چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت(۲) ۱۴۰۳ / Wed, 15 May(5) 2024 /
           
فرصت امروز

ترتیب در انجام کارها

9 سال پیش ( 1393/9/5 )
پدیدآورنده : سلطان حسین فتاحی  

در ارج تمام تلاشم را کردم که بمانم، اما بعد از سه ماه به دلیل اینکه سربازی نرفته بودم بیرونم کردند.این اخراج در آن زمان بسیار تلخ بود، اما در عین حال تجربه‌ای به‌یاد ماندنی برایم شد، زیرا فهمیدم که باید همه چیز مرتب و در زمان خود انجام پذیرد. این مهم را از آن زمان در تمام کارها رعایت می‌کنم.یکی، دو ماهی بیکار بودم. هر روز روزنامه می‌گرفتم و به دنبال کار می‌‌گشتم. دوره سختی بود. بعد از مدتی شرکت ساراول آگهی کرده بود که به نقشه‌کش و طراح صنعتی نیاز دارد. برای مصاحبه نزد مدیر فنی ساراول، آقای مهندس وارتکس زرگریان رفتم. اولین سؤال ایشان این بود: «چند سالته و چی بلدی؟» سوابق خود را برایش توضیح دادم.

کاغذی به دستم داد و گفت: «یک هواکش داریم که یک دریچه دارد، وقتی آن را روشن می‌کنیم برای خارج شدن جریان هوا باید دریچه باز شود، مثل هواکش سقفی؛ وقتی هم خاموش می‌شود باید پایین بیاید، چرا؟ برای اینکه کبوتر وارد هواکش نشود. شما برو دریچه و لولای آن را برایم بکش، ببینم چی بلدی!» گفتم: «چشم.» چیزی را که به نظرم آمد کشیدم و خدمت شان بردم. طرح را برداشت، نگاهی به آن کرد و خیلی جدی گفت: «عزیز من! وقتی که هواکش روشن بشه، باد دریچه رو می‌بره.» واقعیت آن بود که دریچه را با لولای ضعیفی طراحی کرده بودم. گفتم: «شما درست می‌گویید، روی هواکش تسلط کامل ندارم.» گفت: «اشکالی ندارد، راهنمایی‌ات می‌کنم و تو را راه می‌اندازم. حالا در مورد حقوق؛ شما رقمی را به من بگو که اگر 100 تومان کمتر دادم، دیگر نیایی.» آن موقع تازه حقوق‌ها افزایش پیدا کرده بود و برای دیپلمه‌ها 1200 تومن و برای زیردیپلم‌ها به صورت توافقی بود. من با اینکه بیکار بودم، گفتم:«1600 تومان.»

آقای زرگریان گفت: «من 1500 تومان بیشتر به تو نمی‌دهم.» گفتم: «باشه، خیلی ممنون.» بلند شدم که دست بدهم، اما او با من دست نداد و گفت: «برو! خداحافظ.» از خدا می‌خواستم که 200 تومان کمتر بدهد، اما من را استخدام کند ولی به روی خودم نیاوردم. دستگیره در را که گرفتم، گفت: «بیا بنشین.» قلبم تند تند می‌زد و اضطراب عجیبی داشتم. گفت: «من از طرف شرکت 1500 تومان بیشتر نمی‌تونم به تو بدم، اما از طرف خودم 100 تومن به تو می‌دم.»

تشکر کردم و با لبی خندان از آنجا بیرون آمدم و از فردای آن روز در آنجا به عنوان طراح و نقشه‌کش مشغول کار شدم.در ساراول ساعت 6 صبح سرکار بودیم. آقای زرگریان زودتر از همه وارد کارخانه می‌شد و تا ساعت 9 صبح در کارخانه دور می‌زد و از همه چیز بازدید می‌کرد، ساعت 9 هم می‌آمد و در اتاقش می‌نشست. اتاق شیشه‌ای او بر سالن طراحی اشراف کامل داشت. 

ادامه دارد...

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/aCit8rv3
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
مشاوره کسب و کارآزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینآژانس تبلیغاتیچک صیادیتور اماراتدوره مذاکره استاد احمد محمدیخرید فالوور فیکخرید نهال گردوماشین ظرفشویی بوشدوره رایگان Network+سریال جنگل آسفالتکفش مردانهتلویزیون شهریMEXCتبلیغات در گوگللپ تاپ قسطیآی نودانلود رمانآموزش آرایشگریقصه صوتیریل جرثقیلگیفت کارت استیم اوکرایناسکرو کانوایرخرید لایک اینستاگرامپنجره دوجدارهخدمات سئولوازم یدکی تویوتاکولر گازی جنرال شکارنرم‌افزار حسابداریاجاره خودرو در دبیست مدیریتیواردات و صادرات تجارتگرامخرید آیفون 15 پرو مکستجارتخانه آراد برندینگواردات از چینتعمیر گیربکس اتوماتیکخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلخرید قسطیاپن ورک پرمیت کاناداتعمیر گیربکس اتوماتیک در مازندرانورمی کمپوستچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانقیمت تیرآهن امروزمیز تلویزیونتعمیر گیربکس اتوماتیکتخت خواب دو نفرهخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختدندانپزشکی سعادت آبادتور استانبولنرم‌افزار حسابداری رایگان
تبلیغات
  • واتساپ : 09031706847
  • ایمیل : ghadimi@gmail.com

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه