در زمینه توسعه صادرات میوه و محصولات کشاورزی باید چند نکته را مدنظر قرار دهیم. نخستین نکتهای که در زمینه توسعه صادرات اهمیت دارد، ایجاد بازار محصول است. ما اگر بخواهیم میوه یا هر کالایی را در بازار جهانی ارائه کنیم، در نخستین قدم باید ذائقه مشتریانمان را بشناسیم و براساس ذائقه و نیاز آنها دست به تولید کالا و محصول بزنیم. برای رسیدن به این هدف در نخستین قدم باید سیستم محصولات کشاورزیمان را بر مبنای تقاضای بازار تغییر دهیم. ما نمیتوانیم هر آنچه دوست داریم تولید کنیم و سپس انتظار داشته باشیم آن کالا بازارش را پیدا کند بلکه باید براساس بازار محصول تولید کنیم.
کشور ما از نظر اقلیم در دنیا بینظیر است و امکان عملآوری همه نوع محصولی در آن وجود دارد بنابراین براساس یک برنامهریزی سیستماتیک و درست باید از این فضا استفاده و محصولات متنوعی تولید کنیم، اتفاقی که تاکنون نسبت به آن بیاعتنا بودهایم و سبب شده از همه پتانسیلهایمان برای تولید محصولات و صادرات آنها بهره نبریم. چیزی که در کشور ما بهشدت ضعف آن احساس میشود عدم وجود مطالعات در زمینه بازارهای جهانی است، زمانی که مطالعهای نسبت به بازار وجود ندارد، کشاورز ما رندوم دست به تولید محصول میزند و در پی آن نگران است که آیا محصولش بازار خود را پیدا میکند یا خیر؟!
در چنین شرایطی هرچه ما تولیدمان را افزایش دهیم هیچ نتیجه مناسبی از آن نمیبریم و فقط دلنگرانی کشاورزان ما نسبت به مازاد محصولشان افزایش مییابد اما اگر نیاز بازار جهانی را بشناسیم، هر چقدر تولیدمان را افزایش دهیم، این افزایش سبب افزایش صادرات و ارزآوری برای کشور میشود. دومین نکتهای که در زمینه صادرات میوه اهمیت دارد بحث گمرک است. متاسفانه در حیطه گمرک متولیان امر درک درستی از صادرات محصول ندارند.
محصول کشاورزی که در گمرک معطل میماند تازگی و کیفیت خود را از دست میدهد و زمانی که محصول با کیفیت نامناسب به دست مشتری برسد، خواه ناخواه مشتریان خود را از دست خواهد داد. بنابراین لازم است برای تسهیل این امر ارگانهایی مانند جهاد کشاورزی فرآیند صدور مجوز را تسهیل کنند تا در فرآیند کاغذبازیها محصولات ما در انبارها نماند و به سرعت و در زمان مناسب به دست مشتری برسد. در حال حاضر متاسفانه فرآیند پیچیدهای بر گمرک و روند صادرات میوه حاکم است که سبب شده کشاورزان و تولیدکنندگان برای صادرات محصولاتشان مجبور باشند از هفتخوان بگذرند و زمانی هم که این هفتخوان را پشت سر گذاشتند، محصول دیگر ارزش و کیفیت اولیه خود را از دست داده است.
