شنبه, ۱۱ مرداد(۵) ۱۴۰۴ / Sat, 2 Aug(8) 2025 /
           
فرصت امروز

در طول بیش از دو دهۀ گذشته، از سال ۱۳۸۱ تاکنون، صنعت برق ایران با یک چالش اساسی مواجه بوده است: کمبود سرمایه گذاری برای نوسازی و نگهداری زیرساخت ها. برآوردها نشان می دهد که تنها برای اورهال و حفظ تجهیزات موجود، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه نیاز بود، اما این بودجه هرگز به طور کامل تأمین نشد. امروز در سال ۱۴۰۴، نتیجهۀ این غفلت را به وضوح می بینیم: شبکه ای فرسوده، قطعی های مکرر برق، و صنایعی که با اختلال جدی در تولید روبه رو هستند. اما چرا چنین شد؟ این وضعیت چه پیامدهایی برای کشور دارد؟ و آیا می توان آن را تنها به تحریم ها یا کمبود بودجه تقلیل داد، یا باید به دنبال ریشه های عمیق تری در ساختار مدیریتی و فرهنگ سازمانی حاکم بر نهادهای دولتی و شبه دولتی گشت؟

ایران و بحران مدیریت انرژی

سوءمدیریت و برنامه ریزی کوتاه نگرانه

یکی از اصلی ترین دلایل این بحران، نبود نگاه بلندمدت در مدیریت منابع انرژی است. در بسیاری از سازمان های ایران، به ویژه آن هایی که زیرمجموعه دولت یا نهادهای عمومی هستند، تصمیم گیری ها بر اساس منافع کوتاه مدت صورت می گیرد، نه استراتژی های پایدار. مدیران اغلب ترجیح می دهند به جای سرمایه گذاری در پروژه های زیرساختی که نتایج آن ها سال ها بعد مشخص می شود، به اقداماتی با بازده سریع تر بپردازند. این نگاه، باعث شده که پیشگیری قربانی درمان شود؛ یعنی به جای نگهداری پیشگیرانه از تجهیزات، سالانه هزینه های گزافی صرف تعمیرات اضطراری و پاسخ به بحران های مقطعی شود.

کمبود شایسته سالاری و مدیریت غیرتخصصی

مسألۀ دیگر، حاکم بودن روابط بر ضوابط در انتصاب برخی مدیران صنعت برق و دیگر بخش های حیاتی کشور است. در بسیاری از موارد، مدیران نه بر اساس تخصص و تجربه، بلکه بر اساس وابستگی های سیاسی یا جناحی انتخاب می شوند. این موضوع منجر به تصمیم گیری های نادرست، مقاومت در برابر نوآوری، و عدم استفاده از ظرفیت های علمی و فنی داخلی می شود. برای مثال، تأخیر در به کارگیری فناوری های جدید تولید و توزیع برق، یا عدم برنامه ریزی برای تنوع بخشیدن به سبد انرژی (مانند توسعه انرژی های تجدیدپذیر) از نتایج همین مدیریت غیرحرفه ای است.

اگرچه تحریم های بین المللی بدون شک دسترسی ایران به فناوری های پیشرفته و منابع مالی جهانی را محدود کرده است، اما نباید همۀ مشکلات را به تحریم ها نسبت داد. کشورهای دیگری نیز تحت تحریم بوده اند، اما با مدیریت کارآمد، بخشی از چالش ها را کاهش داده اند. مسأله اینجاست که در ایران، تحریم ها گاهی بهانه ای برای توجیه ناکارآمدی سیستم های داخلی شده اند؛ در حالی که با برنامه ریزی بهتر، می شد از منابع داخلی، مشارکت بخش خصوصی، و همکاری با متخصصان بومی برای بهینه سازی شبکه برق استفاده کرد.

پیامدهای بحران برق برای اقتصاد و جامعه

این وضعیت، تبعات گسترده ای در پی داشته است. صنایع فلج شده اند: بسیاری از کارخانه ها، به ویژه صنایع انرژی بر مانند فولاد و پتروشیمی، با کاهش تولید و افزایش هزینه ها مواجه شده اند. این موضوع نه تنها اشتغال را تحت تأثیر قرار داده، بلکه صادرات و درآمد ملی را نیز کاهش داده است.

