پروانه

- ببین جوون خام! بذار یه چیزی رو یکم جدی بهت بگم شاید تو گوشت رفت. کم‌کم دارم به این نتیجه می‌رسم که تو توی مدیریت گروهت دوست داری نقش قدیسین و اولیا رو بازی کنی. هرجا لازم باشه یه تنبیهی، یه سیاستی، یه سیبیل دود دادنی اتفاق بیفته و یه نفر در کسوت اشقیا ظاهر بشه، سریعا از شخص من مایه می‌ذاری. درست می‌گم یا نه؟ ها؟ تو خوشت نمیاد به هیچ شکلی آدم بده باشی. خودت فهمیدی؟ متوجه هستی؟ تندی کردن و نه گفتن برات سخته، قدرت شخصیتی نداری، زیادی به آداب معاشرت پایبندی، فکر می‌کنی همش باید همه‌چی گل در گلستان باشه، فکر می‌کنی با همه باید منطقی حرف زد. بد می‌گم؟ نه، بد می‌گم؟... تو فکر می‌کنی اگه با منطق دیگرانو مجاب کنی که فلان روش بهتره اونا حتما گوش می‌دن. در حالی که این یک اشتباه استراتژیک و یک بی‌خردی کلاسیک بیش نیست، برای اینکه دیگران به حرفت گوش بدن اقتدار مهم‌تر‌ از منطق هست. هزاری‌ام که منطق و استدلال رو کنی اگه طرف دلش نخواد و میلش نباشه بالاخره یه توجیه منطقی واسه گوش نکردن بهت پیدا می‌کنه. توجه کردی؟... حالا از اونجایی که تو باید خودت یاد بگیری یکم جلب احترام انجام بدی، عجالتا بنده از ایفای نقش اشقیا و جلادان تاریخ معذورم تا اطلاع ثانوی. یه چند وقت سخت بگیر هم به خودت هم به اون تیمت، بدم نیست که در برهه حساس کنونی که به سر می‌بریم و همینجور کار سرمون ریخته تو و تیمت از اون وضعیت استراحت مطلق دربیاین. دفعه بعد خواستی کسی رو تنبیه کنی اینجا نمی‌فرستیش، خودت همونجا دست به کار می‌شی، توبیخ، لحن شدید و اگر لازم شد فحش و فضیحت. شیرفهم شدی؟... پاشو بچه‌جون... پاشو برو دنبال کارت... بلندشو.

یک هفته بعد

- من الان یعنی واقعا در شگفتم. هیچ‌وقت فکرشم نمی‌کردم از تویه الف بچه یه همچین درس زندگی بگیرم. البته واضح و مبرهن است که تو خودت از خودت چیزی یاد من ندادی، چنین فکری که نمی‌کنی؟ هان؟ اگه همچین فکری می‌کنی بگو تا از خجالتت دربیام... آره می‌گفتم، درسی که من از تو جوون جاهل گرفتم این بود که نمی‌شه آدمیزاد در مسیر تبدیل کرم خاکی به پروانه (!) مداخله کنه. می‌دونی چی می‌گم؟ تو روش اعمال نظراتت همون مثلا منطق و به اصطلاح استنتاج و این سوسول‌بازیاست. اگر قرار باشه اتوریته و قاطعیت به خرج بدی این افتضاحات اخیر و دعوا و مرافعه و بگیر و ببند راه می‌افته. بازدهی تیمت همون‌طوری بهتر بود که بود. ما نخواستیم آقاجون، شما لازم نیست برای من ریاست کنی. تو همون مادر ترزا باش که تا الان بودی بذار نقش اشقیا و خونخواران رو همچنان من بازی کنم. این کارا به این راحتی نیست، گاو نر می‌خواهد و مرد کهن... خنده‌ات الان برا این بود که فکر کردی من گاوه‌ام یا مرد کهن آره؟ تو خجالت نمی‌کشی درباره رییست همچین فکری می‌کنی؟ پاشو... پاشو برو از جلوی چشمم دور شو با اون تیم چرخوندنت... بلندشو ببینم... .