نتایج کنکور امسال، یک حقیقت تلخ را آشکار کرد؛ اینکه هیچ کدام از رتبه های برتر کنکور ۱۴۰۴ از مدارس دولتی بیرون نیامده اند. این واقعیت تلخ و ناگوار، نشان می دهد نظام آموزشی دولتی ایران که روزگاری نماد عدالت اجتماعی و یکی از آرمان های انقلاب اسلامی بود، امروز به حاشیه رانده شده است. خانواده ها هر سال با اضطراب و دلهره به دنبال مدرسه ای «مناسب» برای فرزندان شان هستند؛ دغدغه ای که تنها با پرداخت شهریه های سرسام آور مدارس غیردولتی برطرف می شود. این فشار نه تنها توان مادی و معنوی خانواده ها را تحلیل می برد، بلکه باعث رونق کسب وکارهای غیرمولدی، مانند موسسات کنکور و کلاس های خصوصی شده است.
براساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس در سال ۱۴۰۱، نزدیک به ۹۰۰ هزار تا یک میلیون دانش آموز در ایران از تحصیل بازمانده اند. بخش قابل توجهی از این کودکان به دلیل ناتوانی خانواده ها در پرداخت شهریه مدارس غیردولتی و هزینه های جانبی تحصیل (مثل کتاب، کلاس تقویتی و حمل ونقل) عملا از چرخه آموزشی خارج شده اند. این آمار نگران کننده، زنگ خطری برای جامعه ایران و طبقه متوسط است؛ چراکه یکی از ارکان اصلی رشد خانواده و حتی افزایش جمعیت، تحقق عدالت آموزشی و دسترسی واقعی و برابر به امکانات آموزشی است. خانواده ای که آینده تحصیلی فرزندش در هاله ای از ابهام و نااطمینانی قرار دارد، چگونه می تواند به فرزندآوری بیشتر فکر کند؟
خانواده ها و هزینه های سرسام آور آموزش
آموزش در ایران امروز به یکی از پرهزینه ترین بخش های زندگی خانوار تبدیل شده است. طبق گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۱، به طور میانگین بیش از ۱۵ تا ۲۰ درصد هزینه های سالانه خانوارهای شهری، صرف تحصیل فرزندان، کلاس های تقویتی، مؤسسات کنکور و شهریه مدارس غیردولتی می شود. در برخی از خانواده های طبقه متوسط به بالا، این سهم حتی تا ۳۰ درصد کل درآمد خانوار هم می رسد. این فشار مالی، علاوه بر تحلیل توان مادی خانواده ها، آرامش روانی والدین را نیز تحت تأثیر قرار داده است؛ آنها هر سال با اضطراب و دلواپسی از خود می پرسند که «آیا می توانیم شهریه سال آینده مدرسه یا کلاس کنکور را بپردازیم؟»
این فشار اقتصادی، جامعه را به سوداگران آموزش واگذار کرده است. مدارس پولی و مؤسسات کنکور که بیشتر برای کسب سود طراحی شده اند، فرصت رشد علمی واقعی را از بسیاری از کودکان می گیرند و زمینه را برای جایگزینی استعدادها با بی لیاقت ها در مناصب حساس فراهم می کنند. وقتی علم و دانش به کالایی لوکس بدل شود، کسانی که صرفاً توان مالی بالایی دارند، مسیر موفقیت را طی می کنند، نه آنهایی که شایسته تر یا توانمندتر هستند.
نگاهی به تجربه جهانی در اروپا و آمریکا
خصوصی سازی و رقابتی سازی در اقتصاد می تواند محرک توسعه باشد، اما این امر در آموزش، پیامدهای متفاوتی دارد. تجربه کشورهای توسعه یافته، نشان می دهد که دولت باید نقش کاملی در تضمین آموزش داشته باشد. در سوئد، آموزش از مهد کودک تا دانشگاه برای همه رایگان است. مدارس غیردولتی نیز وجود دارند، اما بودجه آنها از دولت تأمین می شود و اجازه دریافت شهریه از خانواده ها را ندارند. تفاوت این مدارس، تنها در شیوه تدریس است و نه در دسترسی غیرعادلانه به امکانات. در آلمان و فرانسه، دانشگاه ها به صورت رایگان یا با شهریه ای بسیار اندک اداره می شوند و بهترین فضاهای شهری به مدارس، دانشگاه ها و کتابخانه ها اختصاص یافته اند. حضور کتابخانه های عمومی در قلب شهرها، نمادی است از اینکه آموزش، نه یک امتیاز لوکس، بلکه حقی برای همه شهروندان است. در نقطه مقابل، ایالات متحده آمریکا، نمونه ای از کالایی شدن آموزش است. شهریه های سنگین دانشگاهی در ینگه دنیا، میلیون ها جوان را بدهکار کرده و تحصیل عالی به کالایی برای طبقه پردرآمد جامعه تبدیل شده است. شکاف طبقاتی در آموزش به شدت افزایش یافته و نابرابری فرصت ها کاملا آشکار شده است.
زنگ خطر خصوصی سازی تعلیم و تربیت
در ایران، خصوصی سازی و شبه خصوصی سازی آموزش و پرورش به سرعت در حال گسترش است و مدارس دولتی بیش از پیش ضعیف شده اند. خانواده ها ناچارند که هزینه های گزافی برای تحصیل فرزندان خود بپردازند و در این میان، سوداگران آموزش میدان دار شده اند. این روند نه تنها عدالت آموزشی را تهدید می کند، بلکه باعث نابودی استعدادهای واقعی و جایگزینی افراد کم لیاقت در موقعیت های حساس کشور می شود. اگر آموزش به کالایی تبدیل شود، علم و دانش به تباهی می رود و آینده کشور به دست کسانی سپرده می شود که صرفاً توان مالی بالایی دارند. این یک هشدار و زنگ خطر جدی برای سیاستگذاران است: نگذارید عنان آموزش، مثل قیمت گوشت و مرغ و لپه به دست دلالان بیفتد.
آموزش باید حق عمومی و سرمایه ملی باقی بماند و نه کالایی برای سودجویان. بازسازی و بهسازی مدارس دولتی، سرمایه گذاری در آموزش رایگان و نوین و تضمین عدالت آموزشی باید در اولویت سیاستگذاری های کشور باشد. زنگ خطر تباهی نظام آموزشی ایران به صدا درآمده است؛ اگر دولت امروز وارد عمل نشود، فردا بسیار دیر خواهد بود. آینده ایران، نه در برج های تجاری و لوکس، بلکه در کلاس های مدرسه و کتابخانه های عمومی ساخته می شود.
منابع:
1. مرکز پژوهش های مجلس، گزارش عدالت آموزشی در ایران، سال ۱۴۰۱
2. وزارت آموزش و پرورش، آمار بازماندگان از تحصیل، سال ۱۴۰۲
3. مرکز آمار ایران، هزینه خانوار و آموزش، سال ۱۴۰۱
4. OECD – Education at a Glance 2023.
5. World Bank – Equity and Quality in Education, 2022.