آقای احمدی، استاندار وقت کرمان از من برای حفر هشت چاه کمک خواست و مأموریت به من واگذار شد. 30 روزی در کرمان پذیرایی شدیم. ظرف این مدت آنها نتوانستند مشخص کنند اولین چاه را در کجا
حفر کنیم.
هرکجا دست به کار میشدیم قوم و قبیلهای اعتراض میکردند. بالاخره پس از 30 روز محل حفر اولین چاه تعیین شد و پس از حفر هشت چاه، پمپ در آنها نصب شد. کارخانه خورشید کرمان و چند مشتری دیگر هم تقاضای حفر چاه و نصب پمپ کردند که خواسته همه آنها هم با برنامهریزی دقیق
انجام شد.
دکتر اسفندیار یگانگی که او هم صاحب موسسه حفاری بود، روزی به من مراجعه کرد و گفت: در داوودیه چاهی حفر کردیم در عمق 120 متر، پمپ گرانقیمت، هنگام نصب در اثر بیدقتی کارگرها به پایین افتاده و متخصصان با نهایت تلاشی که کردهاند نمیتوانند آن را بیرون بیاورند. با تعلیماتی که من دیده بودم، پمپ را بدون اینکه هیچگونه آسیبی ببیند از چاه بیرون آوردیم که موجب تشکر و قدردانی دکتر یگانگی شد. کاری که باور نداشت به این فوریت به
انجام برسد.
به پیشنهاد دکتر نامدار، شهردار وقت تهران حدود 30 حلقه چاه در جاهای مختلف تهران حفر کردیم و در آنها پمپ نصب شد. تهران کمآب به داشتن چاههای متعدد نیازمند بود.
چاه میدان امامحسین در عمق 140 متری به آب رسید و کار گذاشتن پمپ 28 تنی با ازدحامی که در آن میدان وجود داشت، کار سنگینی بود که بالاخره با کمک اداره راهنمایی و رانندگی و به کار گرفتن دو جرثقیل انجام شد.
در بندر گز برای موسیو پالآنیبال، صاحب کارخانه چرمسازی چاه زدیم که آرتزین شد. آب فوران کرد و ماسه شهر را فراگرفت و موجب وحشت
مردم شد.
همه دست و پایشان را گم کرده بودند چون تا آن روز به چنین مشکلی برنخورده بودند. تلفنی، من را از ماجرا باخبر کردند. راهنماییهایی کردم. مشکل پیشآمده در آنجا هم به خوبی حل شد. چاههای بسیار زیادی در شمیرانات حفر شد. یکی از آنها چاهی بود که برای خانم فخرالدوله در منطقه الهیه زدیم که علاوه بر دستمزد هدیه خوبی هم از ایشان
دریافت کردیم.
بنا به خواسته شادروان دکتر محمد مصدق چاهی در احمدآباد حفر کردیم. این مرد محترم هر روز صبح کارگران را از خانه برمیداشت و عصر به خانه بازمیگرداند. دستمزد بسیار خوبی هم به کارگران
داد.
با تعویض مدیریت در آبیار کشور، من کار واردات پمپ را با کارخانه پلوگر آلمان شروع کردم و این ارتباط حرفهای تا سالیان سال ادامه داشت.
ادامه دارد...