خردادماه 93 از دل جمعیتی كه زیر تابوت متهم ردیف اول پرونده 3هزارمیلیاردی را گرفته بودند یك شعار عجیب برمیآمد: «عزاعزاست امروز، مه آفرید قهرمان پیش خداست امروز»! این سكانس آخر زندگی مه آفرید خسروی فرزند منصور بود كه به جرم افساد فیالارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور با تبانی و فساد در شبکه بانکی و توسل به روشهای متقلبانه و مجرمانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی، شرکت در پولشویی و پرداخت رشوه، به اعدام محکوم و سحرگاه روز شنبه، سوم خردادماه ۱۳۹۳ در محل زندان اوین حكمش اجرا شد.
مه آفرید خسروی در جلسات دادگاهی كه برای او برگزار میشد خود را یك نخبه اقتصادی معرفی میكرد. این شیوه معمول متهمان بزرگ اقتصادی است، آنها هر جایی كه قانون را مقابل خودشان میبینند نه از جایگاه متهم كه از جایگاه یك قهرمان ملی سخن میگویند. همچنانكه شیوه شهرام جزایری بود و چنانكه این روزها در گفتار و ادبیات و دفاعیات بابك زنجانی متهم بزرگ نفتی مشاهده میشود.میلیاردر بزرگ نفتی خود را ناجی اقتصاد ایران در دوران تحریم معرفی میكند و خود را طلبكار ایران میداند نه بدهكار. پولهایش را میخواهد و صراحتا میگوید با كسی شوخی ندارد. این مواضع، صدای معاون اول رئیسجمهور را هم درآورده كه چگونه است فردی 2میلیارد و 700میلیون دلار پول مملکت را در اختیار داشته باشد و در دادگاه از موضع یک قهرمان و طلبکار با نظام جمهوری اسلامی ایران صحبت کند؟
اینها متهمانی هستند كه با تبانی و کسب امتیازات خاص، زمینه سوءاستفاده و درآمدهای غیرقانونی و غیرموجه را بهویژه در شرایط تحریم فراهم کردهاند. این یك روی سكه است. روی دیگر سكه هم كسانی هستند كه در شرایط تحریم با سوءمدیریت خود فرصت را برای ویژهخواران دوران تحریم فراهم كردهاند. همانهایی كه زمانی قطعنامههای شورای امنیت را كاغذ پاره نامیدند و بعدها از فرط سوءمدیریت، سررشتههای اقتصادی كشور را به بابك زنجانیها سپردند.
طبیعی است در شرایطی چنین كه مسئولان اجرایی در مدیریت امور كلان كشور به استیصال میرسند، متهم را توهم گرفته، خود را قهرمان ملی و ناجی اقتصاد معرفی كند. همین چند وقت پیش علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در سفری كه به استان البرز داشت بار دیگر تاكید کرد فشاری كه از سوءمدیریت به اقتصاد كشور وارد شد بسیار بیشتر از تحریمها بود.
این گزاره درستی است، اگر همان مدیران تاثیرات ولو حداقلی قطعنامهها و تحریمها بر اقتصاد كشور را پذیرفته و باور میداشتند و برای خنثی كردن این تاثیرات برنامهریزی كرده و تدبیری میاندیشیدند نیازی به قهرمانسازی پیدا نمیكردند. امروز هم دوران تحریمها به سرآمده است، این دوران شامل فرصتها و تهدیدهایی است كه هر دوی آن نیاز به مدیریت و تدبیر دارد. همچنانكه در دوران تحریمها كاسبان تحریم متولد شده و رشد كردند، عدهای فرصتطلب هستند كه میتوانند در دوران پس از برجام عرض اندام كنند.
روزنامه نگار سیاسی