تصور کنید شما بنیانگذار و شهردار یک شهر جدید و باشکوه هستید. در مرکز این شهر یک میدان اصلی خیره کننده ساخته اید؛ این میدان در دنیای کسب و کار همان سایت شماست. این میدان با معماری دقیق، فواره های زیبا و دسترسی آسان به تمام بخش های مهم شهر نماد اصلی هویت شماست. برای اینکه مردم بتوانند به این میدان برسند یک سرمایه گذاری هنگفت انجام داده و یک بزرگراه شش بانده صاف و مستقیم به آن کشیده اید. این بزرگراه همان بهینه سازی برای موتورهای جست وجو یا گوگل است. هر روز هزاران خودرو از این مسیر عبور کرده و به شهر شما می رسند و شما از این ترافیک ورودی لذت می برید.
همه چیز عالی به نظر می رسد، اما یک سوال کلیدی وجود دارد: آیا تمام شهروندان ایده آل شما فقط از بزرگراه ها استفاده می کنند؟ چه بر سر آنهایی می آید که ترجیح می دهند در کافه های دنج محلی وقت بگذرانند، در بازارچه های هفتگی پرسه بزنند، در کتابخانه ها به دنبال پاسخ سوالات شان بگردند یا در تالار شهر به صحبت های دیگران گوش دهند؟ اگر شما تمام توجه و بودجه خود را صرف ساختن و نگهداری همان یک بزرگراه اصلی کنید، در واقع بخش عظیمی از جمعیت بالقوه شهرتان را نادیده گرفته اید.
در دنیای دیجیتال، بسیاری از کسب و کارها دچار همین خطای استراتژیک می شوند. آنها تمام منابع خود را وقف رتبه گرفتن در صفحه اول گوگل می کنند و تصور می کنند این تنها راه پیدا شدن است. در حالی که گوگل آن بزرگراه حیاتی است، اما اکوسیستم دیجیتال مدرن یک کلانشهر پیچیده و پرجنب و جوش است. مشتریان شما در خیابان های فرعی، میدان های محلی و مراکز اجتماعی بی شماری پراکنده هستند. برای ساختن یک برند پایدار و فراگیر، شما باید فراتر از جست وجوی ارگانیک فکر کنید و یاد بگیرید که چگونه در تمام نقاط این شهر حضور داشته باشید.
جست وجوی محلی: جایی که همسایه ها شما را پیدا می کنند
اولین ایستگاه ما خارج از بزرگراه اصلی، بازارچه پرهیاهوی محلی است. اینجا جایی است که مردم به دنبال راه حل های فوری و نزدیک می گردند. کسی که روی مبل خانه اش نشسته و در گوشی خود جست وجو می کند «بهترین پیتزا در نزدیکی من» به دنبال یک مقاله جامع درباره تاریخچه پیتزا نیست؛ او گرسنه است و یک راه حل فوری می خواهد. اینجا قلمرو جست وجوی محلی یا لوکال سئو است.
مطلب مرتبط: بازاریابی وبلاگی و چالش جذب مخاطب هدف بیشتر
پروفایل کسب و کار شما در گوگل (Google Business Profile) و حضورتان در نقشه ها، غرفه شما در این بازارچه محلی است. آیا اطلاعات غرفه تان کامل است؟ ساعت کاری، شماره تماس، آدرس دقیق و از همه مهمتر، عکس های جذاب از محصولات و محیط شما به روز هستند؟ این پروفایل دیگر یک گزینه اختیاری نیست، بلکه ویترین اول شما برای مشتریانی است که در شعاع چند کیلومتری شما حضور فیزیکی دارند. وقتی مشتریان بالقوه، نظرات مثبت دیگران را در پروفایل شما می بینند و عکس یک غذای داغ یا یک محصول باکیفیت را مشاهده می کنند، تصمیم گیری برای شان بسیار آسان تر می شود. نادیده گرفتن این بخش، مانند بستن کرکره مغازه در روزی است که بازار شلوغ و پررونق است.
سایت های نقد و بررسی: جایی که مردم درباره شما صحبت می کنند
کمی آن طرف تر از بازارچه، به تالار بزرگ گفت وگوی شهر می رسیم. اینجا جایی است که شهروندان، تجربیات خود را بدون هیچ واسطه ای با یکدیگر به اشتراک می گذارند. سایت های نقد و بررسی مانند تریپ ادوایزر (Trip Advisor) برای سفر، یلپ (Yelp) برای خدمات محلی یا ده ها ابزار دیگر همین تالارهای گفت وگو هستند. صدای مردم در این تالارها از هر بیلبورد تبلیغاتی بلندتر است.
وب سایت شما چیزی است که شما درباره کسب وکارتان می گویید، اما پروفایل شما در این سایت ها، چیزی است که دیگران درباره شما می گویند و در عصر دیجیتال، حرف مردم اهمیت بسیار بیشتری دارد. یک هتل با وب سایتی رویایی را در نظر بگیرید. اگر صفحه آن در یک سایت نقد و بررسی معتبر پر از شکایت هایی درباره نظافت یا برخورد نامناسب کارکنان باشد، کدام روایت را باور خواهید کرد؟
حضور در این پلتفرم ها به معنای مدیریت فعالانه شهرت شماست. شما باید مشتریان راضی خود را تشویق کنید تا تجربه مثبت شان را به اشتراک بگذارند. مهمتر از آن، باید به نقدهای منفی به شکلی حرفه ای، متعهدانه و راه حل محور پاسخ دهید. پاسخ شما نه تنها برای آن مشتری ناراضی، بلکه برای صدها یا هزاران نفر دیگری که آن را می خوانند، نمایش داده می شود. این کار نشان می دهد که شما به صدای مشتری اهمیت می دهید و مسئولیت پذیر هستید. این تالار می تواند بهترین ابزار برای ساختن اعتبار یا سریع ترین راه برای تخریب آن باشد. انتخاب با شماست.
شبکه های اجتماعی: جایی که شخصیت شما شکل می گیرد
در هر شهری فضاهایی برای معاشرت، وقت گذرانی و سرگرمی وجود دارد. شبکه های اجتماعی دقیقا همین کافه ها و پاتوق های دنیای دیجیتال هستند. مردم به این فضاها نمی آیند که به طور مستقیم چیزی بخرند؛ آنها می آیند تا ارتباط برقرار کنند، سرگرم شوند و بخشی از یک جامعه باشند.
مطلب مرتبط: راهکارهای جذب مخاطب
برند شما در شبکه های اجتماعی باید مانند یک میزبان خوش مشرب در کافه خود عمل کند، نه یک فروشنده دوره گرد. اینجا فرصتی است تا شخصیت برند خود را به نمایش بگذارید. آیا برند شما شوخ طبع و سرزنده است؟ یا متخصص و قابل اعتماد؟ محتوای شما در این پلتفرم ها باید منعکس کننده این شخصیت باشد. یک استودیوی یوگا می تواند ویدئوهای کوتاه آرامش بخش به اشتراک بگذارد، یک شرکت فناوری می تواند درباره آینده تکنولوژی بحث های هیجان انگیزی را شروع کند و یک برند مد و لباس می تواند با برگزاری نظرسنجی، مخاطبان را در طراحی کلکسیون بعدی خود مشارکت دهد.
هدف در شبکه های اجتماعی، فروش لحظه ای نیست، بلکه ساختن جامعه و ماندگار شدن در ذهن مخاطب است. وقتی شما به طور مداوم محتوای ارزشمند و سرگرم کننده تولید کنید، مخاطبان به جای آنکه شما را یک آگهی تبلیغاتی ببینند، شما را به عنوان بخشی از علایق روزمره خود دنبال خواهند کرد. سپس، زمانی که به محصول یا خدماتی که شما ارائه می دهید نیاز پیدا کنند، شما اولین گزینه ای خواهید بود که به ذهن شان می رسد.
سایت های پرسش و پاسخ: جایی که شما به عنوان یک متخصص شناخته می شوید
در انتهای یکی از خیابان های آرام شهر، کتابخانه بزرگ و گروه های تخصصی قرار دارند. اینجا جایی است که مردم برای یافتن پاسخ های عمیق و راه حل های تخصصی گردهم می آیند. پلتفرم هایی مانند ردیت (Reddit) یا انجمن های تخصصی مرتبط با صنعت شما، همین کتابخانه های دیجیتال هستند.
استراتژی حضور در این فضاها، فروشندگی نیست، بلکه بخشندگی است. شما با به اشتراک گذاشتن دانش و تخصص خود بدون هیچ چشم داشتی، اعتبار می سازید. یک مشاور مالی را تصور کنید که در یک انجمن پرسش و پاسخ، به سوالات پیچیده مردم درباره سرمایه گذاری پاسخ های دقیق و کاربردی می دهد. یا یک توسعه دهنده نرم افزار که در یک گروه تخصصی، به دیگران در حل یک مشکل کدنویسی کمک می کند.
این افراد مستقیما تبلیغ نمی کنند، اما با هر پاسخ مفید، خود را به عنوان یک متخصص قابل اعتماد و کاربلد معرفی می کنند. آنها در حال ساختن یک سرمایه اجتماعی ارزشمند هستند. وقتی یکی از همان افراد به خدمات حرفه ای نیاز پیدا کند، به سراغ چه کسی خواهد رفت؟ آن شرکت پرزرق و برق که مدام تبلیغ می کند یا آن متخصصی که قبلا به او کمک کرده و دانش خود را اثبات کرده است؟
مطلب مرتبط: بازاریابی برای جذب مخاطبان آنلاین
سخن پایانی
ساختن یک حضور دیجیتال قدرتمند، مانند ساختن یک شهر زنده و پویا است. بزرگراه گوگل کاملا ضروری است، اما به هیچ وجه کافی نیست. موفقیت واقعی زمانی حاصل می شود که میدان اصلی شهر شما از طریق ده ها جاده، خیابان فرعی و مسیر پیاده رو قابل دسترسی باشد. وقتی شهروندان بتوانند شما را در بازارچه محلی پیدا کنند، در تالار گفت وگو صدای شما را بشنوند، در کافه ها با شما معاشرت کنند و در کتابخانه ها از دانش شما بهره ببرند، آنگاه شما دیگر فقط یک کسب وکار نیستید؛ شما به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی دیجیتال آنها تبدیل شده اید. نقشه شهر خود را امروز روی میز بگذارید و شروع به ساختن تمام این مسیرهای ارتباطی کنید. مشتریان شما در تمام نقاط این شهر منتظر شما هستند.
منابع: