چند روز پیش خبر تعطیلی کارخانه قدیمی ارج در رسانهها منتشر شد. البته طبیعتا این نخستین باری نیست که یک برند قدیمی تعطیل میشود و آخرین بار هم نخواهد بود. متاسفانه در سالهای اخیر بسیاری از کارخانههایی که روزی صاحب نام و برندی بودند و کالاهای آنها در خانه بسیاری از ایرانیها وجود داشت، به سرنوشت ارج دچار شدهاند.
این در حالی است که فعالان اقتصادی و کارشناسان، یکی از عوامل اصلی تعطیلی کارخانهها را حاکم بودن مدیریت دولتی بر آنها میدانند. فعالان اقتصادی بر این باورند که ضد ارزش کردن مالکیت بخش خصوصی بر کارخانهها در اوایل انقلاب و حاکم شدن مدیریت دولتی بر آنها از علل اصلی تعطیلی و ورشکستگی کارخانههای بزرگ است.
کما اینکه با وجود گذشت حدود 11 سال از ابلاغیه مقام معظم رهبری در مورد اجرای اصل 44 قانون اساسی، همچنان بخش خصوصی نتوانسته مدیریت کارخانهها را بر عهده بگیرد و به دلیل انحرافاتی که در واگذاریها وجود دارد، خصولتیها بر کارخانهها و بنگاههای اقتصادی حاکم هستند.
«فرصت امروز» در این گزارش عوامل موثر بر تعطیلی کارخانهها و برندهای قدیمی را مورد بررسی قرار داده است.
***
ابوالفضل خاکی:
واگذاری کارخانهها راه نجات آنهاست
ابوالفضل خاکی، رئیس اتاق بازرگانی قم و مدیرعامل صنایع پلاستیک مرکز معتقد است باید این کارخانهها در راستای اصل 44 قانون اساسی به بخشخصوصی واگذار شوند تا این بخشبتواند کارخانهها را درآمدزا کند و جلوی تعطیلی آنها گرفته شود.
به نظر شما چه عواملی موجب شده که کارخانهها و برندهای قدیمی رو به تعطیلی بروند و شاهد وضعیت فعلی در مورد آنها باشیم؟
کارخانه ارج تقریبا یک کارخانه دولتی بود و مدتها بود که صحبت از تعطیلی و مشکلات عدیده آن مطرح بود. این کارخانه تا مدتها به دنبال تعدیل نیرو بود و در نهایت به جایی رسید که ناگزیر به تعطیلی کارخانه شدند. قطعا مدیریت دولتی نمیتواند در اداره کارخانهها و واحدهای تولیدی موفق باشد.
اصولا بخشخصوصی با توجه به کارآفرینیهای مختلفی که دارد، توانایی آن را دارد که از وقت و سرمایه و فکر خود در جهت ایجاد یک واحد تولیدی استفاده کند و میتواند خلاقانه این کار را به انجام برساند. اگر بخواهند در مورد تمام کارخانجاتی که در حال فعالیت هستند، آمار دقیقی را بگیرند عموما با ضرر انباشته روبهرو هستند، بهخصوص کارخانههایی که مدیریت دولتی دارد.
حتما باید این کارخانهها در راستای اصل 44 قانون اساسی به بخش خصوصی واگذار شوند تا این بخش بتواند این کارخانهها را درآمدزا کند و جلوی تعطیلی آنها گرفته شود و برندهای مشهوری که سالهای طولانی خاطرات خوشی را در ذهن مردم داشتهاند، باقی بمانند.
بنابراین شما معتقدید دولتی بودن کارخانهها یکی از دلایل اصلی ورشکستگی و تعطیلی آنها است و اگر این کارخانهها خصوصی بودند، با تعطیلی مواجه نمیشدند؟
قطعا همینطور است. زیرا بخشخصوصی برای نگه داشتن واحد تولیدی از جان مایه میگذارد و تا جایی که توان داشته باشد، این کار را انجام میدهد. اما بخش دولتی به محض اینکه به مشکلی برمیخورد، منجر به توقف یا تعطیلی یک مجموعه میشود.
به زعم شما چه راه حل یا راه حلهایی وجود دارد که از تعطیلی و ورشکستگی کارخانجات جلوگیری به عمل بیاید؟
در زمانی که کارخانجات بخش دولتی رو به تعطیلی رفتند، کارخانجات جدید در حال ایجاد شدن بودند و در کنار آن کارخانجات بخش خصوصی را میدیدم که در حال رونق گرفتن بودند. با توجه به این شرایط قطع به یقین تشویق بخشخصوصی در این جهت که سرمایهگذاری در راستای تولید و صادرات داشته باشد، بسیار خوب خواهد بود. در حال حاضر بازار لوازم خانگی ما در تصاحب دو برند کرهای است و برندهای داخلی برای اینکه جای کار خود را داشته باشند با این دو برند میجنگند و این موضوع جای تاسف و تامل دارد.
***
فریال مستوفی:
دولت نتوانسته تقاضا را تحریک کند
فریال مستوفی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران و مدیر عامل شرکت کارون دز معتقد است دولت نتوانسته تقاضا را تحریک کند و بالطبع در چنین شرایطی کارخانههای تولیدی تعطیل میشوند و چارهای جز این ندارند.
متاسفانه اخیرا شاهد تعطیلی کارخانههای قدیمی و صاحب برند خود بودهایم. شما چه عواملی را در تعطیلی کارخانهها و واحدهای تولیدی موثر میدانید؟
با این وضعیت رکود اقتصادی و کمبود نقدینگی که در کشور داریم و با اقداماتی که دولت در رابطه با کاهش تورم انجام داده است، البته دولت قصد داشته و دارد که اقدامات دیگری را هم انجام دهد، ولی در حقیقت نشده است.
به همین دلیل واحدهای تولیدی هزینههای خود را دارند و باید مواد اولیه را با قیمت بالا خریداری کنند و باید حقوق کارگران خود را پرداخت کنند و مسئله مالیات را باید انجام بدهند ولی فروشی ندارند و به دلیل مسئله رکود که حاکم است، میزان فروش محصولات و کالاهای این واحدها کاهش یافته است. در همین رابطه بستههایی ارائه شد که به موجب آنها تقاضا تحریک شود، اما در نهایت اتفاقی رخ نداد. از همین رو زمانی که کارخانهها نمیتوانند دخل و خرج خود را بالانس کنند، چارهای جز تعطیل شدن ندارند.
با توجه به مشکلاتی که اشاره کردید، در این شرایط چه اقدامی میتوان انجام داد تا دیگر شاهد تعطیلی کارخانهها و واحدهای تولیدی نباشیم؟
ریسکهای بسیار بزرگی وجود دارد و دولت نتوانسته تقاضا را تحریک کند و بالطبع در چنین شرایطی کارخانههای تولیدی تعطیل میشود و چارهای وجود ندارد جز اینکه کارخانهها رو به تعطیلی بروند. حالا حرف سر این است که بهره بانکها را پایین آوردهاند که مردم پولهای سپرده را بیرون بکشند و سرمایهگذاری کنند، اما باید منتظر بمانیم و ببینیم که چه اتفاقی رخ میدهد. آنچه مشخص است اگر مشکلات ناشی از تحریمها رفع شود، آینده روشن است.
برخی معتقدند این موضوع که دولت بخشخصوصی را رقیب خود میداند و اقداماتی را در جهت تقویت آن انجام نمیدهد، در تعطیلی کارخانهها مؤثر است. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
وضعیت واحدهای تولیدی بسیار بد است و شرایط حاکم بر شهرکهای صنعتی و تولیدیها متاثرکننده است. البته از دولت حل تمام مشکلات برنمیآید. در واقع دولت باید تصمیم بگیرد که مقداری بخش خصوصی را تقویت کند و امنیت برای بخش خصوصی فراهم شود تا بخش خصوصی تمایل به سرمایهگذاری پیدا کند.
در واقع دولتمردان در حرف و سخن از بخش خصوصی حمایت میکنند، اما در عمل طور دیگری عمل میکنند و دولت متأسفانه رقابت شدیدی را با بخشخصوصی دارد و حتی برخی از مسئولان اصلا بخش خصوصی را قبول ندارند.