بنابراین لازم است ارگانهای متولی سیاست متفاوتی اتخاذ کنند تا روند صادرات تسریع و تسهیل شود. به تازگی وزارت کشاورزی پروتکلی در زمینه صادرات پسته با کشورهای اروپایی تعریف کرده که سبب شده صادرات این محصول با شتاب و سهولت امکان پذیرد. همین تجربه باید درباره محصولات دیگری چون زعفران، کشمش و... ایجاد شود تا صادرات آنها نیز مانند پسته با سهولت انجام پذیرد. در اصل این پروتکل تجربه خوبی است که میتوان در زمینه محصولات دیگر آن را پیاده کرد. متاسفانه به دلیل محدودیتهایی که در زمینه محصولات کشاورزی داشتهایم،
بازارهای اروپایی را از دست دادهایم و صادرات میوه ما به کشورهای همسایه محدود شده است که این اتفاق خوشایندی نیست و ممکن است در شرایطی که ما بازار کشورهای همسایه را از دست دهیم، ناگهان با مشکلات عمدهای در زمینه صادرات محصولات کشاورزی رو به رو شویم که کمترین آن کم شدن یا از بین رفتن ارز و درآمدهایی است که از طریق صادرات این دست کالاها وارد کشور میشد، در نتیجه بخش مهمی از تولید کشور را با مشکل رو به رو خواهد کرد. بنابراین لازم است تا بازنگری دوبارهای در زمینه صادرات محصولات کشاورزی صورت گیرد و با انعقاد یکسری پروتکلها با کشورهای اروپایی و دیگر کشورها، بازارهای کشور را توسعه دهیم تا خطری محصولات صادراتی ما را تهدید نکند. برای کشاورزی و داشتن محصولات آن چهار فاکتور اساسی لازم است که عبارتند از آب، خاک، کشاورز با دانش و تکنولوژی و در کنار آنها دولتی که بر صنعت کشاورزی سرمایهگذاری میکند.
هر چهار فاکتور از اهمیت ویژهای برخوردارند و کاستی یا نبود هر یک از آنها سبب میشود محصول مناسب و با کیفیتی تولید نشود که بخواهد وارد بازار و مازاد آن صادر شود. کشاورزی که دانش دارد اما تکنولوژی در دسترسش نیست چگونه میتواند محصول باکیفیتی تولید کند. بنابراین لازم است دولت در زمینه کشاورزی سرمایهگذاری لازم را انجام دهد و با تجهیز کشاورز به تکنولوژی فرآیند تولید محصول را بهبود بخشد و تسریع کند.
در زمینه برندسازی ما نمیتوانیم بگوییم که مثلا پسته ما قابلیت برند شدن دارد اما فلان محصول ما این امکان را ندارد. اگر ما به فرآیند برندسازی آشنا باشیم و براساس آن محصول با کیفیتی تولید کنیم خواهیم دید که تک تک محصولات ما میتوانند برند شوند. میتوانیم خرما، کشمش و همه محصولات کشاورزیمان را به راحتی برندسازی کنیم تا آنها را با نام ایران بشناسند و بازار به دنبال خرما یا کشمش ایرانی باشد.
رسیدن به فرآیند برندینگ در نخستین قدم همان چهار رکن اساسی است که برای یک کشاورزی مناسب به آن اشاره کردیم. اینکه دولت باید حمایت کند به معنای آن نیست که دولت بیاید و متولی امور شود. زمانی که ما هزینه تحصیل فردی را میپردازیم، تحصیلات او را از آن خود نکردهایم. دولت نیز اگر نقش حمایتی دارد و لازم است که داشته باشد به این معنا نیست که باید متولی امر نیز شود. دولت تسهیلات لازم را در اختیار کشاورز و تولیدکننده بگذارد و اجازه دهد بخش خصوصی خود متولی تولیدات خود باشد. هزینه کردن با متولی بودن دو امر جداگانه است که متاسفانه دولت این تفکیک را چندان نمیپسندد و هر جا حمایتی انجام میدهد خود متولی آن میشود.
اگر دولت در زمینه کشاورزی حمایتی انجام ندهد متاسفانه چند محصول اساسی که در دنیا با برند ایران قابل شناسایی است دیر یا زود جایگاه خود را از دست میدهد. کشور آمریکا با یک سیاست درست توانسته تولید پسته خود را افزایش دهد و دیر یا زود اگر ایران تغییری در سیاستهای خود ندهد و کیفیت محصولاتش را با اصلاح آنها ارتقا ندهد، آمریکا عرصه رقابت را از ایران خواهد ربود و این پسته آمریکاست که صدرنشین برند پسته میشود.
اگر ما بازی رقابت را نشناسیم و در جهت پیشرفت خود قدمی برنداریم دیر یا زود عرصه را به رقبای خود در زمینه محصولاتی که همیشه با نام ایران شناخته میشدند خواهیم باخت. بنابراین دولت باید سیاست درستی در این زمینه اتخاذ کند تا با شناسایی بازار و افزایش کیفیت شرایط مناسبی برای صادرات محصولات کشاورزی پدید آورد.
* رییس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی