در دنیای شلوغ و پرسرعت بازاریابی، هر کسب و کار مانند یک رهبر ارکستر است. در مقابل شما انواع و اقسام سازها قرار دارند؛ هر کدام صدایی منحصر به فرد و نقشی متفاوت ایفا می کنند. استفاده نابجا از یک ساز می تواند کل قطعه را به صدایی ناهنجار تبدیل کند، در حالی که استفاده درست و به موقع از آن یک سمفونی دلنشین و فراموش نشدنی می آفریند. دو مورد از مهمترین و در عین حال متفاوت ترین سازها در این ارکستر بزرگ پیامک و ایمیل هستند. بسیاری از مدیران این دو را رقیب یکدیگر می دانند و مدام می پرسند کدام یک بهتر است؟
این سوال مانند این است که بپرسیم چکش بهتر است یا پیچ گوشتی؟ پاسخ واضح است: هیچ کدام بر دیگری برتری ذاتی ندارد. همه چیز به کاری که می خواهید انجام دهید بستگی دارد. بازاریابی پیامکی و بازاریابی ایمیلی دو ابزار با دو ماهیت کاملاً متفاوت هستند. یکی برای ضربه های سریع، فوری و قدرتمند طراحی شده و دیگری برای ساختن یک رابطه عمیق، پایدار و مبتنی بر اعتماد.
شناخت تفاوت های این دو و استفاده هوشمندانه از هر کدام در جای خود، مرز باریک میان یک برند دوست داشتنی و یک مزاحم دیجیتالی را تعیین می کند. بیایید نگاهی عمیق تر به جعبه ابزار بازاریابی بیندازیم و ببینیم چه زمانی باید از چکش تیز و بز پیامک استفاده کنیم و چه زمانی باید با ظرافت پیچ گوشتی ایمیل، یک ارتباط محکم را بنا نهیم. این یک نبرد برای حذف یکی به نفع دیگری نیست؛ بلکه یک رقص هماهنگ برای دستیابی به بهترین نتیجه است.
بازاریابی پیامکی: دونده سرعتی ارتباطات
بازاریابی پیامکی را مانند یک دونده سرعتی در تیم دو و میدانی خود در نظر بگیرید. وظیفه او دویدن در مسافت های کوتاه با حداکثر سرعت ممکن است. او برای ماراتن ساخته نشده، اما در مسابقه ۱۰۰ متر هیچ کس به گرد پایش نمی رسد. پیامک دقیقاً همین گونه عمل می کند؛ کوتاه، فوری و با ضریب نفوذ بسیار بالا.
مطلب مرتبط: بازاریابی پیامکی (SMS Marketing): راهنمایی جامع برای بازاریاب ها
تصور کنید گوشی هوشمندتان را در دست دارید. یک پیامک جدید دریافت می کنید. چه کار می کنید؟ تقریبا به طور قطع آن را در چند ثانیه اول باز کرده و می خوانید. آمارها نیز این شهود را تایید می کنند. نرخ باز شدن پیامک ها به شکل خیره کننده ای بالا و نزدیک به صد درصد است. این یعنی پیام شما تقریبا به طور تضمینی دیده خواهد شد. این ویژگی، پیامک را به ابزاری بی نظیر برای موقعیت های خاص تبدیل می کند، اما چه موقعیت هایی؟
اولین و مهمترین کاربرد آن، ایجاد حس فوریت است. فرض کنید صاحب یک رستوران هستید و در یک بعد از ظهر آرام، مشتریان کمی دارید. می توانید یک پیامک برای مشتریان باشگاه خود بفرستید: «فقط تا دو ساعت آینده، با نشان دادن این پیامک یک نوشیدنی رایگان هدیه بگیرید». هیچ ابزار دیگری نمی تواند چنین پیشنهادی را به این سرعت و با این اطمینان به دست مخاطب برساند. ایمیل ممکن است ساعت ها یا حتی یک روز بعد خوانده شود که دیگر دیر شده است.
کاربرد حیاتی دیگر پیامک در اطلاع رسانی های خدماتی است. یادآوری زمان ملاقات پزشک، اعلام وضعیت ارسال یک بسته پستی، کد تایید برای ورود به یک حساب کاربری یا اطلاع رسانی درباره یک تراکنش بانکی، همگی نمونه هایی عالی از استفاده هوشمندانه از پیامک هستند. این پیام ها برای مشتری ارزش ایجاد می کنند، مزاحمتی ندارند و حس اطمینان و حرفه ای بودن برند شما را تقویت می کنند.
با این حال این دونده سرعتی محدودیت های خودش را دارد. پیامک بسیار شخصی و تا حدی تهاجمی است. شما مستقیما وارد خصوصی ترین فضای مخاطب، یعنی صفحه پیام های شخصی او می شوید. استفاده بیش از حد یا ارسال پیام های غیرمرتبط، مانند این است که مدام زنگ خانه کسی را به صدا درآورید. نتیجه آن چیزی جز دلخوری و مسدود شدن شماره شما نخواهد بود. این ابزار قدرتمند را باید برای لحظات طلایی و پیام های بسیار مهم نگه داشت؛ پیام هایی که یا حساس به زمان هستند یا ارزشی فوری برای کاربر ایجاد می کنند.
ایمیل مارکتینگ: دونده ماراتن وفاداری
حالا به سراغ دونده ماراتن تیم خود می رویم. ایمیل قرار نیست رکوردهای سرعت را جابجا کند. وظیفه او دویدن در یک مسیر طولانی، حفظ یک سرعت ثابت و ساختن استقامت است. بازاریابی ایمیلی ابزاری برای ایجاد یک رابطه عمیق و بلندمدت با مخاطب است. برخلاف پیامک که یک ضربه سریع است، ایمیل یک گفت وگوی ادامه دار است.
مخاطب انتخاب می کند که چه زمانی ایمیل خود را چک کند، چه چیزی را باز کند و چه مقدار از آن را بخواند. این یعنی کنترل در دست کاربر است و همین موضوع، ایمیل را به ابزاری کمتر تهاجمی تبدیل می کند. این فضا فرصتی است تا شما شخصیت برند خود را به نمایش بگذارید، داستان سرایی کنید و محتوایی ارزشمند ارائه دهید که جای آن در یک پیام کوتاه ۱۶۰ کاراکتری نیست.
بهترین استفاده از ایمیل، ارسال خبرنامه های هفتگی یا ماهانه است. فرض کنید یک برند فروش لوازم باغبانی دارید. می توانید در خبرنامه خود، نکاتی درباره مراقبت از گیاهان در فصل جدید، معرفی ابزارهای نوین یا داستان موفقیت یکی از مشتریان را به اشتراک بگذارید. شما با این کار فقط محصول نمی فروشید، بلکه به یک منبع اطلاعاتی قابل اعتماد و دوست داشتنی برای مخاطب خود تبدیل می شوید.
مطلب مرتبط: آیا بازاریابی پیامکی (SMS Marketing) هنوز جواب می دهد؟
هنگام معرفی یک محصول جدید یا یک مجموعه فصلی، ایمیل بهترین بستر است. شما می توانید از تصاویر باکیفیت، توضیحات کامل، لینک به ویدئوها و نظرات دیگر مشتریان استفاده کنید تا یک تجربه کامل و غنی برای مخاطب خلق کنید. ایمیل به شما اجازه می دهد تا یک داستان کامل را تعریف کنید، نه فقط یک تیتر خبری.