کیفیت زندگی مردم تنزل یافته: قطعی های مکرر برق در روزهای گرم تابستان یا سرمای زمستان، زندگی روزمره را دشوار کرده و نارضایتی عمومی را افزایش داده است. رشد اقتصادی کند شده: بدون انرژی پایدار، هیچ برنامه توسعه ای به درستی اجرا نمی شود. سرمایه گذاران داخلی و خارجی نیز تمایلی به فعالیت در محیطی بی ثبات ندارند. آلودگی محیط زیست افزایش یافته: استفاده گسترده از ژنراتورهای دیزلی، آلایندگی هوا را تشدید کرده و سلامت عمومی را تهدید می کند.

راه حل های پیش رو: آیا امیدی به تغییر هست؟

برای برون رفت از این بحران، نیاز به تحول در مدیریت و نهادهای تصمیم گیر است. برخی از موارد قابل توجه در ادامه تشرح می گردد:

۱. بازنگری در شیوه های مدیریتی: انتصاب مدیران بر اساس شایستگی و تجربه، نه روابط سیاسی.

یکی از ریشه های اصلی بحران کنونی صنعت برق ایران، مسئله مدیریت غیرتخصصی و انتصاب های مبتنی بر روابط سیاسی و جناحی است. در بسیاری از سازمان های دولتی و نهادهای عمومی، معیارهای انتخاب مدیران نه توانمندی های فنی و تجربه اجرایی، بلکه وفاداری به جریان های خاص یا ارتباطات شخصی است. این رویه باعث شده است که در طول سال ها، مدیرانی در رأس صنعت برق قرار بگیرند که فاقد دانش کافی در زمینه انرژی، مهندسی شبکه یا برنامه ریزی بلندمدت هستند. نتیجه این شده که تصمیم گیری های کلان نه بر اساس مطالعات کارشناسی، بلکه بر مبنای ملاحظات سیاسی یا سلیقه های فردی صورت می گیرد.

پیامدهای مدیریت غیرشایسته محور در صنعت برق کاملاً مشهود است؛ برای مثال، تأخیر در به روزرسانی فناوری ها، عدم توجه به هشدارهای کارشناسان درباره فرسودگی شبکه، و تخصیص نادرست بودجه به پروژه های نمایشی به جای سرمایه گذاری در زیرساخت های حیاتی، همگی از نتایج این نگاه غیرحرفه ای هستند. وقتی مدیران یک صنعت پیچیده و حیاتی مانند برق، نه بر اساس شایستگی، بلکه بر اساس معیارهای غیرتخصصی انتخاب شوند، طبیعی است که نه می توانند برنامه ریزی درستی برای آینده داشته باشند، نه قادر به پیش بینی بحران های آتی هستند، و نه انگیزه ای برای بهبود عملکرد سازمان تحت مدیریت خود می بینند.

در مقابل، مدیریت شایسته محور بر این اصل استوار است که تصمیم گیران باید دارای تخصص مرتبط، سابقه اجرایی اثبات شده و توانایی تحلیل علمی مسائل باشند. در کشورهای پیشرفته، مدیران صنایع استراتژیک مانند انرژی معمولاً از میان متخصصان با سابقه در بخش های فنی و اقتصادی انتخاب می شوند، نه بر اساس روابط شخصی یا وابستگی های حزبی. این رویکرد باعث می شود که پیش بینی دقیق تری از نیازهای آینده صورت گیرد، از فساد اداری کاسته شود، و منابع کشور به شکل بهینه تری تخصیص یابد.

راه حل چیست؟ برای تغییر این روند، باید چارچوب های شفاف و قانون مند برای گزینش مدیران تعریف شود. تشکیل کمیته های تخصصی متشکل از نمایندگان دانشگاه ها، انجمن های مهندسی و بخش خصوصی برای ارزیابی صلاحیت مدیران می تواند یک گام مؤثر باشد. همچنین، استفاده از سیستم های ارزیابی عملکرد مبتنی بر شاخص های عینی به جای تصمیم گیری های سلیقه ای، می تواند تضمین کند که مدیران نه بر اساس روابط، بلکه بر اساس کارآمدی و نتایج عملی انتخاب یا جایگزین شوند.

نتیجه آنکه تا زمانی که فرهنگ شایسته سالاری جایگزین مناسبات سیاسی در انتصاب مدیران نشود، احتمال تکرار بحران هایی مانند کم بود برق یا فروپاشی زیرساخت ها همچنان وجود خواهد داشت. صنعت برق، به ویژه در کشوری که هم زمان با رشد جمعیت و توسعه صنعتی روبه رو است، نیازمند مدیرانی است که بتوانند بر اساس دانش و تجربه تصمیم بگیرند، نه بر اساس فشارهای جناحی یا ملاحظات زودگذر. این تغییر اگرچه دشوار است، اما تنها راه نجات صنعت برق از چرخه معیوب سوءمدیریت و بحران های مکرر است.

۲. افزایش مشارکت بخش خصوصی: واگذاری بخشی از مدیریت شبکه برق به شرکت های خصوصی برای بهبود بهره وری و تضمین خرید از ایشان و سودآوری توسط دولت و کل حاکمیت

یکی از راهکارهای اساسی برای برون رفت از بحران کنونی صنعت برق، افزایش نقش بخش خصوصی در مدیریت و بهره برداری از شبکه توزیع و تولید برق است. تجربه جهانی نشان داده است که در بسیاری از کشورها، واگذاری بخشی از مسئولیت های مدیریت شبکه به شرکت های خصوصی ضمن افزایش بهره وری و کاهش هزینه ها، کیفیت خدمات را نیز ارتقا داده است. در ایران اما هنوز سهم بخش خصوصی در این صنعت استراتژیک بسیار محدود است و مدیریت متمرکز دولتی بر اکثر جنبه های آن حاکم می باشد. این در حالی است که مدل مشارکت عمومی-خصوصی می تواند با حفظ مالکیت و نظارت دولت، عملیات اجرایی و مدیریت روزمره را به دست بازیگران خصوصی بسپارد.

مزیت اصلی این رویکرد در انعطاف پذیری بیشتر، کاهش بوروکراسی اداری و افزایش رقابت برای ارتقای کیفیت خدمات نهفته است. شرکت های خصوصی به دلیل ماهیت رقابتی خود و ضرورت بقا در بازار، انگیزه بیشتری برای بهینه سازی مصرف انرژی، کاهش تلفات شبکه و ارائه خدمات مطلوب به مشترکان دارند. از سوی دیگر، این شرکتها معمولاً دسترسی بهتری به فناوری های روز و روش های مدیریت نوین داشته و می توانند با سرمایه گذاری های هدفمند، بخشی از مشکلات زیرساختی را مرتفع سازند. البته موفقیت این مدل مستلزم تعریف دقیق قراردادها و تضمین خرید تولید توسط دولت است تا ریسک سرمایه گذاری برای بخش خصوصی کاهش یابد.

برای اجرای موفق این طرح، دولت باید چارچوب های قانونی شفاف و باثباتی ایجاد کند که هم منافع ملی را تأمین نماید و هم برای سرمایه گذاران خصوصی جذاب باشد. این شامل تعرفه گذاری عادلانه، تضمین خرید برق تولیدی، ایجاد سازوکار حل اختلاف و جلوگیری از تغییر قوانین به صورت یک جانبه می شود. تجربه نشان داده که در مواردی که دولت به عنوان خریدار تضمین کننده عمل می کند، میزان ریسک سرمایه گذاری کاهش یافته و انگیزه بخش خصوصی برای ورود به پروژه های بزرگ افزایش می یابد. همچنین می توان با طراحی مکانیسم های تشویقی مانند معافیت های مالیاتی موقت یا تسهیلات بانکی ویژه، موجبات جذب بیشتر سرمایه گذاران را فراهم آورد.

با این حال، نباید از چالش های این مسیر غافل شد. فقدان سنت قوی مشارکت عمومی-خصوصی در ایران، نبود نهادهای نظارتی مستقل و خطر انحصارگری در بخش خصوصی از جمله موانع پیش رو هستند. برای غلبه بر این مشکلات، لازم است نهادهای حرفه ای نظارتی تشکیل شوند که هم از حقوق مصرف کنندگان حمایت کنند و هم از سوءاستفاده های احتمالی شرکت های خصوصی جلوگیری نمایند. همچنین شفافیت در فرآیند واگذاری و عادلانه بودن شرایط رقابت بین بازیگران مختلف ضروری است تا به جای ایجاد انحصارهای جدید، فضای رقابتی سالم شکل بگیرد.

در نهایت، افزایش مشارکت بخش خصوصی در صنعت برق نه به معنای کنار گذاشتن کامل دولت، بلکه به معنی تقسیم بهینه مسئولیت ها بر اساس تخصص هر بخش است. در این مدل، دولت می تواند بر سیاست گذاری کلان، تنظیم مقررات و نظارت عالیه متمرکز شود، در حالی که اجرا و بهره برداری به بخش خصوصی کارآمد سپرده می شود. این تغییر ساختار اگر به درستی طراحی و اجرا شود، می تواند ضمن کاهش فشار مالی بر بودجه عمومی، بهبود قابل توجهی در کیفیت خدمات برق رسانی ایجاد کند و صنعت برق ایران را از چرخه معیوب فعلی نجات دهد. البته موفقیت این طرح مستلزم اراده سیاسی قوی، همراهی نهادهای قانون گذار و مشارکت فعال جامعه تخصصی انرژی کشور است تا بتوان به الگویی بومی و کارآمد برای مشارکت عمومی-خصوصی در این صنعت حیاتی دست یافت.

۳. سرمایه گذاری در انرژی های تجدیدپذیر: کاهش وابستگی به نیروگاه های فرسوده با توسعه انرژی خورشیدی و بادی

توسعه انرژی های تجدیدپذیر به ویژه خورشیدی و بادی، امروزه نه یک انتخاب که ضرورتی اجتناب ناپذیر برای صنعت برق ایران محسوب می شود. این تحول اما صرفاً با نصب پنل ها و توربین ها محقق نمی شود، بلکه مستلزم بازنگری اساسی در مدیریت سرمایه انسانی، بهینه سازی منابع و ایجاد اکوسیستمی خلاق است. ایران با برخورداری از بیش از ۳۰۰ روز آفتابی در سال و ظرفیت های بادی قابل توجه، از جمله کشورهایی است که می تواند با اتکا به این منابع، همزمان سه چالش فرسودگی نیروگاه ها، آلایندگی محیط زیستی و هدررفت انرژی را حل کند. اما موفقیت در این مسیر نیازمند مدیریتی هوشمندانه است که بتواند بین ظرفیت های فنی، منابع انسانی و نوآوری های سازمانی پیوندی استراتژیک ایجاد کند.

در بُعد مدیریت سرمایه انسانی، توسعه انرژی های تجدیدپذیر مستلزم تربیت نسل جدیدی از متخصصان است که هم بر فناوری های روز مسلط باشند و هم توانایی تطبیق آن ها با شرایط بومی ایران را داشته باشند. اینجاست که نقش دانشگاه ها، مراکز تحقیقاتی و برنامه های آموزشی مهارت محور پررنگ می شود. برای مثال، ایجاد دوره های تخصصی در زمینه مدیریت نیروگاه های خورشیدی، نگهداری هوشمند تجهیزات بادی و تحلیل داده های انرژی می تواند شکاف مهارتی موجود را پر کند. از سوی دیگر، جذب و نگهداشت این نیروهای متخصص مستلزم طراحی نظام انگیزشی مناسب است که هم مزایای مالی رقابتی و هم امکان رشد حرفه ای را فراهم آورد. تجربه جهانی نشان داده است که شرکت های پیشرو در حوزه انرژی های پاک، به جای ساختارهای سلسله مراتبی سنتی، به سازمان های یادگیرنده و پروژه محور تبدیل شده اند که در آن ها خلاقیت فردی و کار تیمی توأمان ارزشمند شمرده می شود.

از منظر مدیریت منابع، چالش اصلی بهینه سازی سرمایه گذاری هاست. برخلاف نیروگاه های حرارتی که نیازمند سرمایه کلان اولیه هستند، نیروگاه های تجدیدپذیر امکان توسعه تدریجی و ماژولار را فراهم می کنند. این ویژگی به مدیران اجازه می دهد تا با الگوی چابک مدیریت منابع عمل کنند؛ یعنی به جای تمرکز بر پروژه های عظیم متمرکز، مجموعه ای از واحدهای کوچک مقیاس را در نقاط مختلف کشور راه اندازی نمایند که همزمان با کاهش تلفات انتقال، امنیت شبکه را نیز افزایش می دهد. در این زمینه، مدل های ترکیبی مانند استفاده همزمان از پنل های خورشیدی روی پشت بام ها و نیروگاه های متمرکز می تواند توازنی بهینه بین منابع و نیازها ایجاد کند. نکته کلیدی در اینجا مدیریت یکپارچه منابع پراکنده است که نیازمند سیستم های هوشمند مانیتورینگ و توزیع است تا بتواند نوسانات تولید را به خوبی مدیریت کند.

بُعد سوم این تحول، مدیریت خلاقیت و بهره وری است. صنعت انرژی های تجدیدپذیر ذاتاً پویا و نوآورانه است و نمی توان با روش های مدیریت سنتی آن را به پیش برد. برای نمونه، استارت آپ های فعال در حوزه ذخیره سازی انرژی، سیستم های هوشمند کنترل مصرف و فناوری های افزایش راندمان پنل ها نیازمند فضایی هستند که در آن خطاهای خلاقانه بخشی از فرآیند یادگیری محسوب شود. اینجاست که مفاهیمی مانند کارآفرینی سازمانی و مدیریت چابک به کمک می آیند. شرکت های پیشرو در این عرصه به جای بوروکراسی های دست وپاگیر، به تیم های خودگردان مجهز شده اند که می توانند به سرعت به تغییرات فناوری و نیازهای بازار واکنش نشان دهند. در سطح کلان نیز، همکاری سه جانبه بین دولت، بخش خصوصی و مراکز علمی می تواند اکوسیستمی پویا ایجاد کند که در آن ایده های نو به سرعت به محصول و خدمت تبدیل شوند.

نکته پایانی این که توسعه انرژی های تجدیدپذیر در ایران تنها با خرید تجهیزات خارجی محقق نمی شود، بلکه نیازمند توسعه توانمندی های داخلی در طراحی، ساخت و نگهداری این سیستم هاست. این امر مستلزم مدیریت دانش هوشمندانه ای است که بتواند فناوری های وارداتی را بومی سازی کند و همزمان، فضایی برای ظهور نوآوری های داخلی فراهم آورد. در این مسیر، ترکیب تخصص فنی، مدیریت منابع انسانی خلاق و سیستم های بهره ور می تواند صنعت برق ایران را از وضعیت کنونی که بیشتر شبیه مدیریت بحران است به مرحله پیش دستی استراتژیک ارتقا دهد. تحقق این چشم انداز هرچند دشوار اما با برنامه ریزی هوشمندانه و عزمی ملی دست یافتنی است.

۴. آموزش و به کارگیری نیروهای متخصص: استفاده از ظرفیت دانشگاه ها و مهندسان داخلی برای نوسازی فناوری های انرژی.

صنعت انرژی کشور در آستانۀ تحولی بنیادین قرار دارد که موفقیت آن در گرو به کارگیری اثربخش نیروهای متخصص داخلی است. دانشگاه ها و مراکز علمی ایران به عنوان خاستگاه اصلی تربیت این نیروها، می توانند با بازنگری در نظام آموزشی خود، نسلی از مهندسان و مدیران انرژی را پرورش دهند که هم از دانش روز جهانی بهره می برند و هم با شرایط بومی کشور آشنا هستند. در این مسیر، ایجاد پیوندی استراتژیک بین صنعت و دانشگاه از طریق طراحی دوره های کارآموزی تخصصی، پروژه های مشترک تحقیقاتی و بازنگری در سرفصل های درسی ضروری به نظر می رسد. این ارتباط دوسویه موجب می شود هم نیازهای واقعی صنعت در محتوای آموزشی منعکس شود و هم دانشجویان از نزدیک با چالش های عملیاتی این حوزه آشنا گردند.

مدیریت سرمایه انسانی در این بخش نیازمند نگاهی فراتر از جذب صرف نیروی متخصص است. ایجاد نظام انگیزشی جامع که شامل مزایای مالی رقابتی، امکان رشد شغلی و محیط کار پویا باشد، می تواند از مهاجرت نخبگان انرژی به سایر کشورها جلوگیری کند. در این زمینه، شرکت های فعال در حوزه انرژی باید به سمت ساختارهای سازمانی چابک حرکت کنند که در آن ها فضای کافی برای بروز خلاقیت های فردی و کار تیمی وجود داشته باشد. تشکیل تیم های پروژه محور میان رشته ای متشکل از مهندسان برق، مکانیک، مواد و متخصصان علوم مدیریت می تواند به خلق راهکارهای نوآورانه برای چالش های پیچیده صنعت انرژی بینجامد.

