برندینگ با چاشنی تمایز

گاهی اوقات در خیابانی که پر از فروشگاه های مشابه است، یک مغازه توجه ما را جلب می کند. در قفسه هایی که پر از کالاهای شبیه به هم هستند، یک بسته بندی خاص چشم مان را می گیرد. میان صداهای بلند و تبلیغات پرزرق و برق، یک صدا در ذهن مان می ماند. ما در جهانی زندگی می کنیم که هر روز با صدها برند روبه رو هستیم، اما فقط تعداد انگشت شماری از آنها در خاطرمان می مانند. سوال اینجاست: چه چیزی یک برند را خاص می کند؟

بگذارید اینطور بپرسیم: اگر برندها آدم بودند، چرا بعضی ها دوست داشتنی تر، قابل اعتمادتر و جذاب تر هستند؟ چرا بعضی ها با همان اولین برخورد تاثیر می گذارند و بعضی دیگر هر چقدر هم تلاش کنند، در ذهن کسی نمی مانند؟ پاسخ این سوال در مجموعه ای از ویژگی های کوچک اما سرنوشت ساز نهفته است؛ ویژگی هایی که یک برند را از بقیه متمایز می کند. ما در این مقاله قصد داریم همین ویژگی ها را به اتفاق شما مرور کنیم. پس با ما همراه باشید تا برخی از مهمترین نکات در این رابطه را بررسی کنیم.

معجزه شناخت خود!

قبل از آنکه برند بخواهد خاص باشد، باید خودش را بشناسد. درست مثل آدمی که می داند چه می خواهد، چه چیزهایی برایش مهمند و چگونه باید با دیگران رفتار کند. برندهایی که تکلیف شان با خودشان روشن است، پیام واضح تری دارند. مخاطب سردرگم نمی شود. می داند این برند نماینده چه نوع سبک زندگی یا چه ارزشی است. برای مثال، یک برند ممکن است خود را نماینده نوآوری و تکنولوژی معرفی کند، دیگری ممکن است بر کیفیت کلاسیک و ماندگاری تأکید داشته باشد. برندهایی که شخصیت مشخصی دارند، در طراحی، تبلیغات، گفت وگو با مشتری و حتی در پاسخ به انتقادها رفتاری هماهنگ دارند. این هماهنگی باعث اعتماد می شود و اعتماد، قدم اول برای خاص شدن است.

مطلب مرتبط: برندینگ و بازاریابی در عصر صفر و یک

داستانی که شنیدن دارد

خاص بودن یک برند اغلب با یک داستان خوب شروع می شود. داستانی که شنیدنش حس خوبی در ما ایجاد می کند. برندهایی که داستان دارند، راحت تر در ذهن جا باز می کنند. این داستان ممکن است درباره آغاز کار برند باشد، یا درباره ارزشی که آن را به وجود آورده است. حتی می تواند داستان یکی از مشتریانش باشد که تجربه ای خاص با آن برند داشته.

تصور کنید برندی در حوزه پوشاک ورزشی داستان یک ورزشکار شکست خورده را تعریف کند که دوباره بلند شده، تلاش کرده و حالا به قهرمانی رسیده است. این داستان ساده، به برند روح می بخشد. از آن پس، هر بار نام آن برند را می شنویم، بخشی از آن داستان را به یاد می آوریم. همین تداعی ها هستند که برند را در ذهن ماندگار می کنند و آن را از دیگران متمایز می سازند.

هماهنگی در ظاهر و باطن

یکی از ویژگی های برندهای خاص، هماهنگی است؛ آن هم نه فقط در ظاهر، بلکه در تمام جنبه های رفتاری شان. از طراحی لوگو گرفته تا رنگ بندی محصولات، از لحن پیام ها در تبلیغات تا نحوه برخورد پشتیبانی با مشتری، همه چیز در یک راستا حرکت می کند. این انسجام باعث می شود برند هویت یکپارچه ای داشته باشد. مخاطب دوست دارد با برندی ارتباط برقرار کند که ظاهرش با باطنش فرق نکند. برندهایی که ادعای خوش برخوردی می کنند اما در عمل مشتری را سر می دوانند، نمی توانند در ذهن مخاطب جایگاه خاصی پیدا کنند. خاص بودن، به معنای صادق بودن هم هست؛ صداقتی که در تمام رفتارها جاری است.