***
مجیدرضا حریری:
مدیریت دولتی علت اصلی تعطیلی کارخانههاست
مجیدرضا حریری، عضو اتاق بازرگانی ایران معتقد است مدیریت دولتی و از بین بردن مالکیت خصوصی علت اصلی تعطیلی کارخانهها است و این در حالی است که مدیریت دولت بر بنگاههای اقتصادی به جز خسران نتیجه دیگری ندارد.
برخی معتقدند سوءمدیریت و دولتی بودن کارخانههایی مانند ارج موجب تعطیلی آنها شده است. به نظر شما میتوان صرفا علت اصلی تعطیلی کارخانهها و برندهای قدیمی را این موضوعات دانست؟
چند عامل در تعطیلی کارخانهها موثر است. اما واقعیت این است که در دنیا بسیاری از برندها از بین میروند. بهعنوان مثال اگر پنج سال پیش به ما میگفتند برند نوکیا روزی از بین میرود، باور نمیکردیم اما در حال حاضر چیزی به نام گوشی نوکیا وجود ندارد. بنابراین این موضوع که برندها میمیرند، بسیار طبیعی است یا اینکه کمپانیها و کارخانهها در دنیا ورشکسته میشوند، موضوع عجیبی نیست.
اما در خصوص این موضوع که در کشور ما چه اتفاقی رخ داده است، ما پیش از پیروزی انقلاب چند برند خوب داشتیم و زمانی که انقلاب پیروز شد، قانونی به نام قانون حفاظت در شورای انقلاب تصویب شد و تقریبا تمام این برندها در اختیار دولت قرار گرفت و مدیریت دولتی بر آنها استوار شد. از آن زمان دیگر این برندها را نمیبینیم، درست است که خبر مرگ ارج در روزهای اخیر منتشر شد اما در 20 سال گذشته عملا کالاهایی با برند ارج را در بازار مشاهده نکردیم.
بنابراین شما اشکال اصلی را در مدیریت دولتی بر بـنـگـاههای اقتصادی و کارخانهها میدانید؟
بله، متاسفانه مدیریت دولتی و از بین بردن مالکیت خصوصی در اوایل انقلاب و ضد ارزش کردن مالکیت کارخانهها توسط بخش خصوصی ادامه پیدا کرد و زمانی که بخش خصوصی ضعیف شد، دیگر بازگشت این بخش به صحنه تولید و صنعت و بازار بسیار سخت میشود.
حدود یک دهه پیش اجرای اصل 44 قانون اساسی به طور جدی مطرح شد، اما به انحراف کشیده شدن واگذاریها موجب شده همچنان مدیریت دولتی بر کارخانهها و بنگاههای اقتصادی حاکم باشد. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
حدود 11 سال پیش به این نتیجه رسیدیم که آن رفتار اشتباه بوده است و ابلاغیه مقام معظم رهبری در مورد اصل 44 قانون اساسی صادر شد و تفسیر جدیدی از این اصل قانونی صورت گرفت و قرار بر این شد که اقتصاد به بخش خصوصی سپرده شود.
اما پس از این ابلاغیه هم کار خاصی برای بخشخصوصی انجام نشد، یعنی از حدود 124 هزار میلیارد تومان خصوصیسازی که انجام شد، طبق گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس بیش از 90 درصد آنها به نهادهای حقوقی غیردولتی یا همان خصولتیها رسید و مدیریت دولتی بدون هیچ گونه نظارتی حاکم شد و نتیجه اینکه بخش خصوصی پا نگرفته است و برند دولتی هم نمیتوان درست کرد. در واقع مدیریت دولت بر بنگاههای اقتصادی به جز خسران، نتیجه دیگری ندارد.
مهم این نیست که یک برند یا کارخانه از بین برود، مهم این است که اگر قرار است کارخانه یا برندی بمیرد، به مرگ طبیعی باشد نه اینکه آن را بکشیم. در شرایط امروز اقتصاد ما این برندها کشته میشوند نه اینکه بمیرند و این موضوع جای تاسف دارد.
ارتباط با نویسنده: [email protected]