تصور کنید برای دهه ها بازاریابی مانند ایستادن در یک میدان شلوغ و پرهیاهو بوده است. کسب و کارها با تمام توان فریاد می زدند، تابلوهای بزرگ تری می ساختند و سعی می کردند در بهترین نقطه میدان بایستند تا شاید رهگذران، یعنی مشتریان، آنها را ببینند. این میدان همان گوگل بود و فریاد زدن هنر بهینه سازی برای موتورهای جست وجو یا سئو.
موفقیت با دیده شدن و جذب یک کلیک تعریف می شد، اما اکنون تمام قوانین این بازی در حال فروپاشی است. مشتریان دیگر ساعت ها در میدان های شلوغ پرسه نمی زنند. آنها یک دستیار شخصی و همه چیزدان استخدام کرده اند که نامش هوش مصنوعی است.
آنها دیگر از دستیار خود نمی خواهند که لیستی از بهترین مغازه ها را به آنها بدهد. آنها مستقیما می پرسند: «بهترین قهوه تخصصی در این محله که فضایی آرام برای کار کردن هم داشته باشد، کجاست؟» و هوش مصنوعی، پس از بررسی تمام اطلاعات موجود تنها یک یا دو نام را به عنوان پاسخ نهایی معرفی می کند.
در این دنیای جدید اگر نام شما آن پاسخ نهایی نباشد، شما اصلا وجود ندارید. این مقاله داستان همین تغییر بنیادین است؛ تغییری که سرنوشت برندها را از مبارزه برای کلیک، به تلاش برای تبدیل شدن به پاسخ قطعی گره می زند.
مرگ تدریجی بازاریابی سنتی

جست وجوی سنتی در واقع یک بازی احتمالات بود. شما با استفاده از کلمات کلیدی به صفحه نتایج گوگل می رسیدید که فهرستی بلند از پیوندهای آبی رنگ بود. کسب و کارها تلاش می کردند در رتبه های بالای این فهرست قرار بگیرند تا شانس کلیک شدن خود را افزایش دهند. این فرآیند یک قیف بازاریابی مشخص داشت: مشتری از طریق جست وجو شما را پیدا می کرد، روی وب سایت شما کلیک می کرد، محتوای شما را بررسی می کرد و شاید در نهایت به مشتری تبدیل می شد. هر مرحله، یک فرصت برای متقاعدکردن بود.
اما موتورهای پاسخگوی هوش مصنوعی این قیف را در هم شکسته اند. آنها کل فرآیند تحقیق و مقایسه را به پشت صحنه منتقل کرده اند. وقتی یک کاربر از یک ابزار هوش مصنوعی سوالی شبیه به «بهترین کفش ورزشی سبک برای پاهای صاف با قیمت مناسب کدام است؟» می پرسد، این ابزار مانند یک محقق خستگی ناپذیر عمل می کند. در چند ثانیه، مشخصات فنی ده ها محصول، نقدهای تخصصی، نظرات کاربران در فروم های اینترنتی و مقالات مقایسه ای را تحلیل کرده و یک پاسخ واحد و ترکیبی ارائه می دهد.
مطلب مرتبط: انقلاب هوش مصنوعی و آینده کسب و کار
این تحول برای مشتری یک پیروزی بزرگ در صرفه جویی زمان و انرژی است، اما برای کسب و کارها یک چالش حیاتی محسوب می شود. دیگر فرصتی برای نمایش وب سایت زیبا یا محتوای جذاب خود ندارید، اگر از فیلتر اولیه هوش مصنوعی عبور نکرده باشید. در این اکوسیستم جدید، شما یا در همان پاسخ اول به عنوان بهترین گزینه معرفی می شوید یا از چرخه تصمیم گیری مشتری برای همیشه حذف خواهید شد. دیگر جایگاه دوم یا سوم در فهرست نتایج معنایی ندارد؛ تنها یک جایگاه وجود دارد و آن «پاسخ» بودن است.
چگونه به زبان هوش مصنوعی سخن بگوییم؟

ممکن است این سوال پیش بیاید که یک کسب و کار چگونه می تواند خود را به انتخاب اول یک الگوریتم هوشمند تبدیل کند؟ پاسخ دیگر در ترفندهای سئو و انباشت کلمات کلیدی نیست، بلکه در ساختن یک بنیان عمیق از اعتماد دیجیتال نهفته است. هوش مصنوعی برای ارائه یک پاسخ قطعی، به اطمینان نیاز دارد. وظیفه کسب وکار شما این است که این اطمینان را برای او فراهم کنید. این فرآیند دو لایه کلیدی دارد: بهینه سازی داخلی و اعتبارسنجی خارجی.
لایه اول، بهینه کردن دارایی های دیجیتال خودتان، به خصوص وب سایت، است. این کار دیگر صرفا برای زیبایی بصری یا تجربه کاربری انسان نیست، بلکه باید وب سایت شما برای ماشین ها نیز خوانا و قابل فهم باشد. این فرآیند را می توان به آماده کردن یک رزومه دقیق برای یک مصاحبه گر بسیار باهوش تشبیه کرد. استفاده از داده های ساختاریافته مانند برچسب گذاری دقیق اطلاعات است. شما به هوش مصنوعی می گویید: «این نام محصول من است، این ویژگی های آن و این هم قیمت آن». این شفافیت، کار تحلیل را برای الگوریتم ساده می کند.
علاوه بر این، محتوای شما باید مستقیما به سوالات احتمالی مشتریان پاسخ دهد. به جای توصیفات کلی و شاعرانه، باید به شکل عملی و دقیق صحبت کنید. برای مثال، اگر یک برند تولیدکننده محصولات مراقبت از پوست هستید، صفحه محصول شما باید در همان خطوط ابتدایی به صراحت بیان کند که این محصول «بهترین کرم مرطوب کننده برای پوست حساس است که منافذ را مسدود نمی کند». با این کار، شما در واقع در حال نوشتن پاسخ نهایی برای هوش مصنوعی هستید و شانس خود را برای انتخاب شدن به شدت افزایش می دهید.
قدرت تایید دیگران

هوش مصنوعی موجودی شکاک است. او صرفا به ادعاهای شما در وب سایت تان اکتفا نمی کند. برای رسیدن به اطمینان کامل، به دنبال تایید حرف های شما از منابع مستقل دیگر می گردد. اینجاست که لایه دوم و شاید حیاتی تر معماری اعتماد وارد میدان می شود: اعتبارسنجی خارجی. یک کسب وکار موفق در این دوران، کسب وکاری است که یک اجماع مثبت و قدرتمند پیرامون خود در سراسر فضای وب ایجاد کرده باشد.
این اجماع از منابع مختلفی تغذیه می شود. نقدهای مشتریان، دیگر تنها برای نمایش در وب سایت نیستند؛ آنها داده های حیاتی برای تحلیل هوش مصنوعی به شمار می روند. نقدهایی که با جزییات به موارد استفاده محصول، مزایا و معایب آن می پردازند، ارزش فوق العاده ای دارند.
برای مثال، نظر یک کاربر که توضیح می دهد چگونه یک کوله پشتی خاص به او در یک سفر بارانی کمک کرده، برای هوش مصنوعی یک سیگنال قوی از کارایی محصول در شرایط واقعی است.
حضور در رسانه های معتبر، مقالات مقایسه ای در وبلاگ های تخصصی و حتی گفت وگوهای مثبت در جوامعی مانند ردیت، همگی به منزله رأی اعتماد به برند شما هستند. هوش مصنوعی این سیگنال های پراکنده را کنار هم می چیند تا به یک تصویر واحد برسد.
وقتی ادعای شما (مثلا اینکه این هدفون بهترین حذف نویز را دارد) توسط یک وب سایت فناوری معتبر تایید شده و در نقدهای متعدد کاربران نیز تکرار شود، هوش مصنوعی با اطمینان کامل شما را به عنوان پاسخ نهایی به کاربر پیشنهاد خواهد داد. هدف، دیگر تبلیغات یک طرفه نیست، بلکه رهبری و شکل دادن به یک گفتوگوی عمومی مثبت پیرامون برند است.
مطلب مرتبط: هوش مصنوعی به توسعه کسب و کارها کمک می کند
سخن پایانی
این دگرگونی عظیم گرچه در ظاهر فناورانه به نظر می رسد، اما در هسته خود یک بازگشت به اصول بنیادین کسب وکار است. در دنیایی که یک هوش مصنوعی بی طرف تمام ادعاهای شما را راستی آزمایی می کند، دیگر جایی برای ترفندهای بازاریابی و کیفیت متوسط باقی نمی ماند. موفقیت در این عصر جدید، بیش از هر زمان دیگری، به داشتن یک محصول یا خدمت واقعا برتر، یک پیام شفاف و ارزشمند و تجربه ای بی نقص برای مشتری گره خورده است.
استراتژی بازاریابی آینده کمتر درباره بهینه سازی برای الگوریتم ها و بیشتر درباره ساختن یک برند ذاتا معتبر خواهد بود. کسب وکارها باید از خود بپرسند: ما در چه چیزی بهترین هستیم؟ چه سوال منحصربه فردی را برای مشتری حل می کنیم؟ چگونه می توانیم شواهد این برتری را نه فقط در وب سایت خود، که در سراسر اکوسیستم دیجیتال منتشر کنیم؟ این یعنی سرمایه گذاری بر کیفیت محصول، تشویق به تولید محتوای صادقانه توسط کاربران و همکاری با متخصصان واقعی در صنعت.
چشم انداز آینده هم هیجان انگیز و هم چالش برانگیز است. شاید کسب و کارهای کوچکی که محصولی عالی اما بودجه بازاریابی اندکی دارند، فرصتی بی نظیر برای دیده شدن پیدا کنند. از سوی دیگر، برندهایی که به شهرت خود مغرور بوده اند و از کیفیت واقعی غافل شده اند، ممکن است به سرعت از صحنه محو شوند. دوران فریاد زدن در میدان شلوغ شهر به پایان رسیده است. عصر جدید، عصر نجوا کردن پاسخ درست در گوش یک دستیار هوشمند و همه چیزدان است و تنها کسانی در این بازی پیروز می شوند که حرفی ارزشمند برای گفتن داشته باشند.
منابع: