برخورداری از نیروی کار توانمند، باهوش و خلاق در کنار نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده است. کشورهای پیشرفته و توسعه یافته به دلیل فراهم کردن بسترهای مناسب برای استفاده از ظرفیت بالقوه سرمایه انسانی در بستر جهانی شدن و حصول به اقتصاد دانش بنیان، تبدیل به مقصد مهاجرت نخبگان (سرمایه انسانی) از کشورهایی شده اند که به دلایل مختلف در استفاده هدفمند از ظرفیت بالقوه سرمایه انسانی خود در جهت تحقق اهداف اقتصادی موفق نبوده اند؛ موضوعی که به عنوان یک مشکل مهم و پنهان در حال حاضر جامعه ما را تهدید می کند که البته آثار و نتایج آن نیز در اقتصاد کشور تا حدودی روشن و هویدا است. موضوعاتی مانند اتخاذ تصمیمات خلق الساعه و غیرهدفمند، ادغام و انتزاع های پرهزینه دستگاه ها و وزارتخانه ها، گسترش دستگاه های عریض و طویل اداری کم خاصیت، عدم چابکی و فعالیت دستگاه های مولد، تکرار اشتباهات یکسان در زمان های مختلف و در نهایت افزایش هزینه تولید و کاهش کیفیت محصولات از جمله فرآیندهایی است که از دل این مشکل زاییده می شوند.

یکی از نگرانی های جدی موجود برای کشور در حال حاضر، کمرنگ شدن یا عدم حضور نخبگان در فرآیندهای سیاستگذاری و اجرای برنامه های اقتصادی کشور است؛ موضوعی که هزینه های آن به مراتب بیش از سرمایه های مادی و خروج ارز و سکه می تواند کشور را تحت تاثیر قرار دهد. این موضوع (حذف نخبگان) اگرچه در همه ابعاد جامعه می تواند نگران کننده باشد، در مقوله اقتصادی از جهاتی نگرانی ها را بیشتر می کند؛ چراکه این حوزه ارتباط مستقیمی با روند توسعه اقتصادی کشور و نظام معیشت جامعه دارد. به قولی، عدم تامین معاش مساوی است با تهدید یا از بین رفتن معاد. لذا تبعات آن هم سریعا دامان جامعه را می گیرد، به خصوص برای جوامع کوتاه مدتی مثل جامعه ایرانی.

هزینه و فایده تجارت نخبگان

در کشور ما تقریبا اکثریت قریب به اتفاق عقلای قوم به حضور نخبگان در مصادر امور مهم اتفاق نظر دارند، ولی در عمل نتایج و خروجی آن بسیار متفاوت، ناچیز و در مواردی بسیار نگران کننده است؛ چون روزانه در اخبار و گزارش های منتشرشده ابعاد تازه ای از خروج نخبگان، بی تفاوتی آنها نسبت به تصدی مسئولیت های مختلف و... در حوزه های مختلف را مشاهده می کنیم و این امر نشان می دهد که روند خسارت متاسفانه می تواند استمرار داشته باشد. این استمرار به خصوص در شرایط خاص کشور یعنی شرایط تحریم می تواند بسیار خسارت بارتر هم باشد. روند مهاجرت، حذف و خروج نخبگان در شرایط اقتصادی تحریمی عملا خسارت های به مراتب بالاتری از شرایط عادی اقتصادی را به همراه دارد؛ چراکه اصولا تمایز توان تشخیص و تدبیر امور در شرایط سخت است که قابلیت یک نخبه را نسبت به یک فرد عادی متمایز می کند و او را برجسته می سازد.

یک نخبه اقتصادی اگرچه ممکن است فی نفسه از امکانات مادی زیادی برخوردار نباشد ولی با استفاده از خلاقیت و توان ذهنی خود می تواند ضریب موفقیت بسیار بالایی را برای یک نهاد، سازمان و حتی کشور فراهم سازد. ممکن است با حذف یک نفر در یک دستگاه و سازمان، شما بتوانید به صورت نامحسوس زمینه انفعال، حذف و نابودی یک مزیت را برای یک کشور فراهم نمایید؛ در حالی که در ذهن خود متصور می شوید که یک فرد را حذف کرده اید. امروزه استراتژی اقتصادهای توسعه یافته به استفاده از همین افراد متکی شده و آنها توانسته اند با کمترین هزینه، بیشترین انتفاع را نصیب این کشورها نمایند. به همین سبب است که چشم اندازهای توسعه در جهان با وجود همین نخبگان به برنامه های 10 ساله در تحولات بنیادین و همه جانبه ختم می شود و می توانند یک کشور را به اصطلاح از این رو به آن رو کنند؛ موضوعی که نمود عینی آن در اقتصاد مالزی و برخی کشورهای دیگر مثل برزیل به خوبی قابل مشاهده است. بر این اساس حتی می توانند چشم اندازهایی تا نیم قرن را با کمترین میزان انحراف از برنامه در آینده پیش بینی و برنامه ریزی کنند. آنچه در اقتصاد کشورهایی نظیر آلمان، سوئد و ایالات متحده آمریکا قابل مشاهده است.

در یک مطالعه عینی در کشور سوئد، اگرچه تعداد ایرانیان ساکن در این کشور، کمتر از یک درصد این جامعه (کمتر از 85 هزار نفر) را تشکیل می دهند، اما بخش مهمی از نیروهای مولد، متخصص و موثر اقتصادی این کشور را همین افراد (نزدیک به 4 درصد مسئولیت های مهم اجرایی را) در اختیار دارند. این مصادر شامل وزیر، وکیل، نماینده پارلمان، رئیس حزب، مدیرکل، رئیس سازمان، مدیر یا معاون استارت آپ، پزشک و متخصص، استاد دانشگاه و کارشناسان ارشد و خبره را دربر می گیرند.

شما با مطالعه شرایط شغلی این افراد متوجه می شوید که هر کدام از آنها چگونه توانسته اند با پشتکار، تلاش و ایده پردازی خلاقانه چه نقش مهمی را در روند بهبود امور بنگاه خود داشته باشند؛ حال آنکه همین افراد شاید از کمترین امکانات و شرایط برای ابراز توانمندی خود در داخل کشور بهره مند نبوده اند. با بررسی روحیات و رفتار این افراد و شناخت نسبی حداقلی از شرایط موجود دستگاه های اجرایی و بخش های عمومی داخل کشور تقریبا می توان این ادعا را مطرح کرد که اکثر این افراد در داخل حتی از کمترین بخت و اقبال ممکن برای تصدی مسئولیت های مشابه برخوردار نیستند و این موضوع یعنی خسارت بزرگ برای کشور. البته این موضوع فقط شامل حال نخبگان ایرانی خارج از کشور نمی شود، بلکه در مورد نخبگان داخلی از جهاتی مهمتر و گسترده تر هم هست. بنابراین این سرمایه های داخلی به جای آنکه عمر خود را صرف فعالیت و تلاش برای انجام خدمت به مردم نمایند بیشتر گرفتار مباحث حاشیه ای و تامین شرایط معیشت و رفاه نسبی خود و خانواده شده اند. به تعبیری، نورافکنی که می توانست یک شهر یا کشور را روشن کند اکنون در یک اتاق دارد می سوزد.

در حال حاضر، مصادیق مشابهی از موضوع عدم توجه و اقبال مناسب به نخبگان در دستگاه های اجرایی کشور به چشم می خورد که لازم است مورد توجه همگان قرار گیرد. هم اکنون بسیاری از ظرفیت های اقتصادی کشور به سبب وجود همین آسیب مهم، معطل مانده است و یا به صورت نیمه فعال روزگار می گذرانند؛ به طوری که به جای سوددهی و رفع مشکل، خود به یک مشکل جدید برای کشور تبدیل شده اند. این شرایط منتهی می شود به شرکت ها و بنگاه ها و دستگاه هایی که از نظر عده و تعداد زیاد هستند ولی از نظر بهره وری واقعی و عینی در شرایط نامطلوبی قرار دارند. در حوزه اداری هم مشکل به این شکل خود را نشان می دهد که دستگاه ها و نهادهایی وجود دارند که به سبب عدم گردش نخبگان و عدم تصدی مسئولیت های مهم توسط این افراد به مغاک فراموشی سپرده شده اند و فقط هزینه ساز شده اند. به قول مرحوم فردوسی که می فرماید: از ایشان بجز نام هیچ نشنیده ام. در این شرایط اگر نهادها و دستگاه هایی مثل بنیاد ملی نخبگان نتوانند برنامه و سیاست جامعی برای حفظ و حراست از وجود نخبگان در کشور و جذب و گردش منظم آنها در دستگاه های اجرایی تدوین نماید و نهادهای مختلف اجرایی را مجاب نماید که ظرفیت ها و برنامه های خود را به سمت کشف و فعال سازی ظرفیت نخبگان ببرند، دیگر چه انتظاری می توان حداقل از این دستگاه مرتبط داشت؟ اگرچه معتقدم که این مشکل فرادستگاهی محسوب می شود ولی این دستگاه می تواند نقش بایسته خود را داشته باشد.

امروزه تجربه حضور نخبگان در کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که آنها چگونه با شیوه های مختلف موفق شده اند بستر را برای ورود نخبگان فراهم نمایند؛ به نحوی که یک نخبه خارجی حاضر است حتی با کمترین شرایط و منافع حداقلی، بار سفر بربندد و رحل اقامت در این کشورها بگستراند و چه منفعتی از این بالاتر که یک کشور با کمترین هزینه بتواند بیشترین جذب و بهره برداری را از یک نخبه داشته باشد که هزینه آن را از منظر مادی و معنوی، کشور مبدأ داده و سود آن به جیب کشور مقصد می رسد. آیا این نوع تجارت برای کشور مقصد از تجارت طلا ارزشمندتر نیست؟ و برای کشور مبدأ خسارتی بالاتر از این می تواند وجود داشته باشد؟

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/AvCKY9G4
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
مشاوره کسب و کارآزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهلایک اینستاگرام ارزانخرید از چینتور استانبولآژانس تبلیغاتیچک صیادیتور اماراتدوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکخرید نهال گردوماشین ظرفشویی بوشدوره رایگان Network+سریال جنگل آسفالتکفش مردانهتلویزیون شهریMEXCتبلیغات در گوگللپ تاپ قسطیآی نودانلود رمانآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلگیفت کارت استیم اوکرایناسکرو کانوایرخرید لایک اینستاگرامپنجره دوجدارهخدمات سئولوازم یدکی تویوتاکولر گازی جنرال شکارنرم‌افزار حسابداریاجاره خودرو در دبیست مدیریتیواردات و صادرات تجارتگرامخرید آیفون 15 پرو مکستجارتخانه آراد برندینگواردات از چینتعمیر گیربکس اتوماتیکخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلخرید قسطیاپن ورک پرمیت کاناداتعمیر گیربکس اتوماتیک در مازندرانورمی کمپوستچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانقیمت تیرآهن امروزمیز تلویزیونتعمیر گیربکس اتوماتیکتخت خواب دو نفرهخدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه