بیشتر از 20 روز از آتش بس بین ایران و اسرائیل می گذرد، اما شرایط جنگی هیچ تغییری نکرده است. وضعیت «نه جنگ و نه صلح» ادامه دارد و ابهام و نااطمینانی، چشم انداز آینده را تیره کرده است. بازارها بلاتکلیف و سردرگم هستند و بورس تهران که پیشتر تحت تاثیر فضای خوش بینی به مذاکرات ایران و آمریکا، سبزپوش شده و چند باری سقف شکنی کرده بود، این روزها با کمک سیاست های دستوری دولت، سرپا مانده و در تمامی روزهای بازگشایی پس از جنگ، با خروج سرمایه حقیقی مواجه شده است. تنش های سیاسی و ریسک های ژئوپلیتیک در حالی اقتصاد ایران را احاطه کرده اند که در بین بازارهای مالی، بورس بیش و پیش از سایر بازارها در تیررس نااطمینانی، قرار گرفته و به همین خاطر است که بورس را «اتاق شیشه ای اقتصاد» می خوانند.
از سوی دیگر، در غیاب مرجعیت رسانه ای در ایران، فضای خبری، آشفته و مشوش و چشم انداز فردا، مبهم و نگران کننده است. جنگ 12 روزه اخیر، بار دیگر فقدان مرجعیت رسانه ای در داخل کشور را نشان داد. البته صداوسیما سال هاست که قافیه را به رقبا (رسانه های اغلب کوچک تری که ردیف بودجه و نیرو و پرسنل چندانی ندارند) باخته است و با اینکه خود را «رسانه ملی» می نامد، اما کمتر صدای تمامی ایرانیان - فارغ از هر قوم و قبیله ای و هر فکر و عقیده ای - بوده است. صداوسیما همچنان تحلیل را فدای ایدئولوژی می کند و سیاست خبری خود را بر روایت محوری و نه حقیقت محوری، بنا نهاده است. متاسفانه این رویکرد سلبی صداوسیما، افکار عمومی را متوجه رسانه های آن سوی دنیا می کند. تحلیل محتوای رسانه های غربی به روشنی نشان می دهد که فهم ماجرا در نظر طرف مقابل چگونه است. آنها به برنامه هسته ای ایران، نگاهی انتقادی و دیدگاهی بدبینانه دارند و با توجه به شعارهای رادیکالی که برخی افراد تندرو درباره محو اسرائیل سر می دهند، این نگرانی تا حد زیادی در غرب، طبیعی جلوه می کند. همین چند روز پیش، مشاور امور راهبردی رئیس مجلس، تصویری از حمله اتمی ایران به اسرائیل در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد که بسیار حاشیه آفرید و جنجال ساز شد. «مهدی محمدی» مشاور «محمدباقر قالیباف»، گرچه انتشار این استوری را رد کرد و با فرافکنی، آن را به ادمین صفحه اش نسبت داد، اما آشکارا خوراک خبری برای رسانه های اسرائیلی، از جمله روزنامه «جروزالم پست» فراهم کرد. درحالی که ایران همواره بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود تاکید کرده است، بیان چنین موضوعی، آن هم از سوی یک مقام رسمی، بهای سنگینی برای منافع ملی ایران دارد و کاملا در راستای سیاست «ایران هراسی» اسرائیل عمل می کند.
کمی قبل تر نیز یک عضو شورای شهر رشت، خواستار ترور رئیس جمهور توسط اسرائیل شد و علنا از دعوت به ترور گفت. «رضا عاشری» که در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در اردوگاه رقیب، فعالیت داشت و از نزدیکان «سعید جلیلی» است، در استوری اینستاگرام خود، درخواست ترور «مسعود پزشکیان» را مطرح کرد و تلویحا مدعی شد که سانحه بالگرد حامل «ابراهیم رئیسی» نیز کار اسرائیل بوده است. این سطح نازل از گفتار و ادبیات سیاسی، فراتر از مرزهای «نقد» است و به تخطئه و ترور شخصیت بیشتر شباهت دارد. آیا بیان این گونه سخن ها و اظهارنظرها فقط برای شهروندان عادی، هزینه دارد؟
تخریب دولت و تخطئه رئیس جمهور از سوی جریان سیاسی رقیب همچنین ناکارآمدی گفتمان «وفاق» را نشان داد. در طول یک سالی که از عمر دولت چهاردهم می گذرد، «پزشکیان» کوشید با شعار «وفاق» و آشتی ملی، اختلافات داخلی را کنار بگذارد و حتی انتخاب وزرا و ترکیب کابینه را هم بر همین مبنا چید. اما این «وفاق» از مجموعه دولت، فراتر نرفت و نتوانست در سطح حاکمیت نهادینه شود؛ کما اینکه در اسفند سال گذشته با استیضاح وزیر اقتصاد و برکناری «عبدالناصر همتی» عملا وفاق میان دولت و مجلس از هم پاشید و به چالش کشیده شد.
در یک سالگی دولت «پزشکیان» و درحالی که آتش بس شکننده و ناپایدار میان ایران و اسرائیل به سومین هفته خود رسیده است، به نظر می رسد تقابل دولت و نهادهای موازی آشکارتر از همیشه شده و این تقابل، فراتر از میدان اقتصاد به زمین سیاست رسیده است. تقابل دولت و نهادهای موازی صدالبته یک پدیده ساختاری است و با گفتاردرمانی حل نمی شود، بلکه به یک جراحی ساختاری در سطح حاکمیت نیاز دارد. براساس آمارهای مرکز پژوهش های مجلس، بیش از 70 درصد بودجه عمومی در یک دهه گذشته به نهادهای غیرپاسخگو، تعلق یافته و سهم بخش های مولد، مثل تولید و آموزش به کمتر از 20 درصد رسیده است. در چنین بستری، «وفاق» تنها یک شعار است و همانطور که تجربه یک سال اخیر نشان می دهد، به انفعال دولت در مقابل نهادهای موازی، منجر شده است.
«پزشکیان» پس از پایان جنگ 12 روزه با «تاکر کارلسون»، مفسر سیاسی و مجری سابق «فاکس نیوز» مصاحبه کرد و کوشید در فضای تبلیغات خصمانه علیه ایران، تصویر کشورمان در افکار عمومی آمریکا را ترمیم نماید. او در این گفت وگو با وفاداری به اصول بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی، از ضرورت تجدیدنظر در الگوهای دیپلماتیک و عبور از بن بست های سنتی، سخن گفت و همچنین از تلاش اسرائیل برای ترورش، پرده برداشت. مصاحبه او، تصویر متفاوتی از ایران به نمایش گذاشت که با تصویر «ایران هراسی» رسانه های غربی در تضاد و تباین بود. مصاحبه «پزشکیان» با «کارلسون» و همینطور مقاله اخیر «عباس عراقچی» در روزنامه «فایننشال تایمز»، از معدود حرکات مثبت رسانه ای در روزهای پساجنگ است که در حوزه دیپلماسی عمومی می گنجد و باید همچنان با جدیت بیشتر ادامه یابد. بازتاب مثبت این مصاحبه در رسانه ها و افکار عمومی ایران و همچنین واکنش عصبی مقامات رژیم صهیونیستی، نشان داد که راهبرد رسانه ای رئیس جمهور تا چه اندازه درست و موثر بوده است. با این حال، مصاحبه «پزشکیان»، دستمایه تخریب و تخطئه منتقدان داخلی، قرار گرفت و آنها به جای نقد علمی و تحلیل محتوای مصاحبه، از کلیدواژه های «سازش»، «نفوذ» و... استفاده کردند. منتقدانی که جمله معروف «آنتوان چخوف» را به یادمان می آورد: «منتقدان، خرمگس هایی هستند که روی پیکر اسب می نشینند و آن بیچاره را از شخم زدن زمین، باز می دارند.» جنگ ایران و اسرائیل هنوز تمام نشده است. به هوش باشیم!