از سوی دیگر، ایمیل برای فرآیندهای خودکارسازی شده یا به اصطلاح اتومیشن فوق العاده است. وقتی کاربری برای اولین بار در سایت شما ثبت نام می کند، می توانید یک سری ایمیل خوشامدگویی از پیش تعیین شده برای او ارسال کنید. ایمیل اول می تواند یک تشکر ساده باشد، ایمیل دوم می تواند راهنمای استفاده از سایت باشد و ایمیل سوم یک پیشنهاد تخفیف ویژه برای اولین خرید. این فرآیند خودکار، به آرامی و بدون دخالت مستقیم شما، یک کاربر جدید را به یک مشتری وفادار تبدیل می کند.
چالش اصلی ایمیل اما، شلوغی صندوق ورودی است. هر روز ده ها یا حتی صدها ایمیل برای تصاحب توجه مخاطب با یکدیگر رقابت می کنند. عنوان جذاب، محتوای ارزشمند و طراحی چشم نواز، کلید موفقیت در این رقابت تنگاتنگ است. دونده ماراتن شما باید آنقدر جذاب باشد که مخاطب بخواهد مسیر طولانی را با او همراه شود.
جنگ یا همکاری؟ هماهنگی میان پیامک و ایمیل
پس از بررسی ویژگی های این دو ابزار، به سوال اصلی باز می گردیم. انتخاب بین چکش و پیچ گوشتی نیست؛ بلکه یادگیری نحوه استفاده هماهنگ از هر دوی آنهاست. یک استراتژی بازاریابی هوشمند، از قدرت هر دو به صورت یکپارچه استفاده می کند.
یک سناریوی ایده آل را با هم تصور کنیم. یک فروشگاه آنلاین لباس ورزشی را در نظر بگیرید:
۱. جذب اولیه با ایمیل: کاربر از طریق یک تبلیغ جذاب وارد سایت می شود و برای دریافت «راهنمای انتخاب کفش مناسب برای دویدن» ایمیل خود را وارد می کند. بلافاصله، راهنما به صورت یک ایمیل زیبا و پرمحتوا برای او ارسال می شود. رابطه شروع شده است.
۲. پرورش رابطه با ایمیل: طی چند هفته آینده، این کاربر خبرنامه های هفتگی جذابی دریافت می کند که شامل نکات تمرینی، مصاحبه با ورزشکاران و معرفی محصولات جدید است. برند در حال ساختن اعتماد و اعتبار است.
۳. اعلام کمپین با ایمیل: فروشگاه یک کمپین فروش بزرگ فصلی را با یک ایمیل کامل و جامع، شامل تصاویر و لینک تمام محصولات تخفیف خورده، به همه اطلاع می دهد. کاربر ایمیل را باز کرده و چند محصول را بررسی می کند، اما خرید را نهایی نمی کند.
۴. ضربه نهایی با پیامک: در آخرین روز کمپین، ساعت ۸ شب، همان کاربر یک پیامک کوتاه و فوری دریافت می کند: «فقط ۴ ساعت تا پایان تخفیف بزرگ باقی است! فراموش نکنید که خرید خود را تکمیل کنید. لینک سبد خرید شما: [لینک]».
در این سناریو، ایمیل وظیفه سنگین قصه گویی، اعتمادسازی و اطلاع رسانی جامع را برعهده داشت، در حالی که پیامک نقش ضربه نهایی و ایجاد حس فوریت را در حساس ترین لحظه بازی کرد. آنها با یکدیگر نجنگیدند، بلکه یک رقص هماهنگ و زیبا را اجرا کردند که نتیجه آن یک مشتری راضی و یک فروش موفق بود.
مطلب مرتبط: چرا هنوز هم ایمیل مارکتینگ زنده است؟
در نهایت، انتخاب میان بازاریابی پیامکی و ایمیلی، یک انتخاب صفر و صدی نیست. بازاریاب هوشمند امروز، رهبر ارکستری است که ارزش هر ساز را می داند. او می داند چه زمانی باید با صدای بلند شیپور (پیامک) همه را خبردار کند و چه زمانی باید با نوای آرامش بخش ویولن (ایمیل) در قلب ها نفوذ کند. موفقیت در تسلط بر این هماهنگی نهفته است.
منابع: