این روزها داستانهای تبلیغاتی به سرعت به سمت تصویری شدن و جمعوجورتر شدن پیش میروند. اما همچنان جای پرسیدن یک پرسش هست و آن اینکه آینده واژهها به کجا میرسد؟ مارک کاگوئین، کارشناس برجسته تبلیغات اعتقاد دارد واژهها خودشان نقش مهمی در تعیین آینده داستانهای تبلیغاتی ایفا میکنند: «چگونه میشود به جای تاکید بر سادهفهم بودن واژهها بیشتر بر راههای تصویری کردن داستانها تمرکز کرد؟ در طول سالها طراحان بزرگی وجود داشته و دارند که این کار را انجام داده و میدهند.»
از نظر چاپین کلارک، یکی از زبردستترین نویسندههای تبلیغاتی، این روزها یکسری افکار احتیاطی در این عرصه بال و پر گرفته که همهاش ناشی از وجود شبکهها و رسانههای اجتماعی است. «الگوها یا ضرباهنگهای زبانی مشخصی در شبکههای اجتماعی وجود دارد که دیگر کلیشه شده است. چیزهایی که به اعتقاد من باعث مرگ عبارتهای اصلی میشود. نویسندهها همواره باید مراقب عبارتهای خستهکننده، ضربالمثلهای قدیمی و عبارتهای کلیشهای باشند، اما من فکر میکنم شبکههای اجتماعی مجموعهای از واژههای تازه را باب کردهاند که دستکمی از آن ضربالمثلها و عبارتهای نخنما ندارد. بنابراین نویسندهها بهطور ویژه باید مراقب این نوع اصطلاحات بوده و نسبت به آنها بدگمان باشند.»
برینستین کارشناس دیگر این حوزه هم رشد شبکههای اجتماعی را یک چالش تازه میداند اما معتقد است مرتبط بودن کلید ماجراست و از حضور صرف مهمتر است.
«من فکر میکنم ما اغلب از ابزارهای اشتباه برای کارهای اشتباه استفاده میکنیم. فکر میکنم این قالبها و فرمتهای تازه که شبکههای اجتماعی هم یکی از آنهاست، در حال تکامل و بالغ شدن هستند. روزی فرا خواهد رسید که مردم راحتتر و بهتر از این روزها با شبکههای اجتماعی ارتباط برقرار میکنند. مثلا اگر برند محبوبشان به توییتر رفت، به جای اینکه صرفا بگویند خب این برند هم پایش به توییتر باز شد و از کنار آن بگذرند، بیشتر به آن دقت کرده و با آن ارتباط برقرار میکنند.»