ساز و کار انگیزه انسان باید به عنوان یک شاهکار مهندسی بیولوژیکی تصور شود؛ یک راکتور پیچیده و قدرتمند که در اعماق روان ما قرار گرفته و تمام انرژی لازم برای حرکت، خلق کردن و دستیابی به اهداف مان را تولید می کند. این موتور، همیشه در حال کار کردن است اما سوال کلیدی این نیست که آیا این موتور کار می کند یا نه. سوال حیاتی این است: شما از چه نوع سوختی برای به حرکت درآوردن آن استفاده می کنید؟
در یک سو سوختی پاک، قدرتمند و با اکتان بالا وجود دارد که می توان آن را سوخت موشک نامید. این سوخت با لذت خالص، کنجکاوی و اشتیاق به کشف افق های جدید می سوزد. موتور با این سوخت، نرم، کارآمد و برای سفرهای طولانی و ماجراجویانه طراحی شده است. در سوی دیگر یک سوخت متفاوت وجود دارد؛ این سوخت، انفجاری، بی ثبات و فوق العاده قدرتمند است، اما تنها برای یک انفجار کوتاه و آنی. این سوخت از ترس، اضطراب و نیاز به فرار از یک خطر قریب الوقوع تامین می شود. موتور با این سوخت، با لرزش و صدای گوشخراش کار می کند، به سرعت داغ شده و در آستانه فروپاشی قرار می گیرد.
هر دوی این سوخت ها می توانند شما را به حرکت وادار کنند، اما مسیر، تجربه سفر و مقصدی که به آن می رسید، به شکلی بنیادین متفاوت خواهد بود. روانشناسی مدرن این دو سوخت را به عنوان دو نوع انگیزه اصلی شناسایی کرده است: انگیزه گرایشی و انگیزه اجتنابی. درک تفاوت میان این دو و تبدیل شدن به یک کارآفرین حرفه ای برای موتور انگیزه خودتان تنها راز موفقیت پایدار نیست؛ این تنها راه رسیدن به رضایت و شکوفایی در این سفر است.
دو نوع انگیزه!

در ابتدا به نظر می رسد که تمام اهداف یکسان هستند. کسب ترفیع شغلی یک هدف مشخص است، اما چرای پشت این هدف، نوع سوخت شما و در نتیجه کل تجربه شما را مشخص می کند. اینجاست که تمایز میان اهداف گرایشی و اجتنابی آشکار می شود.
• انگیزه گرایشی (Approach Motivation): این سوخت موشک شماست. در این حالت شما به سمت یک نتیجه مثبت و مطلوب حرکت می کنید. انرژی شما از کسب کردن یک چیز ارزشمند ناشی می شود. یک کوهنورد با انگیزه گرایشی سختی های مسیر را به جان می خرد، زیرا چشمش به لذت رسیدن به قله، تماشای طلوع خورشید و احساس غرور از فتح آن دوخته شده است. در محیط کار کارمندی که با این سوخت کار می کند، برای کسب ترفیع تلاش می کند زیرا عاشق چالش های جدید است، می خواهد مهارت های بیشتری بیاموزد و از تاثیرگذاری مثبت بر روی سازمان لذت می برد. این انگیزه، از درون می جوشد و با یک چشم انداز الهام بخش از آینده تغذیه می شود. این همان نیرویی است که کارآفرینان را وامی دارد تا با وجود تمام موانع، یک ایده را به واقعیت تبدیل کنند.
• انگیزه اجتنابی (Avoidance Motivation): این سوخت پرریسک شماست. در این حالت شما از یک نتیجه منفی و نامطلوب فرار می کنید. انرژی شما از از دست ندادن یا اجتناب کردن از یک خطر تامین می شود. کوهنورد با انگیزه اجتنابی با همان سرعت و شاید حتی بیشتر از کوهنورد اول از کوه بالا می رود، اما نه به سمت قله، بلکه برای فرار از یک بهمن که در حال فروریختن است. کارمندی که با این سوخت کار می کند، برای کسب ترفیع تلاش می کند تا از تحقیر همکارانش جلوگیری کند، ترس از اخراج شدن را از خود دور کند یا انتظارات خانواده اش را برآورده سازد تا از سرزنش آنها در امان بماند. این انگیزه، از بیرون تحمیل می شود و با یک سناریوی فاجعه بار در ذهن تقویت می گردد. این همان نیرویی است که دانش آموزی را وامی دارد تا تمام شب را برای یک امتحان درس بخواند، نه به دلیل عشق به یادگیری، که صرفا برای جلوگیری از شکست.
مطلب مرتبط: انگیزه بخشی در محل کار با روش های جدید
چرا سوخت اجتنابی یک استراتژی بازنده است؟

در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که هر دو نوع انگیزه می توانند به نتیجه یکسانی منجر شوند، اما علم روانشناسی تصویری کاملا متفاوت و هشداردهنده را ترسیم می کنند. استفاده مداوم از سوخت اجتنابی هزینه های سنگین و پنهانی بر روی عملکرد، خلاقیت و سلامت روان ما دارد.
• کاهش عملکرد و خلاقیت: انگیزه اجتنابی، میدان دید شناختی ما را تنگ می کند. وقتی مغز در حالت «خطر» قرار دارد (فرار از بهمن)، تمام منابع خود را بر روی یک هدف واحد و کوتاه مدت متمرکز می کند: «فقط زنده بمان». این حالت ممکن است برای انجام کارهای ساده و تکراری تحت فشار زمان، موثر باشد، اما برای حل مسائل پیچیده، تفکر خلاق و نوآوری، یک سم کشنده است. خلاقیت نیازمند یک ذهن باز، آرام و بازیگوش است؛ دقیقا برعکس حالتی که ترس در ما ایجاد می کند. تیمی که با ترس از شکست مدیریت می شود، هرگز ریسک های هوشمندانه نخواهد کرد و ایده های جسورانه مطرح نخواهد نمود. آنها تنها به دنبال انجام حداقل کار لازم برای جلوگیری از تنبیه هستند.
• افزایش استرس و فرسودگی شغلی: موتور انگیزشی که به طور مداوم با سوخت ترس کار می کند، به طور مداوم در حال تولید هورمون های استرس مانند کورتیزول است. این امر، مانند رانندگی با دور موتور بسیار بالا برای مدت طولانی است. نتیجه، فرسودگی فیزیکی و ذهنی افزایش اضطراب و کاهش شدید رضایت از زندگی است. افرادی که با انگیزه اجتنابی زندگی می کنند، حتی پس از رسیدن به اهدافشان، احساس آرامش و شادی نمی کنند. آنها فقط یک «آسودگی موقت» را تجربه می کنند، پیش از آنکه مغزشان بهمن بعدی را برای فرار از آن، پیدا کند. آنها روی یک تردمیل بی پایان از ترس می دوند.
در مقابل، انگیزه گرایشی یک چرخه مثبت و خودتقویت شونده ایجاد می کند. دستیابی به اهداف، حس شایستگی و لذت را افزایش می دهد که این خود، سوخت بیشتری برای دنبال کردن اهداف بزرگ تر فراهم می کند. این رویکرد، منجر به افزایش خلاقیت، تاب آوری در برابر شکست و سطح بسیار بالاتری از بهزیستی روانشناختی می شود. این افراد نه تنها به قله می رسند، بلکه از کل سفر کوهنوردی نیز لذت می برند.
3 استراتژی برای تغییر سوخت موتور انگیزشی

خبر خوب این است که ما قربانی سیم کشی مغزمان نیستیم. ما می توانیم با تمرین آگاهانه، از یک مهندس تازه کار به یک استادکار ماهر در مدیریت موتور انگیزه خود تبدیل شویم. این فرآیند، نیازمند سه مهارت کلیدی است:
1. هنر بازنویسی داستان(Reframing): کلماتی که ما برای توصیف اهداف مان استفاده می کنیم، به طور مستقیم بر روی نوع سوختی که مغزمان تولید می کند، تاثیر می گذارد. اولین قدم، بازنویسی آگاهانه اهداف از یک چارچوب اجتنابی به یک چارچوب گرایشی است.
به جای «من باید این گزارش را تمام کنم تا مدیرم از دستم عصبانی نشود»، بنویسید «من این فرصت را دارم که با تکمیل این تحلیل، یک دیدگاه ارزشمند به تیم ارائه دهم و مهارت های تحلیلی خودم را به نمایش بگذارم». این تغییر ظریف در کلمات، مانند تغییر یک کد در نرم افزار مغز شماست که کل خروجی را دگرگون می کند.
2. اتصال به یک چرای بزرگتر: اهداف اجتنابی اغلب خودمحور و منزوی هستند. اهداف گرایشی، زمانی قدرتمندتر می شوند که به یک هدف بزرگ تر و معنادارتر از خودمان متصل باشند. اگر یک وظیفه خسته کننده به نظر می رسد، از خودتان بپرسید: «انجام این کار، چگونه به یک ارزش یا یک هدف بزرگ تر کمک می کند؟».
یک کارمند خدمات مشتری می تواند به جای دیدن شغلش به عنوان «پاسخ دادن به شکایات برای جلوگیری از نظرات منفی»، آن را به عنوان «فرصتی برای نشان دادن تعهد شرکت به مشتریان و تبدیل کردن یک تجربه منفی به یک رابطه وفادارانه» ببیند. شرکت پوشاک پاتاگونیا این اصل را در هسته فرهنگ خود قرار داده است. کارمندان حتی در انجام وظایف اداری می دانند که در حال کمک به یک ماموریت بزرگ تر هستند: «نجات سیاره مادری مان». این چرای بزرگ قدرتمندترین نوع سوخت موشک است.
3. مهندسی لذت در فرآیند: به جای تمرکز صرف بر روی مقصد، فرآیند رسیدن به آن را لذت بخش تر کنید. این کار، انگیزه گرایشی را در طول مسیر تقویت می کند.
اگر از یک کار تکراری متنفرید، آن را با چیزی که دوست دارید ترکیب کنید (گوش دادن به موسیقی یا یک پادکست مورد علاقه).
اگر یک پروژه بزرگ و دلهره آور است، آن را به پیروزی های کوچک و قابل جشن گرفتن تقسیم کنید. هر پیروزی کوچک، یک دوز انگیزه گرایشی برای مرحله بعد فراهم می کند.
مطلب مرتبط: بهره وری و انگیزه دو گام اصلی برای ماراتن موفقیت
سفر به سوی اهداف بزرگ، یک سفر طولانی و پر از چالش است. انتخاب نوع سوختی که ما برای این سفر استفاده می کنیم، تعیین کننده همه چیز است. ما می توانیم این سفر را با اضطراب و با نگاه دائمی به آینه عقب برای دیدن بهمنی که ما را تعقیب می کند، طی کنیم یا می توانیم آن را با اشتیاق، با چشم دوختن به قله های درخشانی که در افق منتظر ما هستند، به پیش ببریم. انتخاب میان قربانی بودن در برابر ترس ها یا معمار شدن برای آرزوهای مان، قدرتمندترین انتخابی است که هر روز در اختیار داریم. سوال نهایی این است: موتور انگیزه شما همین الان با چه سوختی کار می کند و شما را به کجا می برد؟
منابع:
https://alcaldiasancristobal.gob.ve/
https://pkmmuka.cianjurkab.go.id/
https://collegiogeometri.mb.it/