گردشگری به دلیل گستردگی تقاضا طیف متنوعی از فعالیتها را دربرمیگیرد که درصد عمدهای از این فعالیتها را گردشگری مبتنی بر طبیعت تشكیل میدهد و در حال حاضر در سطح جهانی، بخش عمدهای از این نوع گردشگری در نواحی ساحلی متمركز شده است. گردشگری ساحلی بهعنوان یکی از سریعترین انواع گردشگری مطرح است. مناطق ساحلی بهخصوص سواحل ماسهای بهطور ذاتی برای انسانها جذاب و از پتانسیل لازم جهت اجتماع گردشگران برخوردار است.
بنابراین نواحی و شهرهای ساحلی همواره میکوشند تا در راستای بهبود وضعیت اقتصادی از این نوع گردشگری بهرهمند شوند. کشور ما ایران به دلیل وجود دریای عمان و خلیج همیشه فارس در جنوب و دریای مازندران در شمال، از پتانسیل بسیار مناسبی جهت توسعه فعالیتهای گردشگری مبتنی بر ساحل و دریا برخوردار است. در این بین استان مازندران در تاریخچه توسعه گردشگری منطقهای، بهویژه در سواحل جنوبی دریای مازندران جایگاه ویژهای دارد.
فاصله کم و امکان دسترسی سریع به کانونهای پرجمعیت کشور از جمله استان تهران و البرز، همچنین برخورداری از جاذبههای طبیعی (کوه و جنگل، رودخانه و...) در فصول مختلف سال پذیرای گردشگران داخلی بیشماری است بهطوریکه طبق آمار، در ایام تعطیلات 13 روزه عید نوروز یا در ایام تعطیلات تابستان مازندران دستکم پذیرای تا 15میلیون نفر گردشگر است. نظرسنجیهای صورت گرفته از گردشگرانی که به این استان وارد میشوند نشان میدهد که حدود 90درصد از آنان با انگیزه گذران اوقات فراغت به مازندران سفر میکنند و از این بین حدود 78درصد آنها خواهان انجام فعالیتهای فراغتی مبتنی بر دریا هستند.
این در حالیاست که بر پایه همان نظرسنجی مشخص شده که متاسفانه تنها 20درصد از مسافران موفق به رفتن به ساحل شدهاند و 7درصد موفق به شنا، 96درصد موفق به قدم زدن و استراحت در سواحل شده و در مجموع 90درصد از گردشگران از وضع دریا رضایت نداشتهاند. چرایی عدم رضایت و عدم دسترسی به ساحل را بیش از هرچیز باید در نحوه بهرهبرداری از سواحل این استان طی سالیان متمادی یاد کرد.
مطالعات نشان میدهد که از 340 کیلومتر ساحل دریای مازندران در حدود 78درصد آن ساختوساز انجام شده که 28درصد آن متعلق به دستگاههای دولتی، 12درصد شهرکهای ساحلی، 24درصد افراد حقیقی و بخش خصوصی، 10درصد در اختیار نهادهای دیگر و تنها حدود 4درصد باقیمانده متعلق به 80میلیون ایرانی است. یعنی حدود 20 تا 30 کیلومتر در اختیار مردم و گردشگرانی است که به هیچ نهادی وابسته نیستند و باید در یک پهنه جغرافیایی محدود از محیط ساحل بهرهمند شوند.
عدم توجه به ظرفیت قابل تحمل و ساختوساز غیرحساب شده و هجوم بیامان گردشگران به سواحل استان مازندران قدر مسلم تبعات منفی در ابعاد زیستمحیطی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از خود برجای خواهد گذاشت که پیامدهای زیستمحیطی بیش از سایر عرصهها دیده میشود. ابعادی که نتیجهای جز بهرهبرداری نامناسب و بیش از ظرفیت منابع طبیعی، تخریب و تغییر اکوسیستمهای طبیعی، تغییر کاربری حاصلخیزترین اراضی جلگهای و جنگلی، بهرهبرداری بیرویه از منابع، آلودگی روزافزون منابع آب، آلودگی زیستمحیطی ناشی از دفع نامناسب فاضلاب، تولید زباله و ایجاد آلودگی صوتی نخواهد داشت.
این را بگذارید در کنار سایر پیامدهای منفی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی گردشگری انبوه ساحلی در مازندران. نشانههای فوق حاکی از چالشهای جدی گردشگری پایدار ساحلی در استان مازندران است که برای رهایی از آن تدوین یک برنامه جامع و منسجم که جایگاه و وضعیت موجود این صنعت را مشخص کند و راهکارها و راهبردهای مناسب را برای رسیدن به وضعیت مطلوب ارائه دهد، میطلبد.
کارشناس ارشد مدیریت گردشگری