به کارگیری بهینه منابع انسانی مستلزم بازتعریف فرآیندهای مدیریت دانش در سازمان های انرژی است. ایجاد بانک های تخصصی دانش، نظام مستندسازی تجربیات و سیستم های انتقال دانش بین نسل های مختلف کارشناسان می تواند از اتلاف منابع ارزشمند انسانی جلوگیری کند. در این راستا، طراحی برنامه های آموزشی مستمر و کارگاه های تخصصی که به روزرسانی دانش فنی نیروها را تضمین می کند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همزمان، ایجاد مراکز تحقیق و توسعه در دل صنعت انرژی که به صورت پیوسته در حال تولید دانش و فناوری های جدید باشند، می تواند ایران را از وضعیت مصرف کننده صرف فناوری های انرژی خارج سازد.

نوآوری و بهره وری در این حوزه نیازمند تغییر نگرش از مدیریت دستوری به سمت رهبری تحول آفرین است. مدیران صنعت انرژی باید فضایی ایجاد کنند که در آن ایده های جدید مورد استقبال قرار گیرند و شکست های کنترل شده به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری پذیرفته شوند. تشکیل شتاب دهنده های تخصصی انرژی و حمایت از استارت آپ های فعال در این حوزه می تواند بستری برای بروز خلاقیت های جمعی فراهم آورد. در سطح کلان، ایجاد شبکه ای از متخصصان انرژی که امکان تبادل دانش و تجربه بین بخش های مختلف صنعت را فراهم کند، می تواند به ارتقای بهره وری کلی سیستم بینجامد.

تحقق این چشم انداز مستلزم هماهنگی بین نهادهای سیاست گذار، مراکز آموزشی و صنعت انرژی است. طراحی نقشه راه جامع توسعه نیروی انسانی متخصص که نیازهای آینده صنعت انرژی را پیش بینی کند، می تواند از موازی کاری ها و اتلاف منابع جلوگیری نماید. در این مسیر، توجه همزمان به ابعاد فنی و مدیریتی تحولات انرژی، کلید موفقیت در نوسازی فناوری های این صنعت حیاتی خواهد بود. با سرمایه گذاری هوشمندانه بر روی نیروی انسانی متخصص و ایجاد محیطی پویا برای رشد و نوآوری، ایران می تواند به جایگاه شایسته ای در صنعت انرژی منطقه و جهان دست یابد.

جمع بندی: یک بحران قابل پیش گیری که تبدیل به فاجعه شد.

آنچه امروز در صنعت برق ایران می بینیم، نتیجه ای اجتناب ناپذیر از مدیریت نادرست، برنامه ریزی کوتاه بینانه و کم توجهی به شایسته سالاری است. اگرچه عوامل خارجی مانند تحریم ها تأثیرگذار بوده اند، اما راهکارهای داخلی بسیاری وجود داشت که با اجرای به موقع آن ها می شد از این وضعیت جلوگیری کرد. اکنون نیز اگر عزمی جدی برای تغییر ساختارهای فرسوده مدیریتی وجود داشته باشد، می توان امیدوار بود که این بحران به تدریج مهار شود. اما هرچه زمان بیشتری بگذرد، هزینه های جبران آن نیز سنگین تر خواهد شد. آیا عزمی برای دیده شدن مشکلات با نگاه کارشناسی و اقدام عملی برای رفع آنها هست؟ برای آنان که باید بدانند.

برچسب ها : اخبار امروز
لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/Qvqq9WYL
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
تولید کننده پالت پلاستیکیirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامضد یخ پارس سهندمشاور مالیاتیخرید PS5خرید سی پی کالاف دیوتی موبایلاکستریم VXخرید از چینچوب پلاستماشین ظرفشویی بوشکامیونت فورسموزبلاگخرید بلیط هواپیماخرید جم فری فایرخرید سی پیهارد باکسقرص تنوییدتور ترکیه
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه