یک سوال خوب همه چیز است. بدون اغراق می توان گفت یک سوال درست می تواند 50درصد از حل یک مسئله باشد. اما این سوال چگونه طرح می شود و چه خصوصیاتی دارد؟
برای تعریف یک مسئله نیاز است یک ارزیابی اولیه از شرایط موجود خود داشته باشید و آن را روی کاغذ مکتوب کنید. سپس سعی کنید تعریف و ارزیابی خود را زیر سوال ببرید. اصلا می توانید یک بار مسئله تان را به تنهایی بررسی کنید و دوباره شرایط و پارامتر های تاثیر گذار دیگر را در شرایط موجود سهیم بدانید.
در ابتدا سعی کنید ارزیابی خود را هماهنگ با عرف و قواعد موجود جامعه بررسی کنید و یک ارزیابی عقلانی داشته باشید و بار دیگر نگاهی خلاقانه تر داشته و با ارتباط برقرار کردن بین اجزای دیگر موجود، در یک مسئله به تعاریف جدیدی دست پیدا کنید.
حالا که یک ارزیابی چندبعدی از شرایط موجود دارید و فکر می کنید مشکل موجود را شناسایی کرده اید، وقت آن رسیده است که در بین مردم و جامعه هدف خود بروید و از طریق مصاحبه، گفت وگو، دیدن و بررسی عادات مصرف و. . . ببینید آیا واقعا مشکلی که شناسایی کرده اید همان مشکلی است که باید حل شود یا نه مسئله چیز دیگری است، هم اکنون می توانید ارزیابی خود را بررسی کنید و اگر نیاز به تغییر دارد آن را تغییر بدهید.
برای مطرح کردن سوال تان درست باید مراقب آغاز گرها باشیم. همیشه از خود بپرسید آغازگر این مسئله چه بوده است. اصلا چرا من به این فکر افتادم؟ این می تواند نقطه پیوند ما با مسئله اصلی باشد و از این حیث دارای اهمیت است. اما این بررسی همان اندازه که می تواند مفید باشد قادر است ما را در این دام بیندازد که مسئله را تنها از همان زاویه و مبتنی بر همان دلایل تعریف و دنبال کنیم که از این نظر باید حواس مان جمع باشد.
شاید یک مثال بتواند به روشن شدن مفهوم کمک کند؛ فرض کنید ما یک تولید کننده مبلمان و صندلی هستیم، در این صورت برای تولید یک محصول جدید سوال می تواند این گونه باشد «چگونه یک صندلی جدید طراحی کنیم؟» این سوال ما را به یک صندلی جدید می رساند.
اما این سوال می تواند جور دیگری هم پرسیده شود «چگونه می توان محصولی بهتر برای معلق ماندن تولید کرد؟» نتیجه این سوال می تواند یک صندلی باشد یا یک سبکی جدید از نشستن که سلامتی ما را در طول زمان افزایش می دهد. شاید بتوان این گونه بیان کرد که سوال خوب سوالی است که جواب را در خود پنهان نکرده باشد و به شما اجازه بدهد دست به کشف و تجربه های جدید بزنید.
در پایان چهار مورد که یادآوری آنها می تواند به شما در طرح بهتر یک سوال کمک کند، ارائه شده است:
1- اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری کنید و از مشاهده، مشورت و مصاحبه با افراد درگیر با مسئله غافل نشوید.
2- به حاشیه های مسئله توجه نکنید و عواقب ناشی از یک مسئله را به جای خود مسئله نگذارید.
3- سعی کنید در بررسی های خود به دنبال نکات جدید و تشخیص ارتباط های مبهم اجزای مساله بپردازید.
4- سعی کنید هرآنچه برداشت کرده اید و فرضیه های خودتان را با گروه درگیر با مسئله، مطرح کنید و به فرضیه های جدید دست یابید.
اگر مواردی را که در بالا به آنها اشاره کردیم درست پیاده شوند، می توانید مسئله ها را درست تعریف کنید که بدون شک این امر مسیر متفاوتی را پیش روی شما خواهد گذاشت. در شماره بعد به این نکته می پردازیم که چگونه با ابهامات موجود در مسئله به تعامل برسیم و راه حل های ارزش آفرین را استخراج کنیم. تا شماره آینده شاد و سربلند باشید.
مشاور و پژوهشگر حوزه برندینگ و تفکر دیزاین