در سالهای اخیر موضوع بنگاهداری بانکها یکی از مسائل مطرح در محافل اقتصادی و رسانهای بوده است. این در حالی است که عموما روآوردن بانکها به بنگاهداری ناشی از ضعفهای موجود در اقتصاد است و بانکها هم اینگونه استدلال میکنند که ضعفهای موجود در بخش خصوصی آنها را ناگریز از بنگاهداری کرده است.
در چنین شرایطی به نظر میرسد که اگر بخش خصوصی از قدرت لازم برخوردار بود و میتوانست سرمایهگذاری در عرصههای تولیدی را انجام دهد، شاید بانکها تمایلی برای ورود به عرصه بنگاهداری نشان نمیدادند.
البته در این میان برخی از کارشناسان و فعالان اقتصادی معتقدند که باید تنها بانکهای دولتی از بنگاهداری منع شوند، اما منع کردن بانکهای خصوصی از بنگاهداری و مشارکت در سرمایهگذاریها برخلاف واقعیتهای امروز است و باید به بانکهای خصوصی اجازه داده شود تا در فعالیتهای اقتصادی سودآور مشارکت کنند.
در عین حال به نظر میرسد برای حضور بانکها در اقتصاد توانمندسازی بانکهای توسعهای هم میتواند بسیار موثر باشد. «فرصت امروز» در این گزارش دلایل بنگاهداری بانکها را مورد بررسی قرار داده است.
***
محمد مهدی سیادت:
بانکهای خصوصی از بنگاهداری منع نشوند
محمد مهدی سیادت، از فعالان بخشخصوصی معتقد است منع کردن بانکهای خصوصی از بنگاهداری و مشارکت در سرمایهگذاریها برخلاف واقعیتهای امروز است و باید به بانکهای خصوصی اجازه داده شود تا در فعالیتهای اقتصادی سودآور مشارکت کنند، اما باید بانکهای دولتی از بنگاهداری منع شوند.
همانطور که میدانید یکی از دلایل این موضوع که بانکها به بنگاهداری رو میآورند، ضعفهای اقتصادی موجود است. به نظر شما چه موضوعاتی موجب شده است که بانکها به سمت بنگاهداری بروند و ضعفهای موجود در بخشخصوصی تا چه اندازه در این مسئله تأثیرگذار بوده است؟
نه در بخشخصوصی میتوان با اطمینان از ظرفیتها و قابلیتها و عرق ملی صحبت کرد و در عین حال دولت هم شرایط بسیار پیچیدهای دارد و با یک دولت بسیار حجیم و ناکارآمد مواجه هستیم. البته منظور من از دولت تمام حاکمیت است. بنابراین اگر امروز بانکها میگویند که به واسطه شرایط نمیتوانند مسیر دیگری را بروند و باید اقداماتی را در جهت بنگاهداری انجام دهند، حرف قابل بررسی و قابل بحثی را مطرح میکنند.
با توجه به آنچه اشاره کردید، چه راهکار یا راهکارهایی وجود دارد تا بنگاهداری بانکها به سمت خروجی و نتایج مثبت برود؟
واقعیت این است که امروز بخشخصوصی گرفتار مشکلات عدیدهای است و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که مشابه بخشخصوصی در کشورهای توسعهیافته عمل کند. آنچه در دنیا و اقتصاد جهانی گذشته است نشان میدهد که در نهایت مفاسد بخشخصوصی بسیار کمتر از مفاسد بخش دولتی است.
به نظر میرسد که تحکم کردن برخی از مسائل چندان موضوع خوبی نیست و دولت باید به بانکهای خصوصی اجازه بدهد در فعالیتهای اقتصادی سودآور مشارکت کنند. در این میان باید بانکهای دولتی از بنگاهداری منع شوند و به نظر من این میتواند یک رویکرد منطقی باشد، ولی اینکه حتی بانکهای خصوصی را از بنگاهداری و مشارکت در سرمایهگذاریها منع کنیم، مقداری برخلاف واقعیتهای امروز است.
واقعیت این است که امروز بخشخصوصی در کشور ما چندان تمایلی به سرمایهگذاری و مشارکت در فعالیتهای اقتصادی ندارد. موضوع دیگر این است که در دهه 1350 کشورمان در مسیر ایجاد بنگاههای توسعهای حرکت میکرد و باید در شرایط فعلی نیز در همان مسیر حرکت کنیم و طبیعتا نقش بانکها در طی کردن این مسیر بسیار زیاد است.
بنابراین به زعم شما ورود بانکهای خصوصی به مقوله بنگاهداری در صورتی که مشارکت بخشخصوصی را هم جلب کنند، میتواند اقدام صحیح و مثبتی باشد؟
بله، همینطور است. در شرایط فعلی که دولت منابع لازم را در اختیار ندارد نباید از آن انتظار داشته باشیم و اگر بانکهای خصوصی تا حدودی کمک و البته سعی کنند که مشارکت بخشخصوصی را نیز جلب کنند، اتفاق بسیار خوبی خواهد بود. در واقع امروز ما در شرایطی هستیم که هر فرد حقیقی یا حقوقی که برای سرمایهگذاری در امور تولیدی اعلام آمادگی کرد، باید دست او را ببوسیم.
تلقی برخی کارشناسان این است از آنجا که بانک خصوصی خود یک نهاد خصوصی است، دیگر نمیتوان آن را بهعنوان رقیب بخشخصوصی قلمداد کرد، بنابراین بانکهای خصوصی که تعداد آنها هم در کشورمان کم نیست، میتوانند در فعالیتهای اقتصادی و بنگاهداری حضور داشته باشند. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
اگر در شرایط نرمال اقتصادی قرار داشتیم، قاعدتاً یک توصیه این بود که مدیریت بنگاههای تولیدی توسط افراد حرفهای بخشخصوصی انجام شود و بانکها هم به کار بانکداری خود بپردازند، ولی واقعیت این است که ما در شرایط عادی اقتصادی قرار نداریم و در نتیجه باید تصمیمات دیگری را اتخاذ کنیم.
بنابراین بانکهای خصوصی میتوانند بر مبنای منافع خودشان با بخشخصوصی حقیقی یا حقوقی در بنگاهداری مشارکت کنند و در شرایط فعلی این موضوع یکی از راهکارهای جدی و ضروری است که باید در مورد آن فکر و برنامهریزی شود.
در قانون این موضوع مصوب شده است که بانکها میتوانند درصدی از منابع خود را به فعالیتهای اقتصادی اختصاص دهند. بنابراین در شرایطی که قانون چنین اجازهای را به بانکها داده است، نمیتوانیم انتقادی را نسبت به عملکرد آنها برای فعالیت در این عرصه وارد کنیم؟
در دنیای امروز وجود بانکهای تخصصی و حرفهای یک امر طبیعی است. این در حالی است که در کشور ما اکثر بانکها از حوزههای تخصصی خارج شدهاند و اگر بانکهای تخصصی داشته باشیم، شاید بسیاری از مشکلات هم حل شود.
بهعنوان مثال یکی از مأموریتهای اصلی بانک صنعت و معدن باید توسعه بخشهای صنعت و معدن باشد و طبیعی است که باید بیشترین منابع را در این راه هزینه کند، همانطور که انتظار میرود بانک کشاورزی بیشترین سرمایهگذاری را در بخش کشاورزی انجام دهد.
بنابراین باید بنا به حوزه فعالیت هر بانک، محدودیتی که در قانون برای حضور بانکها در فعالیتهای اقتصادی در نظر گرفته شده، متفاوت باشد، اما بهطور کلی با توجه به آنکه در شرایط عادی اقتصادی قرار نداریم، باید به بانکها اجازه مانور بیشتری داده شود که بتوانند با دست بازتر و درصدهای بالاتری نسبت به شرایط نرمال، سرمایههای خود را مدیریت کنند و تخصیص بدهند.
***
محمد صادق حمیدیان:
بانکهای توسعهای باید توانمند شوند
محمدصادق حمیدیان، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی شیراز معتقد است که برای اینکه بنگاهداری بانکها نتیجهبخش باشد، باید بانکهای توسعهای از بانکهای تجاری تمییز داده شود و دولت در جهت توانمندسازی بانکهای توسعهای اقدامات لازم را انجام دهد تا این بانکها بتوانند نقش خود را در اقتصاد کشور ایفا کنند.
برخی معتقدند که بنگاهداری بانکهای خصوصی در صورتی که همراه با مشارکت بخش خصوصی باشد، میتواند به نتایج مفیدی برای اقتصاد کشور منجر شود. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست و همچنین فکر میکنید چه راهکارهای دیگری وجود دارد که موجب شود بنگاهداری بانکها نتیجه بخش باشد؟
در خصوص حضور بانکها در اقتصاد یک نکته بسیار مهم مغفول مانده و آن هم این است که باید بانکهای توسعهای از بانکهای تجاری تمییز داده شود و دولت در جهت توانمندسازی بانکهای توسعهای اقدامات لازم را انجام دهد تا بانکهای توسعهای بتوانند نقش خود را در اقتصاد کشور ایفا کنند.
در حال حاضر چند بانک توسعهای در کشور داریم. شما نحوه و چگونگی فعالیت آنها را قابل قبول نمیدانید؟
هر چند بهظاهر چند بانک توسعهای در اقتصاد کشور داریم منتها همین بانکهای توسعهای هم با مجموعه قوانین و مقررات حاکم بر بانکهای تجاری اداره میشوند و عموما ضعف در منابع دارند، به دلیل اینکه در سالهای اخیر دولت تکالیفی را برعهده آنها گذاشته است.
قاعدتا در کشورهای توسعهیافته تجاربی از فعالیت بانکهای توسعهای در بنگاهداری وجود دارد. ما در کشورمان چه وضعیتی از نظر بانکهای توسعهای داریم و چگونه میتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم؟
کشورهای توسعهیافته یکی از زیرساختهای موفقیت را در توسعه مالی یافتهاند. نظام مالی این کشورها با تعریف درست از بانکهای توسعهای و تجهیز کافی و وافی منابع مورد نیاز بهویژه منابع مالی قادر شدهاند نیازهای مالی بنگاههای اقتصادی سرمایهگذار را که در فرآیند توسعه نقشآفرینی میکنند به نحو مناسب، سهل و آسان با هزینه اندک تامین و تجهیز کنند.
به عبارت بهتر بانکهای توسعهای، سازمانی هستند که توسعه مالی را به توسعه اقتصادی پیوند زده و ماموریت اصلی آنها تجهیز منابع با شرایط مناسب خاص به منظور سرمایهگذاری در فعالیتهایی است که در راستای اهداف و برنامههای توسعه اقتصادی کشور قرار میگیرد. بنابراین بانکهای توسعهای منابع خود را تحت شرایط خاص متفاوت با بانکهای تجاری تامین میکنند.
از آنجا که نقش و فعالیتهای بانکهای توسعهای اساسا در خدمت فرآیند توسعه اقتصادی است، ضرورت نیل به توسعه اقتصادی در ایران ایجاب میکند تا نهادهایی برای هدایت سرمایهگذاریها در امر توسعه اقتصادی کشورها در قالب بانکهای توسعهای مورد حمایت قرار گیرند.
آنطور که از صحبتهای شما متوجه شدم، دولت باید شرایط و بستر لازم را برای فعالیت بخشخصوصی در عرصه اقتصادی فراهم کند و در این راستا حمایت بانکهای توسعهای برای تحقق این مهم اهمیت بسزایی دارد. در این راستا چه نقشی را میتوان برای بانکهای توسعهای متصور بود؟
دستیابی به رشد اقتصادی با محوریت بخشخصوصی یکی از اهدافی است که دولتها در جهت توسعه دنبال میکنند و در واقع ارتقای رشد اقتصادی نیز به تبع فعالیت بخشخصوصی محقق میشود. در این راستا یکی از نقشهای مهم بانکهای توسعهای، ایجاد اشتغال مولد از طریق تامین منابع مورد نیاز برای شرکتهای کوچک و متوسط است.
یکی از ضرورتهای مهم برای تحقق اهداف توسعه اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، تامین منابع مالی برای طرحهای مختلف صنعتی و تجاری است. منابع مالی کوتاهمدت، معمولا با ریسک سررسیدکمتری نسبت به منابع مالی میان و بلندمدت همراه است.
نقش و ساختار منابع مالی بانکهای تجاری با رویکردی کوتاه و میانمدت است که در تخصیص این منابع گرایش به سمت اعطای تسهیلات و وامهای کوتاه یا در نهایت میان مدت یک تا پنج ساله و با شروط محدود است.
به نظر میرسد حضور بانکها به دلیل ضعفهایی که در بخش خصوصی وجود دارد، ناگزیر به فعالیتهای بنگاهداری شدهاند. به زعم شما چه مسائلی موجب شده که ضعف بخش خصوصی به حدی مشهود باشد که بانکها ناچار به بنگاهداری شوند؟
البته این موضوع که ضعفهای متعددی در بنگاههای بخش خصوصی وجود دارد قابل پذیرش است، اما برای توانمندسازی بخش خصوصی نکته بسیار ظریفی در اقتصاد ما ساری و جاری است و آن هم اینکه تجهیز منابع مالی مورد نیاز بنگاههای بخش خصوصی به خوبی انجام نشده و در این رابطه راهکارهای مناسب و قیمت مناسبی وجود نداشته است.
به این موضوع اشاره کردید که باید بخش خصوصی و تأمین مالی این بخش تقویت شود. چه کسی یا چه نهادی بایستی تقویت بخش خصوصی را انجام دهد و باید این موضوع از کجا آغاز شود؟
موضوعی که در حال حاضر کشور ما نیاز دارد این است که حاکمیت نقشه سند راهبردی کشور را مشخص کند و تمام امکانات کشور به سمت تولیدگرایی متمرکز شود، زیرا تنها راه خروج از این بنبستها تولید است.
اگر در این مسیر تولید به بنگاههای بخش خصوصی توجه شود، اجازه بروز و ظهور به آنها داده شود، مقررات دستوپاگیر از بین برود، هزینه مبادله کاهش پیدا کند، فضای رقابتی کاملا عادلانهای به وجود بیاید و فضای کسبوکار بنگاهها فضای قابل قبولی باشد، قطعا در مدت بسیار سریعتر از آنچه که فکر میکنیم بخش خصوصی قادر خواهد بود به توانمندی برسد و با توانمند کردن خود در اقتصاد کشور نقش ایفا کند.
ارتباط با نویسنده: [email protected]