جمعه, ۳۱ فروردین(۱) ۱۴۰۳ / Fri, 19 Apr(4) 2024 /
           
فرصت امروز

رشد تجارت جهانی در سال های اخیر روندی کاهشی داشته و آمدن ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا نگرانی ها درباره مفهوم جهانی سازی را تشدید کرده است

آیا انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا به معنی مرگ جهانی سازی است یا گزارش های این روزها درباره جهانی سازی بیش از حد بزرگنمایی در خود دارند؟ اگر جهانی سازی تنها دچار یک ناتوانی مختصر شده و بیماری به سراغش نیامده، آیا واقعا باید نگران بود؟ چه میزان کند شدن رشد تجاری که حالا تقریبا بی حرکت است، باعث نگرانی برای اقتصاد جهانی است؟

حتی اگر ترامپ در کاخ سفید نباشد، باز هم رشد تجارت دنیا به کندی پیش می رود. این رشد در سه ماهه نخست سال 2016 اصلا خوب نبود و نزدیک یک درصد در سه ماه دوم کاهش داشت. این همان روندی است که تجارت جهانی از سال 2010 در پیش گرفت. از آن زمان نرخ رشد سالانه تجارت جهانی به سختی به 2درصد می رسید. همزمان تولید جهانی کالا و خدمات تا بیش از 3درصد در حال افزایش بوده است. این یعنی نسبت تجارت به تولید ناخالص ملی در این سال ها کاهش داشته است. این درحالی است که تا پیش از سال 2010 اوضاع برعکس پیش می رفت.

این خط سیر نگران کننده، از نظر کارشناسان و خبرگان جهانی سازی، بازتاب  دهنده مانیفست پروتکشنیسم یا سیستم حمایت از تولیدات داخلی است که پیش از این در مخالفت با قراردادهای همکاری دو سوی اقیانوس آرام (TPP)  و همکاری های سرمایه گذاری و تجاری دو سوی اقیانوس اطلس (TTIP)  و حالا در پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری خود را نشان داده است. این یعنی آزاد بودن اقتصاد، دیگر محبوبیت و قدرت گذشته را ندارند.

در اقتصاد معمولا دلایل و علت ها به سختی پیدا می شوند، اما در این مورد همه چیز روشن است. تاکنون رشد آهسته تر تجاری در نتیجه کاهش رشد تولید ناخالص ملی بوده و دلیل دیگری نداشته است.

روشن بودن دلایل کم رنگ شدن جهانی سازی بیشتر از هر چیز در صرف هزینه برای سرمایه گذاری خود را نشان می دهد که از زمان بحران مالی جهانی به شدت سقوط کرد. صرف هزینه برای سرمایه گذاری با محوریت تجارت انجام می شود چون کشورها به شکل نابرابر و نامتناسبی به تولیدکنندگان انگشت شماری چون آلمان به خاطر کالاهای سرمایه ای پیچیده شان از نظر تکنولوژی تکیه می کنند.

از این گذشته، کندتر شدن رشد تجاری انعکاس دهنده کاهش قدرت اقتصادی چین است. تا سال 2011 چین نرخ رشد دو رقمی داشت و صادرات و واردات این کشور حتی رشد سریع تر از نرخ رشدش پیش می رفت. حالا اما رشد چین به یک سوم کاهش پیدا کرده که بیش از هر چیز به دلیل کاهش رشد تجاری این کشور است.

رشد اسطوره ای چین به یک پنجم جمعیت جهان نفع رساند که این در نوع خود بزرگ ترین اتفاق 25 سال اخیر در جهان اقتصاد بود. این اتفاق اما تنها یک بار می افتد. حالا دیگر آن دوره تمام شده و موتور تجارت جهانی سخت تر از گذشته چرخ اقتصاد جهان را می چرخاند.

موتور محرک دیگر تجارت جهانی، چرخه های عرضه جهانی بوده است. بخش هایی از تجارت از کاهش هزینه های حمل و نقل سود برده اند که این منفعت حاصل ظهور حمل و نقل کانتینری و سایر پیشرفت های لجستیکی است. اما بعید است که بهره وری در حمل و نقل به سرعت بهره وری در کالاهایی که حمل می شوند پیشرفت کند.

بنابراین آیا باید نگران این بود که رشد تجاری کندتر شده است؟ بله، اما فقط به اندازه نگرانی پزشک برای بیماری که تب کرده است. تب به ندرت تهدیدی برای زندگی است. تب داشتن نه تنها آنقدرها نگران کننده نیست، بلکه نشانه ای مشخص از یک موقعیت برجسته است. در این مورد، موقعیت همان رشد کند اقتصادی است که به دلیل نا امیدی از سرمایه گذاری به وجود آمده است. ناامیدی از سرمایه گذاری هم دلیلی جز مشکلات مالی و بی ثباتی سیاست ها ندارد.

پس این یک موقعیت برجسته است. موافقتنامه های تجاری چون TPP وTTIP اثری غیرمستقیم بر ماجرا دارند. صرف هزینه های فزاینده برای زیرساخت ها از سوی دولت ها است که باعث افزایش رشد و سرمایه گذاری می شود و این بیشتر مورد توجه است.

اما دولت آینده آمریکا به مدیریت دونالد ترامپ و کنگره این کشور می توانند یک برنامه صرف هزینه زیرساختی کارآمد را طراحی و اجرا کنند یا خیر؟

در نگاهی کلی تر، نیاز به یک اجماع سیاسی درباره سیاست های بهبود رشد وجود دارد، به طوری که سرمایه گذاری از وابستگی به درگیری های سیاسی نجات پیدا کند. حالا اینکه دولت ترامپ خواهد توانست از پس این ماجرا بربیاید یا خیر، خود بحث دیگری است.

داستان جریان سرمایه های مالی مرزی از سایر ماجراها دراماتیک تر است. جریان سرمایه خالص که همان جریان سرمایه ای داخلی و خارجی است، فقط با کندی حرکت مواجه نیست، بلکه این جریان به شکل چشمگیری نسبت به سال 2009 کاهش یافته است.

اما دراماتیک اصلا به معنی «هشدار» نیست. در واقع بیشتر از همه این وام دهی و استقراض بانک ها است که کاهش یافته است. سرمایه گذاری مستقیم خارجی یا همان جریان های مالی برای ساخت کارخانه های خارجی و دستیابی به شرکت های خارجی، همچنان در سطح پیش از بحران هستند. بنابراین وام دهی و استقراض را از طریق سهام و بازار اوراق قرضه انجام می دهند.

در کل مقرارت مالی آسان تر ممکن است در نهایت به بهبود جریان سرمایه بین المللی منجر شود اما باید به آنچه در چشم اندازها هم وجود دارد، دقت کرد.

منبع : گاردین
برچسب ها : قاب اقتصاد
لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/EsePZKa1
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
مشاوره کسب و کاردستگاه برش لیزرابزارآزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورتقویم رومیزیقیمت ورق گالوانیزهخرید قسطیتعمیر کاتالیزورخرید گوشی آیفون 13نهال گردومریم شفیعی مدیرعامل کانون ایران نوین و برگزارکننده نمایشگاه تهرانتخت خواب دو نفرهلایک اینستاگرام ارزانخرید از چینتور استانبولخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختآژانس تبلیغاتیچک صیادیتور اماراتدوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکخرید نهال گردوماشین ظرفشویی بوشدوره رایگان Network+سریال جنگل آسفالتکفش مردانهتلویزیون شهریMEXCتبلیغات در گوگللپ تاپ قسطیآی نودانلود رمانآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلگیفت کارت استیم اوکرایناسکرو کانوایرخرید لایک اینستاگرامپنجره دوجدارهخدمات سئولوازم یدکی تویوتاکولر گازی جنرال شکارنرم‌افزار حسابداریاجاره خودرو در دبیست مدیریتیواردات و صادرات تجارتگرام
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه