نقش مدیریت در هدایت مجموعه

در یک مجموعه، مدیر مجموعه است که رهبری و هدایت تیم را به عهده دارد و تصمیم گیری می کند. تصمیم گیری در مواقع حساس و بحرانی، بدون داشتن اطلاعات خوب و جامع، ممکن است وضعیت را وخیم تر کند. هیچ مجموعه ای بدون کنترل و هدایت،  به بهره وری نخواهد رسید. همین طور، هیچ مجموعه ای بدون انگیزه کافی عملکرد خوبی ندارد. کیفیت اطلاعات، انگیزه مهره های مجموعه، روابط میان مهره ها و نتیجه حاصل از آنها بدون شک کارایی مدیریت را تحت تاثیر قرار می دهند.

در زندگی واقعی، این سه شرط به ندرت همزمان با هم و به صورت پایدار با یکدیگر به تلاقی می رسند. اطلاعات کم و بیش تقریبی، معمولا به صورت مغرضانه تغییر ماهیت می دهند. انگیزه شخصی نیز دائما از فردی به فردی دیگر و جایگاهی به جایگاهی دیگر متفاوت است. مدیریت هم معمولا تا همان سطح جنبه مالی اش تنزل می کند.

اما چه تیپ مدیریتی خوب است؟ چه مدیری با چه تیپ شخصیتی و رفتاری برای مدیریت مجموعه مناسب است؟ برای پاسخ به این سوال که جنبه ای کلی دارد، می توان دو رویکرد و تعریف از لفظ «خوب» ارائه داد.

تعریف اول، کم و بیش یک تعریف علمی است. این تعریف بر تسلط فکری مدیر، در حوزه های کلیدی مدیریتی، مانند امور مالی، بازاریابی،  کنترل و هدایت تمرکز دارد. این تعریف براساس اصول مدارس مدیریت و مجلات مدیریت کسب و کار تعریف می شود.

رویکرد دوم، بیشتر به کیفیت شخصیتی شخص مدیر می پردازد. ویژگی هایی که وجود آنها برای هدایت مجموعه الزامی و ضروری است. مدیر یک مجموعه، در درجه اول باید شخصیتی قوی، کاریزماتیک و جذاب با مهارت ارتباطی بالا داشته باشد. بدون داشتن این ویژگی  ها، مدیر قادر نخواهد بود از پس بحران  ها و مسائل پیش آمده برآید.

در اخبار مدیریتی بعضا دیده ایم که مدیران خوب و آموزش دیده  نتوانسته اند از پس مدیریت اموری که بر عهده آنها بوده برآیند یا کارفرمایان کاریزماتیک بسیاری را دید ه ایم که نتواسته اند اوضاع را سر و سامان دهند.

آموزش دیدن در بهترین مدارس مدیریتی دنیا لزوما برای تبدیل شدن به یک مدیر خوب بودن، کافی نیست. البته نمی توان از این واقعیت چشم پوشی کرد که برای نائل شدن به جایگاه و پست مدیریت داشتن مدرک تحصیلی مرتبط احتمالا ضروری است. با این  حال، مدیران را از لحاظ مختلف در دسته های متفاوت جای می دهند. با بررسی شاخص های مختلف در مدیران، آنها را به تیپ های شخصیتی مختلف تقسیم می کنند.

طبقه بندی مدیران

دنیای مدیران، از بسیاری جهاتی که معرف شخصیت، اهداف و روش مدیریت آن هاست با هم متفاوت است و بر همین اساس هم دسته بندی می شوند. عموم مدیران به دسته اول تعلق دارند. اکثر آنها از یک مکتب مدیریتی درس گرفته اند و فکر می کنند که تافته جدا بافته مدیریت هستند و کانون همه توجهات اند. آنها عموما معتقدند که مدیریت آنها نقش مهمی در کسب و کار دارد و آینده مجموعه تا حد زیادی به وجود آنها وابستهاست.

آنها معمولا نقش تیم را در پیشبرد اهداف مجموعه نادیده  می گیرند. آنها مدیریت تعداد زیادی از مجموعه ها را به عهده دارند که هر کدام از تعداد افراد زیادی تشکیل شده است. گروه دوم، مدیرانی هستند که دقیقا خود را عضوی از مجموعه می دانند.

این مدیران، به طور متوسط 10 نفر را تحت مدیریت خود دارند. گروه سوم، مدیران شرکت های کوچک و متوسط هستند که براساس تعریف هر کشور ماهیت آنها متفاوت است. نیروی انسانی این شرکت ها از 15 تا 1000 نفر است و معمولا خود مدیران کارفرما هستند.

اما مدیران،  در هر جایگاه و گروهی که باشند چند ویژگی مشترک دارند که از اصول مدیریت می آید.

ویژگی اول، توانایی مدیریت مستقیم ده ها نیروی انسانی است. تجربه نشان می دهد که مدیریت کارآمد 10نیروی انسانی و بیشتر، به صورت مستقیم کار دشواری است. در این موارد،  استفاده از مکانیزم آبشار و سلسله مراتب پیشنهاد می شود. مدیریت غیرمستقیم، به کمک یک تیم مدیریتی به مراتب کارآمد تر از مدیریت مستقیم یک تیم با تعداد بالاست.

قدرت تصمیم گیری، ویژگی دوم است. ارزیابی اوضاع و پیش بینی رخداد های احتمالی یک مدیر مطلع را از عواقب بیشتر و خطرناک تر در امان نگه می دارد. یک تصمیم نا به جا و عجولانه، ممکن است شکنندگی اوضاع را افزایش دهد و حتی عواقب مالی بدی در پیش داشته باشد. قدرت تصمیم گیری یک مدیر،  چه مدیر یک مجموعه کوچک باشد و چه مدیر یک مجموعه بزرگ، در عملکرد بهتر تیم تاثیر چشمگیری دارد.

توانایی و قدرت برقراری ارتباط، ویژگی سوم همه مدیران از هر تیپ است. داشتن مهارت های ارتباطی بالای مدیر در جنبه های مختلف مانند روابط رسانه ای برای بازاریابی، روابط با زیردستان و مشتریان و توزیع کنندگان برای اهداف مجموعه اهمیت زیادی دارد. یک مدیر خوب، با برقراری ارتباط موثر و کارآمد، حس مسئولیت پذیری و انگیزه را در مجموعه خود تقویت می کند.

شایستگی و داشتن تخصص، ویژگی بعدی مدیران موفق در تمام تیپ هاست. شایستگی،  تنها در داشتن مدرک تحصیلی مرتبط خلاصه نمی شود و همان شخصیت کاریزماتیک را تداعی می کند. دانش مالی، حقوقی، اجتماعی و... مدیر و تسلط او بر حیطه کاری تجربی است. داشتن قدرت تمییز دادن نیز در همین ویژگی خلاصه می شود. مهارت مدیر در ارزیابی و بررسی اوضاع، به تسلط او در کار بستگی دارد.