«زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست/ گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست/ ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست.» این تعبیر شاعر این روزها به شکل دیگری در معرض آزمون جامعه ایران قرار گرفته است. شاید «سیاوش کسرایی» تصور نمی کرد که سال ها بعد، خاموشی به چالش جدی ایران بدل می شود و این بند از منظومه «آرش کمانگیر» او، فارغ از تأویل های ادبی، دستمایه تحلیل های اقتصادی قرار می گیرد. موج گرمای طاقت فرسای تابستان هنوز نیامده، سر و کله خاموشی ها زودتر پیدا شده است. طبق آخرین آمارها، میزان ناترازی تولید و مصرف برق در ایران از مرز 20 هزار گذشته است. به گفته وزیر نیرو، پیش بینی می شود که تقاضای برق امسال به 85 هزار مگاوات و ظرفیت تولید برق کشور به 65 هزار مگاوات برسد و این یعنی، میزان ناترازی برق در سال 1404 از مرز 20 هزار مگاوات عبور می کند. نتیجه این ناترازی تولید و مصرف برق را این روزها در اعمال خاموشی های گسترده در اکثر شهرها و روستاها می بینیم. به قول شاعر، «خاموشی گناه ماست» و به نظر می رسد که «گناه این خاموشی»، هم به عهده دولت است و هم ملت. دولت مقصر است، چون از یک سو در زیرساخت های تولید برق، سرمایه گذاری نکرده و وظیفه حاکمیتی خویش را به درستی انجام نداده است و از سوی دیگر، با تداوم قیمت گذاری دستوری و تعیین قیمت غیرواقعی برق، زمینه سرمایه گذاری بخش خصوصی را هم از بین برده است. مقصر دیگر خاموشی، مردم هستند، چون مدیریت مصرف را در پیش نگرفته اند و متاسفانه روی مدیریت مصرف در فرهنگ ایرانی اصلا کار نشده است. برآوردهای کارشناسی نشان می دهد که میزان مصرف برق در بخش خانگی ایران، چند برابر کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه است. به نظر می رسد نمود شکاف تاریخی دولت-ملت را می توان این روزها در اقتصاد خاموش برق و ناترازی تولید و مصرف برق دید که به اعمال خاموشی های گسترده در شهرها انجامیده و هم فعالیت های اقتصادی و هم زندگی روزانه شهروندان را تحت تاثیر قرار داده است.
البته برخی از کارشناسان، «گناه خاموشی» را به گردن استخراج رمزارزها می اندازند و بر این باورند که با افزایش ارزش ارزهای دیجیتال، مخصوصا با بازگشت «دونالد ترامپ» به کاخ سفید، انگیزه بسیار زیادی برای استخراج رمزارز ایجاد شده است. طبیعتا در فضایی که قیمت انرژی ارزان است و نظارت حرفه ای و سازنده ای روی مدیریت مصرف وجود ندارد، جذابیت ارزهای دیجیتال و روند صعودی ارزش آنها، به توسعه مزارع رمزارز غیرقانونی، دامن خواهد زد. هرچند اخبار پلمب مزارع غیرقانونی رمزارز در رسانه ها به کرات منتشر می شود و نشان می دهد که در غیاب نظارت درست و سازنده بر مصرف برق، اقدامات غیرقانونی، مثل استخراج غیرمجاز رمزارزها گسترش پیدا می کند، با این حال نمی توان روند صعودی استخراج رمزارزها را عامل اصلی ناترازی 20 هزار مگاواتی برق دانست و اصل ماجرا همانا به سرکوب قیمتی برق و عدم سرمایه گذاری دولت و بخش خصوصی در این صنعت برمی گردد. مهمترین موضوعی که تحلیلگران و فعالان اقتصادی درباره بحران بی برقی مطرح می کنند، قیمت غیرواقعی برق است. مسئله ای که نه تنها کلیت اقتصاد ایران را تحت الشعاع قرار داده که سبب افول صنعت برق هم شده است. این وضعیت، ریشه در قیمت گذاری دستوری دولت دارد که به شکل های گوناگون در این سال ها - ولو به زور - به خورد صنعت برق داده شده و اقتصاد برق را از سازوکار بازار، دور کرده است. به نظر می رسد مهمترین عامل ناترازی برق و فرسایش تدریجی صنعت برق، همین بی توجهی به سازوکار بازار است که تاثیر مخرب خود را در افت سرمایه گذاری در زیرساخت های تولید برق، نشان داده است.
قطعی برق در این روزهای گرم بهار، خنکی و آسایش را از مردم، دریغ کرده و تاب آوری جامعه را پایین آورده است. گذشته از خانواده ها، خاموشی ها به کسب وکارها هم لطمه زده و تحمل این شرایط، در حالی که رکود اغلب بازارها را درنوردیده، دشوارتر شده است. در کنار خدشه دار شدن رفاه و آسایش جامعه، آنچه در جریان رفت و آمدهای مداوم برق اهمیت دارد، صدمه وسایل برقی خانه ها و همینطور خطوط تولید کارخانه هاست. در سالی که به شعار «سرمایه گذاری برای تولید» مزین شده است، نباید تولید داخلی دچار وقفه شود و خط تولید به دلیل بی برقی بخوابد. بی تردید، مهمترین راهکار در کارزار ناترازی انرژی، رفع قیمت گذاری دستوری و تعیین قیمت واقعی برق است. مگر نه آنکه طرح هدفمندسازی یارانه ها و تولد یارانه های نقدی، منوط به آزاد کردن قیمت حامل های انرژی بود؟! بنابراین گام نخست احیای صنعت برق به منطقی کردن قیمت برق و به عبارتی، «اصلاح نظام اقتصادی صنعت برق» برمی گردد.
کمتر از 50 روز پیش در میانه بازی تیم ملی فوتبال ایران و امارات در جریان بازی های انتخابی جام جهانی 2026، یکی از پروژکتورهای ورزشگاه آزادی تهران، خاموش شد و بازی برای دقایق قابل توجهی متوقف شد. هرچند خاموشی پروژکتور و وقفه نیم ساعته بازی به بارش چند ساعت قبل باران برمی گشت، اما این اتفاق، بازخورد منفی زیادی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی داشت و قطعی برق و فرسودگی ورزشگاه آزادی از چشم دوربین های زنده تلویزیونی، دور نماند. درحالی که هر کدام از تیم های باشگاهی عربستان، قطر، امارات و... چندین و چند زمین تمرین و کمپ فوتبال دارند، ایران در پایتخت، حتی یک ورزشگاه استاندارد برای میزبانی بازی های بین المللی ندارد. فرسودگی ورزشگاه آزادی را می توان نمادی از فرسودگی زیرساخت های عمومی و آنچه در ادبیات اقتصادی بدان «استهلاک سرمایه» گفته می شود، دانست. به نظر می رسد فوتبال به بهترین رسانه برای مقایسه سطح رفاه و پیشرفت در ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس بدل شده است. شاید آن روزی که «سیاوش کسرایی»، این بند از منظومه «آرش کمانگیر» را می سرود، در کابوس هایش هم نمی دید که روزی خاموشی، شکل عینی و واقعی به خود بگیرد و قطعی برق برای ساعت های متمادی، آتشگه زندگی را ساکت و خاموش سازد.
پانوشت:
1-آرش کمانگیر، سیاوش کسرایی، 1337
2-وزیر نیرو، ایسنا، 18 فروردین 1404