استارت آپ ها و جنگ بر سر بازاریاب های ماهر

در دنیای کسب و کار یک جنگ پنهان اما بی رحمانه در جریان است؛ جنگی که در آن ارتش ها نه با سلاح های فولادی، بلکه با بسته های حقوقی و وعده های پرزرق و برق با یکدیگر می جنگند. این، جنگ بر سر استعدادهاست و در هیچ حوزه ای این نبرد شدیدتر و حیاتی تر از حوزه بازاریابی دیجیتال نیست. متخصصان خلاق و داده محوری که می توانند در دنیای شلوغ اینترنت توجه ها را جلب، اعتماد را جلب و مشتریان را جذب کنند، به گرانبهاترین سرمایه هر شرکتی تبدیل شده اند. 

در یک سوی این میدان نبرد، غول های فناوری و شرکت های بزرگ با جیب های بی انتها ایستاده اند که می توانند با پیشنهاد حقوق های نجومی و مزایای رویایی، هر استعدادی را به سمت خود بکشاند و در سوی دیگر، استارت آپ ها قرار دارند؛ چابک، پرشور، اما اغلب با منابعی به شدت محدود.

این سناریوی کلاسیک بسیاری از بنیانگذاران استارت آپ ها را به این باور ناامیدکننده می رساند که آنها شانسی برای پیروزی در این جنگ ندارند، اما این یک اشتباه بزرگ است. تلاش برای رقابت با غول ها بر سر زمین بازی آنها (یعنی پول)، یک استراتژی شکست خورده است. 

استارت آپ ها هرگز نمی توانند با پیشنهادهای مالی شرکت هایی مانند گوگل یا مایکروسافت رقابت کنند، اما آنها می توانند و باید، این جنگ را به زمین بازی خودشان بکشانند. آنها باید سلاح های متفاوتی را به کار بگیرند؛ سلاح هایی که پول نمی تواند آنها را بخرد. بد نیست با ما همراه شوید تا ته و توی این ماجرا را دربیاوریم. 

آگهی شغلی به مثابه دعوت به ماجراجویی

اولین و اغلب بزرگ ترین اشتباه استارت آپ ها در همان اولین نقطه تماس رخ می دهد: آگهی شغلی. بیشتر این آگهی ها لیستی خشک، طولانی و خسته کننده از وظایف و الزامات است. این رویکرد مانند آن است که در میانه یک نبرد حماسی یک دفترچه راهنمای فنی را برای سربازان خود بخوانید. 

مطلب مرتبط: سوالاتی که مدیران باید به هنگام استخدام بازاریاب جدید بپرسند

برترین استعدادهای دیجیتال به دنبال یک لیست از کارها نیستند؛ آنها به دنبال یک ماموریت هستند. آگهی شغلی شما نباید بگوید «ما به یک متخصص سئو نیاز داریم که این کارها را انجام دهد»؛ بلکه باید فریاد بزند: «ما به یک معمار کلمات نیاز داریم که به ما کمک کند تا در نقشه اینترنت، شناخته شویم و داستان خود را به گوش دنیا برسانیم. آیا آماده ای این چالش را قبول کنی؟».

شما باید به جای شرح شغل یک شرح فرصت بنویسید. بر روی چرایی شرکت خود تمرکز کنید. ما در حال تغییر دادن چه چیزی در دنیا هستیم؟ چه مشکل بزرگی را حل می کنیم؟ چه تاثیری خواهیم گذاشت؟ یک استعداد واقعی، بیشتر به این سوالات علاقه مند است تا به لیستی از مسئولیت های روزمره. آگهی شغلی شما، اولین محصولی است که به این افراد می فروشید. اطمینان حاصل کنید که آن محصول، یک ماجراجویی هیجان انگیز است، نه یک قرارداد کار کسالت بار.

فروش ماموریت به بازاریاب ها!

یک استعداد برتر بازاریابی، گزینه های زیادی دارد. او می تواند به یک شرکت بزرگ بپیوندد، حقوقی عالی دریافت کند و بر روی بخش کوچکی از یک کمپین تبلیغاتی جهانی کار کند. چرا باید به استارت آپ شما که در یک دفتر کوچک و با آینده ای نامشخص فعالیت می کند، بپیوندد؟ پاسخ در یک کلمه نهفته است: تاثیرگذاری. در یک شرکت بزرگ، حتی یک موفقیت بزرگ هم مانند یک قطره در اقیانوس است اما در یک استارت آپ، هر موفقیت کوچکی، کل کشتی را به جلو حرکت می دهد.

رهبر یک استارت آپ باید این حس مالکیت و تاثیرگذاری را بفروشد. او باید به نامزد شغلی بگوید: «در اینجا تو فقط یک بازاریاب نخواهی بود. تو صدای برند ما خواهی بود. تو استراتژی را از صفر خواهی ساخت. تو مستقیما با بنیانگذاران کار خواهی کرد و تاثیر هر حرکت خود را بر روی نمودارهای رشد شرکت خواهی دید». 

این وعده، برای فردی که از بوروکراسی و لایه های مدیریتی شرکت های بزرگ خسته شده، مانند یک موسیقی دلنواز است. شرکت های نوپایی که یک ماموریت اجتماعی یا زیست محیطی قوی دارند (مانند برند کفش تامز یا برند عینک واربی پارکر)، این کار را به بهترین شکل انجام می دهند. آنها به افراد یک دلیل برای پیوستن به تیم می دهند که بسیار بزرگ‎تر از خودشان و بسیار ارزشمندتر از یک پاداش فصلی است.

طراحی زمین بازی

یکی از بزرگ ترین مزیت های یک استارت آپ، انعطاف پذیری و عدم وجود ساختارهای سفت و سخت است. این موضوع را به یک سلاح قدرتمند تبدیل کنید. به یک بازاریاب دیجیتال جوان و جاه طلب، استقلال عمل و اختیار بدهید. به او یک بودجه معقول و یک هدف مشخص بدهید و سپس از سر راهش کنار بروید. به او اجازه دهید آزمایش کند، شکست بخورد، یاد بگیرد و دوباره تلاش کند. این محیط، یک زمین بازی بی نظیر برای رشد و خلاقیت است.

یک مدیر بازاریابی در یک شرکت بزرگ، ممکن است ماه ها برای گرفتن تایید یک ایده جدید درگیر بوروکراسی اداری شود، اما در استارت آپ شما، او می تواند یک ایده را صبح مطرح کند، ظهر آن را اجرا کند و عصر نتیجه اش را تحلیل نماید. این سرعت و چابکی، برای افراد عمل گرا به شدت اعتیادآور است. شما به آنها نمی گویید چگونه کار کنند؛ شما به آنها می گویید به چه هدفی باید برسیم و سپس به هوش و خلاقیت آنها اعتماد می کنید. این حس اعتماد، انگیزه ای را آزاد می کند که هیچ مدیری با کنترل ذره بینی نمی تواند به آن دست یابد.

ترسیم مسیر پیشرفت شغلی

شاید نتوانید بیشترین حقوق را پیشنهاد دهید، اما همیشه می توانید قول سریع ترین منحنی یادگیری را بدهید. یک فرد در نقش بازاریاب دیجیتال در یک استارت آپ، تنها یک تخصص را یاد نمی گیرد. او مجبور است به طور همزمان، نویسنده محتوا، مدیر شبکه های اجتماعی، متخصص سئو، تحلیلگر داده و استراتژیست تبلیغات باشد. این تجربه فشرده و چندبعدی، مانند یک دوره کارشناسی ارشد فشرده و عملی است.

این را به یک نقطه فروش اصلی تبدیل کنید. به نامزد خود بگویید: «تجربه ای که در دو سال در اینجا کسب خواهی کرد، معادل پنج سال تجربه در یک شرکت بزرگ و تخصصی شده است. تو به یک بازاریاب همه فن حریف و آماده برای هر چالشی تبدیل خواهی شد». 

مطلب مرتبط: چگونه بازاریابان حرفه ای را بیابیم، تشخیص دهیم و استخدام کنیم

برای استعدادهای جوانی که تشنه رشد هستند، این وعده از هر حقوقی ارزشمندتر است. رهبر استارت آپ در اینجا باید نقش یک مربی را نیز ایفا کند؛ کسی که به طور فعالانه بر روی رشد و توسعه مهارت های اعضای تیمش سرمایه گذاری می کند و به آنها کمک می کند تا به رهبران آینده صنعت تبدیل شوند.

سخن پایانی

بی شک استارت آپ ها باید بپذیرند که در جنگ بر سر استعدادهای دیجیتال، آنها نیروی چریکی هستند، نه ارتش منظم. آنها نمی توانند با توپخانه سنگین شرکت های بزرگ مقابله کنند. آنها باید با سرعت، هوشمندی، خلاقیت و با جنگیدن در زمینی که خودشان انتخاب کرده اند، پیروز شوند. آن زمین، میدان «معنا»، «تاثیرگذاری» و «رشد» است.

بهترین و درخشان ترین استعدادها، به دنبال چیزی فراتر از یک شغل راحت و درآمد بالا هستند. آنها به دنبال ساختن چیزی هستند که به آن افتخار کنند. آنها می خواهند ردپایی از خود به جا بگذارند. استارت آپ شما، بوم نقاشی ای است که آنها می توانند شاهکار خود را بر روی آن خلق کنند. وظیفه شما به عنوان رهبر، فروختن این بوم نقاشی است، نه فقط قاب خالی آن. در این نبرد برای جذب بهترین مغزها، ارتشی که بیشترین پول را دارد برنده نمی شود؛ ارتشی که قانع کننده ترین دلیل برای جنگیدن را دارد، پیروز خواهد شد و این، جنگی است که استارت آپ ها برای پیروزی در آن، به دنیا آمده اند.

منابع:

https://www.forbes.com