فروش احساس، نه محصول!

بعضی برندها فقط چیزی را به ما می فروشند که می توان لمسش کرد، اما برندهای خاص چیزی فراتر از محصول می فروشند: حس. آنها موفق می شوند احساس خاصی را با خود همراه کنند. مثلا برندهایی هستند که وقتی چیزی از آنها می خرید، احساس می کنید فردی مدرن، خلاق یا خاص هستید. بعضی برندها حس اعتماد به نفس، لوکس بودن یا تعلق به یک جمع خاص را منتقل می کنند. این احساس ها دقیقا همان چیزی است که برند را از یک فروشنده ساده کالا یا خدمات جدا می کند. مردم می توانند محصولی مشابه را با قیمتی ارزان تر از جای دیگر تهیه کنند، اما وقتی با برندی احساس خاصی پیدا می کنند، حاضرند بیشتر بپردازند تا همان حس را تجربه کنند. این یعنی برند خاص، ارزشی غیرقابل لمس دارد.

مطلب مرتبط: متمایز ساختن برند: جادوی برندینگ در دنیای مدرن

تجربه ای که فراموش نمی شود

همه ما در زندگی تجربه هایی داشته ایم که فراموش نمی شوند. برند خاص هم دقیقا همین طور عمل می کند. یک تجربه فوق العاده در خرید، یک برخورد محترمانه یا حتی یک پست ساده در شبکه های اجتماعی که با احساس و خلاقیت طراحی شده، می تواند ذهن ما را درگیر کند.

برندهایی که توجه به جزییات دارند و تجربه ای منحصر به فرد به مخاطب ارائه می دهند، به مرور در ذهن ما به عنوان برند خاص جا می افتند. گاهی این تجربه در طراحی وب سایت است، گاهی در نحوه بسته بندی کالا و گاهی حتی در لحن ایمیلی که برای ما ارسال می شود. وقتی همه چیز سر جای خودش باشد، نتیجه اش می شود یک خاطره خوشایند از برند.

ماندگاری در ذهن و دل

در نهایت، خاص بودن یعنی ماندن در ذهن و دل مخاطب. برندهایی که خاص می شوند، صرفا از طریق تبلیغات زیاد یا بودجه کلان به این نقطه نرسیده اند. آنها با دقت، پیوستگی، شناخت از خود و احترام به مخاطب، پله پله بالا آمده اند. مهمتر از همه، آنها توانسته اند خود را به بخشی از زندگی مردم تبدیل کنند. خاص بودن یعنی وقتی کسی درباره یک ویژگی خاص حرف می زند، ناخودآگاه نام برند شما به ذهنش بیاید. وقتی کسی به دنبال کیفیت یا نوآوری، یا احساس لوکس بودن است، برند شما اولین گزینه اش باشد. این جایگاه تنها با ساختن رابطه به دست می آید؛ رابطه ای که بر پایه شناخت، صداقت و تجربه مثبت شکل گرفته است.

سخن پایانی

هیچ برندی تصادفی خاص نمی شود. خاص بودن حاصل مجموعه ای از تصمیم های هوشمندانه، ارزش های روشن و احترام مداوم به مخاطب است. برندهایی که خود را می شناسند، داستانی برای گفتن دارند، تجربه ای ماندگار خلق می کنند و احساساتی مثبت را منتقل می کنند، در ذهن ها ماندگار می شوند. اگر می خواهید برندتان خاص باشد، به جای آنکه فریاد بزنید «من را ببینید»، سعی کنید دیده شدن تان معنا داشته باشد. با مخاطب گفت وگو کنید، نه فقط صحبت. حس خلق کنید، نه فقط فروش و در نهایت، اجازه دهید برند شما، همان کسی باشد که آدم ها دوست دارند با او وقت بگذرانند.

مطلب مرتبط: اشتباهات برندینگ شخصی: درس هایی برای کارآفرینان

منابع:

https://www.frontify.com