دوشنبه, ۲۳ تیر(۴) ۱۴۰۴ / Mon, 14 Jul(7) 2025 /
           
فرصت امروز

یک سالگی دولت چهاردهم

5 ساعت پیش ( 1404/4/23 )
 

از نیمه تیرماه سال گذشته که «مسعود پزشکیان» در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید و پا به ساختمان پاستور گذاشت، تا نیمه تیرماه امسال که آتش بس بین ایران و اسرائیل به سومین هفته خود رسیده است، یک سال سخت و دشوار بر دولت چهاردهم سپری شده است. مطمئنا «پزشکیان» حتی در بدترین کابوس هایش هم نمی دید که در فردای مراسم تحلیف، «اسماعیل هنیه» در شهر تهران ترور شود و یا در موعد یک سالگی دولتش، اسرائیل به ایران حمله کند و تاسیسات هسته ای ایران، بمباران شود. این یک سال، یکی از پرآشوب ترین دوره های تاریخ معاصر ایران محسوب می شود و شوربختانه این فضای ابهام، بلاتکلیفی و نااطمینانی همچنان ادامه دارد.

براساس نظریه «تالکوت پارسونز» جامعه شناس آمریکایی قرن بیستم، هر جامعه ای از چهار خرده نظام اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تشکیل شده که با یکدیگر تعامل دارند و بر هم تاثیر می گذارند. از تعامل پویای میان این خرده نظام هاست که تعادل و پایداری جامعه ممکن می شود و خرده نظام سیاسی در مسیر مطالبات اجتماعی و خواسته های مردم، حرکت می کند. در نظریه «پارسونز»، خرده نظام اجتماعی بر خرده نظام سیاسی، سیطره و برتری دارد و جریان اطلاعات از سمت خرده نظام اجتماعی به خرده نظام سیاسی می رسد، اما نظم اجتماعی موردنظر «پارسونز»، نه تنها در جامعه ایران وجود ندارد بلکه برعکس، این خرده نظام سیاسی است که دیدگاه خود را به خرده نظام اجتماعی، تحمیل می کند؛ تا جایی که تبعات و پیامدهای آن را در افزایش شکاف تاریخی دولت-ملت در سال های اخیر می بینیم. در انتخابات ریاست جمهوری سال 1403، بیش از نیمی از مردم در انتخابات شرکت نکردند و جالب آنکه از دل همان مشارکت پایین هم باز اکثریت رأی دهندگان به نامزد دیگر، رأی دادند و نه نامزد مورد نظر حاکمیت. این شکاف تاریخی در جنگ 12 روزه اخیر به حداقل رسید و تمامی ایرانیان، فارغ از هر قوم و قبیله ای و هر فکر و عقیده ای، همگی در کنار یکدیگر ایستادند و تجاوز دشمن را محکوم کردند. این حس وحدت و همدلی جمعی (که در سایه توفیق اجباری جنگ به دست آمده است) برای آنکه به همبستگی پایدار تبدیل شود، نیازمند پاسخ مثبت دولت و مطالبه گری مردم است.

یک سالگی دولت چهاردهم

اصولا رابطه میان دولت و ملت، یک رابطه دیالکتیکی است. نقطه عزیمت این روند دیالکتیکی و عنصر پیش برنده آن، شهروندان و مردم هستند که باید مطالبه گری کنند و نظام سیاسی را ملزم به بازنگری و اصلاح رویکردهای ناکارآمد گذشته نمایند. متاسفانه به دلیل رسوب سال ها فرهنگ استبدادی در ناخوداگاه جمعی ایرانیان، اصلا پذیرش دیگری در متن جامعه اتفاق نمی افتد که بعد بخواهد دیالوگ و گفت وگویی انجام شود و در نهایت، این گفت وگو به رشد و توسعه بینجامد. پذیرش دیگری، یعنی پذیرفتن تفکر مخالف و پذیرفتن تفکر مخالف، یعنی پذیرش چندصدایی و پلورالیسم. به دلیل ضعف جامعه مدنی به نظر می رسد ما به جای مفهوم «شهروندی» با پدیده «شهربندی» مواجه هستیم. گویا منطق دیالکتیک در فرهنگ و اندیشه ایران زمین، معیوب است و وقفه و گسست، جای «تز»، «آنتی تز» و «سنتز» را گرفته است. اگر خرده نظام سیاسی به مطالبات مردم توجه کند، قطعا رشد و توسعه رخ خواهد داد، اما اگر از کنار واقعیت های بیرونی بگذرد و جامعه مدنی و طبقه متوسط - به عنوان موتور محرک تحولات جامعه - را به حاشیه براند، خود را به شکل از بین رفتن مشروعیت در خرده نظام سیاسی و گسترش رانت و فساد در خرده نظام اقتصادی، نشان خواهد داد. به قول معروف، واکنش منطقی هر افراطی، نوعی تفریط است.

به نظر می رسد بند ناف ما را با غفلت بریده اند. جدا از غافلگیری آغاز جنگ که در بامداد جمعه 23 خردادماه، خواب را از چشم همه ایرانیان ربود، نمونه بارز و دیگر این غافلگیری، همین اخراج دسته جمعی مهاجران افغان پس از پایان جنگ 12 روزه است. با وجود آنکه جامعه شناسان و کارشناسان علوم اجتماعی از سال ها پیش، نسبت به پیامدهای مخرب این مهاجرت بی رویه و توده ای، هشدار داده بودند، اما صدای منتقدان دلسوز هرگز شنیده نشد و نظام تصمیم گیری کشور، تازه بعد از جنگ ایران و اسرائیل که بسیاری از اتباع غیرمجاز در نقش ستون پنجم دشمن رفتار کردند، متوجه ابعاد امنیتی این بحران شد و حال به جای آنکه طی یک سازوکار متعارف و قانونی و در نهایت آرامش و احترام و با محوریت «سازمان ملی مهاجرت»، خروج مهاجران غیرمجاز رقم بخورد، متاسفانه به اخراج دسته جمعی آنها بسنده شده و بیم آن می رود که این برخورد قهری و نگاه از بالا به پایین، همه این اتباع مهاجر را در آینده نزدیک به نیروی بالقوه دشمن بدل نماید. اگرچه اتباع غیرمجاز در این ماجرا، قصوری نابخشودنی مرتکب شدند، اما محدود کردن پروژه نفوذ دشمن به مهاجران افغان، فرار از پاسخگویی و دادن آدرس غلط به مخاطب است. نفوذی ها در ساختار رسمی کشور به شکل و شمایل افاغنه نیستند. آنها چهره ای آشنا و ظاهری انقلابی دارند و غالبا همان شعارهای تند و دوآتشه را سر می دهند. از سوی دیگر، در میان این مهاجران افغان نیز نیروی انسانی جوان و کارآمدی وجود دارد که باید آنها را حفظ کرد و در روند توسعه ایران به کار گرفت.

و نکته آخر آنکه اگر تا پیش از این، رسانه ها در جنگ های کلاسیک عموما در پشت جبهه و در مقام انتقال دهنده پیام فعالیت می کردند، حالا در دوره جنگ های ترکیبی، خود به بخشی از میدان نبرد بدل شده اند. این تقابل رسانه ای در میدان جنگ نرم، در صحنه جنگ ایران و اسرائیل آشکارا به چشم آمد. متاسفانه در فضایی که مرجعیت رسانه ای (از چند سال پیش) به بیرون از مرزهای کشورمان منتقل شده و صداوسیما کماکان رویکرد یکطرفه خود را ادامه می دهد و تحلیل را فدای ایدئولوژی می کند، شبکه هایی همچون «ایران اینترنشنال» مجال عرضه پیدا کرده اند و عملا جنگ روانی به راه انداخته اند؛ رسانه ای که نه بر پایه روزنامه نگاری و جریان آزاد اطلاعات، بلکه در قالب پروپاگاندای رسانه ای و با دستور کار عملیات روانی، فعالیت می کند. در جنگ ایران و اسرائیل که در رسانه های ارزشی به جنگ تحمیلی دوم و در رسانه های غربی به جنگ 12 روزه (در ادامه جنگ شش روزه، جنگ 33 روزه و...) معروف شده، این پروپاگاندای رسانه ای بیش از همیشه به چشم آمده است. رسانه ها، رکن چهارم دموکراسی و چشم همیشه بیدار جامعه هستند.

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/51tFq2Eg
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
تولید کننده پالت پلاستیکیirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامضد یخ پارس سهندمشاور مالیاتیخرید PS5خرید سی پی کالاف دیوتی موبایلاکستریم VXخرید از چینچوب پلاستماشین ظرفشویی بوشکامیونت فورسموزبلاگقرص لاغریقیمت امروز لوله گلخانهخرید بلیط هواپیماخرید جم فری فایرخرید سی پیهارد باکسقرص تنویید
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه